تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
اصحاب آتش گرديد، در آن صورت بيزارى جستن از او به صراحت واجب است.هم چنان كه طلب آمرزش بدان معنى نيست كه امرى را بر خداوند سبحان حتمى كنند، چنان كه ابراهيم (عليه السّلام) گفت:«وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ- زيرا به سود تو از جانب خدا چيزى ندارم (و نمىتوانم عذاب خدا را از تو بگردانم)» ابراهيم (عليه السّلام) و همراهانش مردمى توانمند و توانگر نبودند كه بيزارى جستن از قومشان براى ايشان مبارزهاى سخت و دشوار محسوب نشود، بلكه در نهايت ضعف مادّى بودند، و از اين رو در لحظه بيزارى جستن به خدا متوسّل و متوكّل شدند، و اساساً دعاى حقيقى همان است كه هنگام احساس نياز شديد به كمك، از انسان برآيد.«رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا- اى پروردگار ما، ما بر تو توكّل كرديم و به تو روى آورديم» و انابه، همان رجوع و طلب آمرزش است، و در اين كلمه اشاره است بدانكه مؤمنان گمراهى و اجتماع فاسد را بدون على البدلى رها نمىكنند بلكه بجاى آن بديل و عوضى مىگزينند كه همان هدايت و گردهمايى مؤمنان است، پس ابراهيم و همراهانش از قوم مشرك خود بيزارى جستند و كناره گرفتند تا به سمت پروردگار خود بازگردند، و از اينجا برمىآيد كه كسى كه از اجتماعى منحرف كناره مىگيرد و مهاجرت مىكند نياز دارد كه با توبه به درگاه پروردگار خود پاك و مطهّر شود و به راه درست و روش استوار او در زندگى رجوع كند.و پس از توكّل به خدا و بازگشت به سوى او بر مؤمن واجب است كه اين امر را با تسليم مطلق به اراده الهى و روى آوردن بدانچه موجب خشنودى خداست، تكميل كند.«وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ- و سرانجام تو هستى (و سرنوشت بسته به اراده توست)» [5] ولى اين حقيقت بدان معنى نيست كه مؤمنان از پروردگار خود سلامت