فلسفه عبادات - پرتوی از اسرار نماز نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرتوی از اسرار نماز - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فلسفه عبادات

احكام و برنامه هاى عبادى اسلام، همه حكمت و فلسفه دارد:

اولاً: به دليل صدها آيه وحديث، كه مردم را به تعقّل وتفكر فرا مىخواند و هيچ مكتبى به اندازه اسلام به انديشيدن دعوت نكرده است.

ثانياً: يكى از انتقادهاى شديد قرآن بر مشركان و بت پرستان، تقليد كور كورانه و بى دليل از نياكان است.

ثالثاً: خود قرآن، بارها در كنار بيان احكام و دستورها، به دليل آن هم اشاره كرده است. امامان معصوم نيز در روايات، به بيان اين حكمت ها پرداخته اند و دانشمندان اسلام، گاهى به تاءليف كتابهايى پيرامون اين موضوع اقدام كرده اند.(127)

به علاوه، با پيشرفت دانش بشرى، روز به روز پرده از اسرار احكام الهى و دستورهاى دينى برداشته مىشود و هر چه از عمر اسلام مىگذرد، بر عظمت و جلوه آن افزوده مىگردد.

با توجه به همه نكات فوق، يادآور مىشود كه:

1- لازم نيست دليل همه احكام را، همه مردم در همه زمانها بدانند. گاهى دليل برخى از آنها الا ن روشن نيست ولى گذشت زمان، آنرا روشن مىسازد.

2- در فلسفه احكام، تنها نبايد نظر به فوايد و آثار مادّى آنها داشت و تنها به بعد اقتصادى و بهداشتى و... توجه كرد و از آثار روحى و معنوى آخرتى آن غافل بود.

3- كسى كه خدا را حكيم و دستورهايش را بر اساس حكمت مىداند، نبايد بخاطر اينكه امروز دليل حكمى را نمى داند از انجام آن تخلّف كند. مريض، اگر بگويد: تا از خواص دارو آگاه نشوم مصرف نمى كنم، از درد خواهد مرد. البته بايد دارو را مصرف كند و درصدد شناخت هم باشد.

4- در هر جا كه از قرآن و حديث، دليل محكمى بر فلسفه حكمى نداريم، بهتر است ساكت باشيم و با يك سرى توجيهات و حدسيّات دليل تراشى نكنيم.

5- اگر از بعضى اسرار جهان هستى آگاه شديم، مغرور نشويم و توقع نداشته باشيم كه دليل همه چيز را بدانيم.

6- از مدار عادى خارج نشويم و به دامن و سوسه ها نيفتيم، همچنانكه مردم در مراجعه به پزشك، خود را در اختيار او قرار مىدهند يا براى تعمير اتومبيل خود، مكانيك را سؤال پيچ نمى كنند (چون به آگاهى پزشك و مكانيك، اعتقاد و باور دارند) در مسائل دينى هم كه به قانون خدا گردن مىنهند، بايد بپذيرند و عمل كنند. چرا كه خداوند، هم مهربان تر است، هم داناتر و حكيم تر. هم آينده را مىداند، و هم آثار ظاهرى و باطنى و نهان و آشكار را.

7- اگر گوشه اى از اسرار حكم خدا را دانستيم، نبايد خيال كنيم بر همه اسرار واقف گشته ايم. آنكه دست خود را در دريا فرو مىبرد، حق ندارد پس از بيرون آوردن دستش، به مردم بگويد: اين، آب درياست، بلكه بايد بگويد: از آب دريا، اين مقدار به سرانگشت من رسيده است. آنكه فلسفه حكمى را بفهمد، نمى تواند خيال كند آنچه فهميده، تمام است و ديگر جز آن چيزى نيست. مگر با عقل و فكر محدود انسانى، مىتوان به عمق احكامى كه از علم بى انتهاى خدا سرچشمه گرفته، پى برد؟

8 همان عقلى كه مارا به فهميدن فلسفه احكام دعوت مىكند، همان مىگويد: اگر جايى ندانستى، از آگاهانِ با تقوا بپرس. اين همان تعبّد در مقابل اولياء دين است.

اينك، پس از اين مقدّمات، نمونه هايى را از قرآن و حديث نقل مىكنيم كه اشاره به فلسفه احكام دارد.

امّا قرآن:

درباره نماز مىگويد: نماز، انسان را از فحشاء ومنكر بازمى دارد.(128)

در جاى ديگر مىگويد: نماز را براى ياد و توجّه به من بپادار.(129)

و در جاى ديگر: با ياد خدا، دلها آرام مىگيرد.(130)

درباره روزه مىگويد: روزه بر شما واجب شد، تا آنكه اهل تقوا شويد.(131) چون بيشتر گناهان، از فوران غريزه غضب و شهوت است.

روزه، جلوى طغيان آنرا مىگيرد و تقوا پديد مىآورد. و بهمين جهت، آمار جنايات و جرايم در ماه رمضان كاهش مىيابد.

درباره حج مىگويد: به زيارت حج بروند، تا منافعى فراوان بدست آورند.(132) فوائد و آثار اجتماعى و سياسى حج، چيزى نيست كه جاى شك و شبهه باشد.

درباره زكات مىگويد: از مردم و اموالشان زكات بگير، تا آنان را (از روح بخل و دنيا پرستى) پاك كنى.(133)

درباره قمار و شراب مىگويد: شيطان توسّط آنها ميان شما دشمنى و كينه برقرار مىكند و شمارا از ياد خدا دور مىسازد.(134)

و قصاص را، مايه حيات اجتماع مىداند(135) چرا كه در جامعه، اگر جنايتكار، به كيفر نرسد، آن جامعه مرده و جنايت پرور و مظلوم كوب مىشود و ايمنى (كه حيات اجتماعى است) از ميان مىرود.

اينها نمونه هايى از آيات قرآن بود كه به آثار و حكمت هاى احكام الهى اشاره داشت.

امّا حديث:

از ميان انبوه احاديث اين موضوع، تنها به چند جمله از يكى از سخنان اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه اشاره مىكنيم:(136)

فَرض اللّه الايمان تطهيراً مِنَ الشِرك وَالصَلوةَ تَنزيهاً عَنِ الكِبر و الزكوة تسبيباً لِلرّزق... خداوند، ايمان را براى پاكسازى از شرك، واجب ساخت و نماز را براى پاك ساختن از تكبر، و زكات را بعنوان سبب سازى براى رزق و روزى و...

ايمان به خدا، انسان را از افكار شرك آلود و عشق هاى پوچ و تكيه گاههاى ناتوان نجات مىبشخد.

نماز، كه توجه به سرچشمه همه بزرگى ها و استمداد از كانون قدرت و عظمت است، كبر را از انسان مىزدايد.

زكات، مهره هاى از كار افتاده جامعه را به كار مىاندازد و محرومان و ورشكستگان را به نوا و قدرت مىرساند و مهر و عطوفت نسبت به مردم را در دلها زنده مىسازد و محبّت مال و دنيا، از دل زكات دهنده بيرون مىرود. بعلاوه، آن مقدار كه با دادن زكات، از دارايى اش كم شده، با فعاليت اقتصادى بيشتر، مىكوشد كه آنرا جبران كند. طبيعى است آنكه خرجش زياد باشد، به كار خود مىافزايد. پس زكات، سبب رزق است.

در اين حديث علوى به فلسفه و حكمت بيست حكم و از احكام الهى، مانند روزه، امر به معروف، نهى از منكر، جهاد، تحريم خمر و زنا، اجراى حدود، اطاعت از امام و... اشاره شده است.

امّا فطرت:

فطرت انسان نيز به فلسفه برخى احكام واقف و معترف است. هر انسانى در هر شرايطى و زمانى، بدى و حرام بودن دروغ، خيانت، تهمت، آدم كشى و دزدى، ستم، كم فروشى و... را قبول دارد و خوبى، عدالت، پاكى، خدمت به ديگران و... را خوب و بجا مىداند. اينها از فطريّات انسان هاست و فطرت، برخى از بدى ها و خوبى ها را درك مىكند و اين الهام الهى است كه فرمود: فَالهَمَها فُجورها وَ تَقواها(137)

امّا علم:

نبايد غافل بود كه پيشرفت علوم در رشته هاى مختلف، خدماتى به تبيين فلسفه احكام كرده و پرده هاى بسيارى را كنار زده است.

مثلاً وجود كرم كدو و تريشين در گوشت خوك يا زيان هاى مواد الكلى براى كبد و بدن انسان، بر كسى پوشيده نيست. اين گوشه اى از فلسفه تحريم گوشت خوك يا شراب را نشان مىدهد.

اسلام، از ادرار در حال ايستاده نهى كرده، و علم نشان مىدهد كه ايستاده بول كردن سبب مىشود تمام بول، به راحتى خارج نشود. يا آنچه كه درباره غسل است، براى زدودن آثار فعاليت اعصاب سمپاتيك و فشار خون در حال جنابت مىباشد و نيز توجه به خدا (قصد قربت) براى زدودن حال غفلت از خداوند است. اگر اسلام، از خلال كردن با چوب درخت انار نهى كرده، براى آنست كه لثه ها در مقابل آن حساسيّت خاصى دارد. به همين صورت، دستورهاى اسلام در مورد واجبات و محرّمات و حتى مستحبّات و مكروهات، در زمينه هاى رفتارى، خوراكى، پوشاكى، وسائل و مسائل زندگى، همه و همه حكمت هاى بلند و دقيقى دارد كه درباره آنها كتاب هاى بسيارى هم توسّط دانشمندان اسلامى و محققّان نوشته شده است.(138) كه بحث آن در اين محدوده نمى گنجد. ولى در مجموع، يك نكته مهّم را ثابت مىكند و آن اينكه احكام اسلامى همه بر مبناى حكمت ها و فلسفه هاى حساب شده اى استوار است، چه ما به كمك عقل و علم، آنها را بدانيم، يا هنوز به اسرار نهفته آن پى نبرده باشيم به هر حال، روحيه تعبّد ايجاب مىكند وقتى دانستيم چيزى از احكام اللّه است، آنرا پذيرفته و عمل كنيم.

/ 184