اگر اخلاص و دلسوزى در كار باشد، انسان دنبال كارهاى لازم و زمين مانده مىرود كه خلاء آن محسوس است و كسى نيست كه انجامش دهد، چون نام و نانى ندارد يا مهمّ به حساب نمى آيد.براى ساختمان، شيشه و قفسه و پرده هم لازم است، حمام و دستشويى هم.در يك سفره، هم غذا و گوشت و... لازم است، هم نمك. افراد با اخلاص، از انجام كارهاى زمين مانده ابايى ندارند و به كوچكى و بزرگى آن هم نمى نگرند و معتقدند گاهى خداوند، به كارهاى خوب كوچك، بركت و آثار بزرگى مىبخشد.علامه طباطبايى (ره) وقتى از حوزه علميه نجف به قم آمد، ديد كه درس فقه و اصول بسيار است ولى درس تفسير و فلسفه گفته نمى شود. شروع به تدريس اين دو علم كرد. هر چند عدّه اى از روى خيرخواهى، اعتراض مىكردند كه اين كار، با شاءن مرجعيّت آينده سازگار نيست ولى او، بنا به تشخيص نياز و مصلحت حوزه، به تفسير و فلسفه پرداخت و الميزان را تاءليف كرد.آرى... لطف خداوند، به اخلاص افراد است، نه عنوان.