تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
است (و اهل آن با يكديگر) و آن سرايى است و كفر سرايى». «34»پس معنى آن چنين مىشود كه آنان (انصار) در جهت به وجود آوردن تجمّع ايمانى متكامل پيشترند.«يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ آنهايى را كه به سويشان مهاجرت كردهاند دوست مىدارند.»از اين آيه در مىيابيم كه اگر مؤمنان در شهرى پيروز شدند، و جامعهاى اسلامى به وجود آوردند، بدان معنى نيست كه مسلمانانى كه در آن شهرند از ديگر مسلمانان برترند، و جايز نيست كه به اين دستاوردها خود را مرجّح شمارند يا وصايت و سرپرستى خود را بر ديگران واجب سازند، هرگز ... پس هر چه نزد مؤمنان است حتى خود آنان ملك اسلام و اهل اسلامند، كسانى كه برادران ايشاناند و ايشان را مىسزد كه غرور پيروزى، يا خودپسندى آنها را فرانگيرد، بلكه همان كارى را بكنند كه انصار كردند، و ايمان و دوستى آنان نسبت به برادرانشان بدانجا كشيده بود كه برادران مهاجرشان را بر خود ترجيح دادند، زيرا براى به دست آوردن فضل و خشنودى خدا به اسلام پيوسته بودند نه براى جستجوى دستاوردهاى مادّى، و براى آن كه شرايط و وضع برادران مهاجر خود را مىسنجيدند كه آنان اموال و خانهها و آينده مادّى خود را براى دين و به سبب عشق در پيوستن به ايشان فدا كردهاند تا كوششها و نيروهاى خود را براى تقويت جامعه و جبهه حق به ايشان پيوند و يكى شوند.پرسش: رابطه نسلهاى مؤمن (پيشين با بعدى و انصار با مهاجران، و پيروزى يافتگان با جنبشهايى كه در راه پيروزى مىكوشند و از اين رو به نزد پيروزى يافتگان مهاجرت مىكنند) چگونه بايد باشد؟اوّل: عشق قلبى راستين ... پس نبايد كسانى را كه از ديگر بخشها و سپاهيان مكتبى به آنان مىپيوندند بيگانه يا نو درآمده بر خود ببينند و تلقّى كنند، و