تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
ماترياليستها) گويند دنيا بر حسب تصادف و خود بخود به وجود آمده و پس از آن زندگى و مسئوليّتى نيست و اين بيان ناشى از انكار و كفر آنان است نسبت به غيب، و بر اين اساس گويند نيكبخت در دنيا كسى است كه عنان نفس خود را رها كند كه هر چه خواهد از نعمتهاى دنيا لذّت برد و بهرهگيرد، و بيشتر بشريّت بر اين مذهب و راه است، البته اگر موضع عملى در زندگى را مقياس و وسيله سنجش قرار دهيم.اما رسالتهاى الهى با اين همه تفاوت دارند زيرا زندگى دنيا را مرحله ميان زندگى عالم ذرّ و زندگى آخرت مىشمارند، و در آن عالم كه انسان پاك و پاكيزه بود عهد و پيمانى را بر خود نهاده و قطعى كرده است كه «وَ قَدْ أَخَذَ مِيثاقَكُمْ- خدا از شما پيمان گرفته است» «102»، داير بر اين كه به پروردگار خود تسليم شود، از اين رو بر انسان واجب است كه آن پاكى را با ايمان به خدا و پذيرفتن و پاسخ دادن به دعوت رسول نگهدارد تا به سوى آخرت به جهش درآيد و به خرسندى و رضوان و بهشتى كه نزد خداست برسد.انسان هرگز در جهان پايدار نمىماند و مسير حركتش در دنيا متوقف نمىشود بلكه به سفرى دراز به آهنگ رهسپار شده كه او را به قرارگاه ابدى و پايانى خود مىبرد، پس بر او واجب است كه چگونگى نفس خويشتن را با اين توافق دهد و سازگار و در خورد اين كند. پس نبايد اين سفر ناگزير و حتمى را فراموش كند، و با دنيا چنان رفتارى در پيش گير كه گويى جهان سراى جاودان و خانه درنگ و بقاست، و آمادگى خود را براى اين كوچيدن دشوار فرونگذارد، و آن گاه كه ساعت حركتش فرا رسيد و مهلتش سرآمد و مرگش بدو هجوم آورد آماده باشد، و بايستى بدين اندرز امام خود، امير مؤمنان (عليه السلام) گوش فرا داده باشد كه گويد:«همانا دنيا پشت كرده و بدرود گويان است، و آخرت روى آورده و از فراز جاى نگران است. بدانيد كه امروز ورزش است و فردا مسابقه و پرش، و خطّ پايان،