تفسیر هدایت جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر هدایت - جلد 15

سیدمحمدتقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حاطب به آنان پاسخ داد: بيگمان پيامبر خدا (ص) خواستار آن است، (و در روايتى): (نوشت): از حاطب بن بلتعه به مردم مكه، بيگمان پيامبر خدا در صدد شماست، پس بر حذر باشيد. «2» و نامه را به زنى كه صفيّه ناميده مى‏شد سپرد، و گفته‏اند: نام وى ساره و كنيز آزاد شده ابو عمرو بن صيفى بن هشام بود. وى دو سال پس از غزوه بدر نزد پيامبر خدا (ص) آمده بود. پيامبر (ص) به وى گفت: آيا مسلمان آمده‏اى؟ گفت: نه، گفت: پس چرا آمده‏اى؟ گفت: شما اصل و عشيره و مولايان بوديد، و مولاى من نيز رفت و من سخت نيازمند شدم از اين رو نزد شما آمدم كه چيزيم دهيد و لباسم پوشانيد و كاريم دهيد. گفت: با جوانان مكّه در چه وضعى هستى؟- وى زنى آوازه خوان و نوحه سرا بود گفت: پس از پيكار بدر- كه از مرگ دلاورانشان دچار فاجعه و گرفتار غم و اندوه شدند- ديگر كسى مرا نخواست. پيامبر خدا (ص) بنى عبد المطّلب را تشويق به كمك بدو كرد و آنان بدو لباس و كار و خرجى دادند. در آن هنگام پيامبر خدا (ص) براى فتح مكّه آماده مى‏شد. حاطب بن ابى بلتعه نزد آن زن آمد و به وسيله او نامه‏اى براى مردم مكّه فرستاد و ده دينار، و گفته‏اند ده درهم، بدان زن داد و بردى بر او پوشاند، بدين شرط كه آن نامه را به مردم مكّه برساند» «3» وى نامه را در گيسوان خود جاى داد و روانه شد. پس جبرييل بر پيامبر خدا نازل شد و او را از آن قضيه آگاه كرد. پيامبر خدا (ص) امير مؤمنان (ع) و زبير بن عوّام را به دنبال آن زن فرستاد «و گفته‏اند:

عمّار بن زبير و مقداد بن اسود نيز با آنان بودند» «4» پس وى را تعقيب كردند و يافتند.

امير مؤمنان به وى گفت: آن نامه كجاست؟ گفت: چيزى با من نيست، پس او را بازرسى كردند و چيزى همراهش نيافتند، زبير گفت: ما چيزى همراه او نديديم، امير مؤمنان (ع) گفت: به خدا سوگند كه پيامبر خدا (ص) به ما دروغ نگفته و پيامبر خدا بر جبرييل دروغ نبسته و جبرييل نيز بر خداى عزّ و جلّ ثناؤه دروغ نبسته است،

2- مجمع البيان، ج 9، ص 268.

3- همان مأخذ.

4- همان مأخذ، با اندكى تغيير.

/ 455