تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
نيامده است، بدون آن كه نامى از زنان برده باشد، و ام كلثوم دختر عتبة بن ابى معيط به عنوان مسلمان مهاجر از مكّه آمد، پس دو برادر او به مدينه آمدند و بازگرداندن او را از پيامبر خدا (ص) خواستند، پيامبر (ص) گفت: شرط ميان ما درباره مردان است نه زنان، و آن زن را به آن دو بازنگرداند، جبائى گفت: اين شرط استرداد از آن رو شامل زنان نشد كه چون زن اسلام آورد بر شوهر كافر خود حلال نيست، پس چگونه در حالى كه جدايى ميان آنان حاصل شده وى را به شوهر (سابقش) برگردانند؟ «16» «فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ- پس اگر دانستيد كه آن زنان ايمان آوردهاند.»پس از امتحان، در اين صورت بازگرداندن آنان جايز نيست زيرا موجبى براى آن وجود ندارد، و از آن رو كه اجتماع با ايمان در احتكار و انحصار كسى نيست كه ديگرى از پيوستن بدان محروم شود.«فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ- آن زنان را نزد كافران بازمگردانيد، زيرا اينان بر مردان كافر نيز بر اينان حلال نيستند.»اينك پرسش اين است كه: چرا حرام بودن از هر دو طرف ذكر شده است با آنكه نفى حلال بودن از يك طرف مفيد معنى نفى آن از طرف ديگر نيز مىشود؟پاسخ: شايد حلال بودن در اينجا به معناى نخست آن است كه عبارت است از انسجام و بهم پيوستگىاى كه هدف و شرط اساسى در همسرى است، و مراد اين آيه كريم تأكيد نابود شدن آن تنها از يك طرف نيست كه چاره و صبر بر آن ممكن باشد، بلكه معدوم شدن آن از دو طرف است كه هرگز چارهاى ندارد.و آن گاه كه زن مؤمن از شوهر كافر خود جدا مىشود، مؤمنان پرداخت آنچه را شوهر خرج آن زن كرده عهدهدار مىشوند، زيرا مهر در درجه اوّل براى همآغوشى