نمونه هايى از اخلاص - پرتوی از اسرار نماز نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرتوی از اسرار نماز - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نمونه هايى از اخلاص

على عليه السلام، در صفت متقين مىفرمايد:

اِذا زكّىَ اَحَدُهُم خافَ مِمّا يُقالُ لَهُ(241) هر گاه يكى از آنان ستايش مىشود، از آنچه درباره اش گفته اند مىهراسد.

مردان وارسته، هراس از آن دارند توجّه مردم به آنان، مانع توجه شان به خدا گردد خود، مصداق يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ(242) شوند!

شبى در سيماى جمهورى اسلامى، مصاحبه اى با يك رزمنده شانزده ساله پخش شد. مصاحبه گر پرسيد: كار تو چيست گفت: خنثى كردن مين. پرسيد: تاكنون چند مين خنثى كرده اى گفت: از لطف خدا زياد. پرسيد: عدد آنرا مىدانى جواب داد: مىترسم بگويم، شيطان مرا گول بزند و دچار عجب و غرور شوم و دوستانم كه كمتر موفق بوده اند، احساس كوچكى كنند. اللّه اكبر...!

نمونه ديگر: نقل شده يكى از شاگردان مرحوم آية الله سيد عبدالهادى شيرازى، در درس اشكال كرد. هر چه استاد به نرمى جواب داد، او سرسختانه قبول نكرد. پس از تمام شدن درس، شاگرد نزد استاد آمده و باز اشكال مىكند. مرحوم شيرازى 14 جواب علمى به وى مىدهد. شاگردان ديگر كه قدرت علمى استاد را مىبينند، مىپرسند: شما با اين جواب هاى محكم، چرا در هنگام درس، كوتاه آمديد؟ مىگويد: اين جواب ها يادم بود، ولى ترسيدم اگر بگويم، روحيه آن طلبه شكسته شود و من دچار عجب و غرور شوم. صلاح آن ديدم كه او آزادانه اشكال كند تا شهامت سخن گفتن در او زنده بماند.

اين بزرگى روح و نيّت خالص را مىرساند. برخى با آن همه خدمت، خود رامطرح نمى كنند، عده اى هم اگر يك سطل زباله اى براى خيابان و كوچه اى مىدهند، نام خود را روى آن مىنويسند تا مردم بدانند كه فلانى چنين كرده است...!

اولياء خدا كار و عبادت را براى خدا انجام مىدهند و تنها به پاداش او چشم مىدوزند و هر عملشان، صبغه و رنگ الهى دارد، كه رنگى است ماندگار و زوال ناپذير: صبغة الله... (243) و چه رنگى از رنگ الهى بهتر، كه هرگز پاك نمى شود وحرارت وسرما وفقر وثروت وگمنامى وشهرت در آن اثرى ندارد.

على عليه السلام مىفرمايد:

اَخْلِصْ لِلّهِ عَمَلَكَ وَ عِلْمَكَ وَ بُغْضَكَ وَ اَخْذَكَ وَ تَركَكَ وَ كَلامَكَ وَ صُمْتَكَ(244)

كار و دانش و خشم و گرفتن و نگرفتن و سخن و سكوت خود را، خالص براى خدا گردان.

در اين صورت است كه كارها و آثارشان باقى مىماند و هر چه كه وجهه و چهره خدايى داشته باشد، ماندگار است: كُلُّ شَى ءٍ هالِكٌ اِلاّ وَجْهَهُ(245) و آنچه كه رنگ ريا و خودنمايى و شهرت طلبى داشته باشد، رنگ مىبازد و چيزى براى انسان نمى ماند.

/ 184