تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
طرحهايش تعطيل شود. ولى اين آيات بر نقطهاى محورى دور مىزند كه همان موضعگيرى آنان نسبت به زندگى رسالتى از لحاظ مبدئى و نفسانى و اجتماعى و اقتصادى است.
سياق آيات در پايان سوره در برابر اين خط مكّارانه مىايستد تا مؤمنان را به سوى حركتى معكوس و دو چندان بر ضدّ مكر منافقان پيش راند، با دعوت مؤمنان به اينكه داراييها و فرزندان ايشان را (چنان كه منافقان مىخواهند) از ذكر خدا و جهاد در راه او باز ندارد، به سبب خسارت بزرگى كه در آن است، و از سوى ديگر با تشويق مؤمنان بر پيشى گرفتن از اجل با انفاق از مال دنيا در راه او، به صورتى كه ايشان را درروند ستيزه و مسابقه با مرگ و دشمن قرار مىدهد، مسابقهاى كه دادههاى آن عبارت است از: اجل آينده، و تنها فرصتى اندك، و سرنوشت حتمى، و پيوستن يا به زيانمندان كه سهمشان عذاب است و يا به گروه صالحان كه نصيبشان بهشت است، و خردمند در چنين مسابقهاى از به كار بردن تمام كوشش خود باز نمىايستد و هرگز فرصتى را تباه نمىسازد.
در آيات اين سوره بيانى درباره گوشهاى از مبانى نفاق را مىخوانيم همچون مخالفت با رهبرى مكتبى، و استكبار و بزرگى فروشى بر مستضعفان و فقيرانى كه پيرامون آنند، و فريفته شدن منافقان به اموالى كه دارند. در اينجا اين پرسش خودبخود پيش مىآيد: اين گفتگوى دراز دامن درباره نفاق و منافقين (دو رويى و دورويان) در بسيارى از مواضع قرآن تا آنجا كه خداوند سورهاى را به نام آنان اختصاص داده، براى چيست؟ و پاسخ چنان كه به نظر من مىرسد براى سه امر اصلى است:
يكم
براى بر حذر داشتن مؤمنان از خطر گرفتار شدن به نفاق و دورويى، و بويژه آن كه مؤمن به گرفتار شدن به بيمارى نفاق نزديكتر است تا گرفتارى به كفر، پس در اين صورت نياز دارد كه حدود اين منطقه خطرناك و صفات اهل آن و راههاى اجتناب از ورود در آن را براى رهايى از گزندهايش بشناسد.
دوم
براى جهت دادن به اهتمام رهبرى مكتبى و جامعه اسلامى به خطر