تحريف از ديدگاه مسيحيان
اعتبار كتاب مقدس همواره مورد انتقاد انديشمندان قرار داشته اما از قرن نوزدهم ميلادى، مباحث انتقادى مربوط به كتاب مقدس وارد مرحله ى جديدى شده است:«بولتمان (1884 ـ 1976 م) كه بزرگ ترين متخصص عهد جديد در قرن بيستم لقب يافته است در اثر مهم خود، تاريخ سنت هم نظر، به ارزيابى كتاب مقدس مى پردازد. از نظر او بسيارى از سخنان مكتوب عيسى(عليه السلام)گفته هاى خود او نيست بلكه محصول حيات جوامع مسيحى اوليه است.»[1]«آدولف فون هارتاك» مورخ تواناى قرن نوزدهم و بزرگ ترين متخصص آثار پدران در عصر خود، در مجموعه ى سه جلدى تاريخ اصول ايمان، اين باور را مطرح كرد كه انجيل تحت تأثير فلسفه ى يونان تغيير يافته است. وى در پى آن بود كه تاريخِ فرايند يونانى شدن مسيحيت را نشان دهد. از نظر او، مذهب ساده ى عيسى(عليه السلام)، به ويژه به واسطه ى تعاليم پولس، به مذهبى در مورد عيسى(عليه السلام) تغيير يافته، و به اصل ايمانى تجسّم خداى پدر تبديل شده است.[2]برخى ديگر از صاحب نظران به نوسازى روزافزون روايات انجيل به نفع الوهيت عيسى توجه نموده[3] و عده اى نيز در مورد تاريخ تأليف اناجيل ايراداتى را مطرح كرده اند.[4]اما شايد بتوان گفت مهم ترين سند در مورد انحراف مسيحيت از ديدگاه ايشان خود كتاب مقدس است. در اين كتاب «پولس» با حواريون و شخص «پطرس» كه جانشين رسمى حضرت عيسى(عليه السلام) است، مخالفت ورزيده، حتى آنان را به «نفاق» متهم مى سازد:اما چون پطرس به انطاكيه آمد او را روبه رو مخالفت نمودم; زيرا مستوجب ملامت بود... و ساير يهوديان هم با وى نفاق كردند، به حدى كه برنابا هم در نفاق ايشان گرفتار شد.[5]مسلماً چنين برخوردى نشان از وجود انحراف در عقايد بزرگان صدر اول مسيحيت دارد.[1]. تاريخ تفكر مسيحى، ص 446.[2]. همان، ص 387.[3]. آرچيبالد رابرتسون، عيسى اسطوره يا تاريخ، ص 71.[4]. ر.ك: محمد رضا زيبايى نژاد، مسيحيت شناسى مقايسه اى،ص 185.[5]. رساله ى پولس به غلاطيان، 2: 11 ـ 13.