تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
شرط صلح كرد كه هر كس از اهل مكّه نزد او آيد او را به نزد ايشان بازگرداند و از اصحاب پيامبر خدا (ص) هر كس به نزد اهل مكّه رود، از آن ايشان باشد و او را به وى رد نكنند، و اين مطلب را در نامهاى نوشتند و مهر كردند، آن گاه سبيعه دختر حارث اسلميّه كه مسلمان شده بود پس از فراغت از نگارش اين پيماننامه بيامد، و پيامبر (ص) هنوز در حديبيه بود، پس شوهر وى مسافر از قبيله بنى مخزوم بود بيامد، و مقاتل گفته است: وى صيفى بن واهب بود كه كافر بود و به دنبال زنش آمد و او را خواست، و گفت: اى محمد زنم را به من بازگردان، زيرا تو با ما شرط كردهاى كه هر كس از ما نزدت آمد او را به ما بازگردانى، و اين گل مهر پيماننامه است كه هنوز خشك نشده، پس اين آيه نازل شد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ (من دار الكفر الى دار الاسلام) «15» فَامْتَحِنُوهُنَّ- اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون زنان مؤمنى كه مهاجرت كردهاند (از سراى كفر به سراى اسلام) به نزدتان آيند، بيازماييدشان»، ابن عباس گفت: امتحان آن زنان اين است كه سوگند مىخورند به سبب دوست نداشتن شوهر خود يا انتقال از زمينى به زمين ديگر (و تنوّع طلبى) و يا به سبب دنيا دوستى بيرون نيامدهاند بلكه به خاطر دوستى خدا و پيامبر او مهاجرت كردهاند. پس پيامبر خدا (ص) وى را سوگند داد كه به سبب بغض نسبت به شوهر خود يا عشق به مردى ديگر بيرون نيامده و جز به علّت علاقه و ميل به اسلام مهاجرت نكرده است. پس سبيعه به خدايى كه خدايى جز او نيست به همين ترتيب و بر اين اساس سوگند خورد، آن گاه پيامبر خدا (ص) مهر او و هر چه را شوهر خرج آن زن كرده بود به شوهرش داد، امّا وى را به او برنگرداند، سپس عمر بن خطّاب آن زن را به همسرى خود درآورد. پيامبر خدا (ص) هر يك از مردان را (كه از مكّه) مىآمدند بازمىگرداند و هر زنى را كه مىآمد، پس از آن كه وى را امتحان مىكرد، نگاه مىداشت و مهرهاى ايشان را به شوهرانشان مىپرداخت. جبائى گفت: در پيمان حديبيه در شرط صلح جز بازگرداندن مردان