اعتقادنامه ى نيقيه [1] - مسيحيت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مسيحيت - نسخه متنی

سيد محمد اديب آل على؛ ويراستاران: محمدجواد شریفی، حمیده انصاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


اعتقادنامه ى نيقيه [1]

نخستين نزاع الهياتى در مسيحيت درباره ى «تثليث» و «ارتباط مسيح با پدر»، در زمان كنستانتين (قسطنطين)، در قرن چهارم، رخ داد. عقيده ى برخى از عالمان مسيحى اين بود كه
خدا از خلقت كاملا جداست; پس ممكن نيست مسيحى را كه به زمين آمده و چون انسان تولد يافته است، با خدايى كه نمى شود شناخت، يكى بشماريم... پدر، پسر را توليد نمود، پس پسر مخلوق است و از ذات پدر نيست و به تمام معنا وى را خدا نتوان خواند.[2]

برخى ديگر از عالمان مسيحى به شدت با نظر فوق مخالفت و صاحبان آن را تكفير نمودند. نزاع بين دو نظريه، آشوبى عظيم براى كليسا و امپراطورى روم برپا نمود. قسطنطين (پادشاه روم) كه از اين تفرقه بيمناك شده بود ابتدا سعى نمود بين دو گروه آشتى برقرار نمايد; از اين رو، نامه اى براى «الكساندر» (رهبر گروهى كه از هم ذات بودن پسر و روح القدس با پدر دفاع مى كرد)، و نامه اى براى «آدنوس» (رهبر گروهى كه قايل به جدايى ذات پدر با پسر بود) نگاشت و از آنان خواست كه به اين نزاع هاى بيهوده! پايان دهند.[3]

از آن جا كه نزاع مذكور فروكش نكرد، قسطنطين بر آن شد تا شورايى مسيحى تشكيل دهد و اين بحث را در آن مطرح كند; لذا به دستور وى نخستين شوراى جهانى مسيحى در سال 325 م در شهر نيقيه، و با حضور 318 اسقف برگزار گرديد. امپراطور شخصاً رياست برخى از نشست هاى اين شورا را بر عهده داشت و تمام هزينه ها را مى پرداخت و البته از همين زمان كليسا خود را تحت سلطه ى رياست رهبر سياسى حكومت ديد، اما چنان درگير مسائل كلامى و الهياتى بودند كه فرصت فكر كردن به اين مسئله ى خاص را نداشتند.[4]

اين شورا اعتقادنامه اى را تصويب كرد كه به «اعتقادنامه ى نيقيه» معروف شد و در آن براى نخستين بار در يك سند رسمى بر «تثليث» تأكيد شد.

متن اعتقادنامه ى نيقيه چنين است:

ما ايمان داريم به خداى واحد، پدر قادر مطلق، خداى همه ى چيزهاى مرئى و نامرئى; و به خداوند واحد عيسى مسيح، پسر خدا، مولود از پدر، يگانه مولود كه از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خداى حقيقى از خداى حقيقى، كه مولود است نه مخلوق، از يك ذات با پدر، به وسيله ى او همه چيز وجود يافت، آن چه در آسمان است و آن چه بر زمين است; و او به خاطر ما آدميان و براى نجات ما نزول كرد و مجسّم شد، انسان گرديد و زحمت كشيد; او براى ما مصلوب شد، تحمل درد كرد، مدفون شد، و روز سوم از قبر برخاست و بر طبق رسالتش، به آسمان صعود كرد و در سمت راست پدر نشسته است; و با جلال و شكوه براى داورى مردگان و زندگان بازخواهد گشت و فرمان روايى او پايانى ندارد. ما به روح القدس، پروردگارى كه زنده مى سازد و از پدر و پسر صادر مى شود و با پدر و پسر پرستش مى شود، و آن كه از دهان انبيا سخن گفته است اعتقاد داريم.[5]

اين متن امروزه در كليساى مسيحيت به عنوان اصول اعتقادى تعليم داده مى شود و هم اكنون در هر روز يكشنبه و نيز در اعياد مسيحى در كليساها تكرار مى گردد. با تصويب اين بيانيه، هم سانى عيسى و خداى خالق تثبيت شد و اب و ابن و روح القدس، سه وجود با يك ماهيت شناخته شدند.


[1]. از شهرهاى آسياى صغير، واقع در كشور تركيه ى كنونى.

[2]. و. م. ميلر، تاريخ كليساى قديم، ص 240.

[3]. ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 3، ص 769; و جوان اگريدى، مسيحيت و بدعت ها، ص 150.

[4]. آرل كرنر، سرگذشت مسيحيت در طول تاريخ، ص 106 ـ 107.

[5]. پطرس فرماج، ايضاح التعليم المسيحى، ص 20; و تاريخ كليساى قديم، ص 244.


/ 93