اخلاص، انسان را به تلاش هميشگى و همه جايى و خستگى ناپذير وامى دارد. ولى بدون اخلاص، گاهى گرايش هاى باندى و گروهى در كار است. اگر آن وابستگى و عضويّت در يك گروه باشد، فعّال و با نشاط است و اگر از آن مدار خارج شد، نشاط قبلى را از دست مىدهد، حتى ممكن است منزوى و گوشه گير يا حتّى مخالف شود و كار شكنى كند. انسان با اخلاص، در انحصار باند و تشكيلات خاصّ نيست و تعصّب گروهى نمى ورزد و اگر گروهى را باطل تشخيص داد، از آنان كناره مىگيرد و از گروه پرستى و تعصّبات شرك آميز قومى، قبيلگى و منطقه اى و حزبى (كه با ورح اخلاص ناسازگار است) دور مىشود.قرآن مىفرمايد: وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَرَى عَلَى شَى ءٍ وقَالَتِ النَّصَرَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَى ءٍ (282)يهود نژاد پرست، نصارا را بى ارزش مىدانست و نصاراى متعصّب، يهود را پوچ مىدانست.البته اگر حزب يا گروه و تشكيلاتى حق بود، بايد از آن حمايت كرد.منظور اين است كه نبايد باطل خود را حق ديد و حق ديگران را باطل پنداشت.