مراحل رجعت مسيح - مسيحيت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مسيحيت - نسخه متنی

سيد محمد اديب آل على؛ ويراستاران: محمدجواد شریفی، حمیده انصاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


مراحل رجعت مسيح

الف) رجعت اوليه ى مسيح يا آمدن مسيح در هوا

مرحله ى اول بازگشت مسيح، شامل ربوده شدن كليسا (مؤمنان) است. در يك چشم بر هم زدن، ناگهان و بدون خبر، عيسى(عليه السلام) آنانى را كه آماده ى بازگشت به سوى او هستند مى ربايد. او در اين بازگشت به زمين نزول نمى كند، بلكه مقدّسان او را در هوا ملاقات مى كنند.[1]

با اين رجعت مردگان در مسيح برخواهند خاست و زنده خواهند شد و زندگان داراى زندگى باقى خواهند گرديد.[2]

هدف از اين ملاقات در آسمان، دادرسى ايمان داران و دادن پاداش به مؤمنان و حساب پس دادن در استفاده از استعدادها و اموال و فرصت هايى است كه به آنها داده شده بود،[3] و آماده كردن اوضاع و از بين بردن موانع ظهور است.[4]

ب) دوران مصيبت عظيم

مرحله ى اول و دوم ظهور مسيح، دوره ى مصيبت عظيم واقع شده است. اين دوره كه طبق برخى اشارات، 7 سال طول خواهد كشيد،[5] «چنان زمان تنگى خواهد شد كه از زمانى كه امتى به وجود آمده تا امروز نبوده است».[6]

وقتى كليسا ربوده شود، ديگر نمك و نور در جهان نخواهد بود. مدت كوتاهى بعد از ربوده شدن كليسا تا زمانى كه مردم به سوى خداوند بازگشت نكرده اند، بر روى زمين هيچ شخص نجات يافته اى وجود نخواهد داشت. روح القدس خدمت بازدارنده ى خود را از جهان برخواهد داشت. در آن موقع فساد و ظلمت به سرعت زياد خواهد شد و گناه همه جا را فرا خواهد گرفت، و مرد بى دين ظهور خواهد كرد.[7]

ج) سلطنت هزار ساله بر زمين و رجعت دوم

وقتى سال هاى مصيبت بى سابقه به پايان خود نزديك شوند، روح هايى از دهان اژدها، وحش و نبى كاذب خارج مى شوند و پادشاهان جهان را براى جنگ دور يكديگر جمع مى كنند.[8] آنان با هم جمع مى شوند تا اورشليم را تصرف نمايند و يهوديان فلسطين را به اسارت در آورند.[9] ولى در آن موقعى كه به پيروزى نزديك شدند، مسيح با لشكريان خود از آسمان نزول خواهد فرمود[10] و در جنگ نهايى پس از غلبه بر آنان، پيشوايانشان گرفتار و به درياچه ى آتش افكنده خواهند شد.[11] سپاهيان آنان با شمشيرى كه از دهان مسيح خارج مى شود كشته خواهند شد[12] و راه براى استقرار حكومت مسيح هموار خواهد گرديد.

اين دوره هزار سال به طول مى انجامد. مسيح به عنوان فرمانرواى جهانى پرستيده شده، عدل و انصاف كامل برقرار خواهد گشت،[13] كليسا با مسيح حكم رانى خواهد كرد و[14] شيطان و روح هاى شرير بسته شده و مدت هزار سال در هاويه افكنده خواهند شد،[15] وضعيت طبيعت نيز عوض شده، بارش باران فراوان، و زمين بسيار حاصل خيز و محصول زياد و عمرها طولانى خواهد شد،[16] شادى و سعادت و شفاى بدنى و رفاه و امنيت و روابط دوستانه بين مردم برقرار و انسان «اشرف مخلوقات» بودن خود را كه در موقع سقوط در گناه از دست داده بود، به دست خواهد آورد.[17]

د) داورى

در ابتداى سلطنت هزار ساله، داورى توسط مسيح انجام خواهد شد. براى اين داورى تمام امت ها جمع خواهند شد و براى صالحان، حيات ابدى و براى طالحان، مجازات و آتش ابدى در نظر گرفته خواهد شد.[18]

پروتستان ها معتقد به رجعت مسيح در آخر الزمان و در همين دنيا هستند، اما عقيده به اخروى بودن بازگشت مسيح، در سده هاى اخير طرف داران بيشترى در ميان مسيحيان دارد.[19]

كليساى شرق، هم زمان با رجعت مسيح بر پايى قيامت را خبر مى دهد:

اما حوادثى كه هم زمان با آمدن دوباره ى مسيح رخ خواهد داد عبارت اند از:

1. قيامت; 2. داورى نهايى; 3. پايان جهان; 4. ظهور حكومت مسيح به طور كامل، يعنى داخل شدن كليسا در عظمت آسمانى خود.[20]

كليساى كاتوليك نيز در اعتقادنامه ى رسمى خود، اخروى بودن بازگشت مسيح را تأييد مى كند:

قبل از داورى نهايى همه ى مردگان برخواهند خاست، و اين زمانى است كه همه ى اهل قبور صداى پسر انسان را مى شنوند و از قبور خارج مى شوند.[21]

از عبارت فوق استفاده مى شود كه صداى پسر انسان (مسيح) كار صور اسرافيل و آغاز قيامت را اعلام مى كند، و برگشت مسيح هم زمان با برپايى رستاخيز و قيامت است. بر اساس نظريه ى فوق، دوره ى هزار ساله ى آرمانى كليساى مسيحيت، قبل از رجعت مسيح خواهد بود.[22]



[1]. اول تسالونيكيان، 4: 16، دوم تسالونيكيان، 2: 1.

[2]. اول تسالونيكيان، 4: 16، اول قرنتيان 15: 53.

[3]. انجيل متى، 25: 14 ـ 30، انجيل لوقا، 19: 11 ـ 27، انجيل متى، 25: 1 ـ 16، دوم تسالونيكيان، 2: 6 ـ 8. آن مانع كيست يا چيست؟ عده اى آن را نيروى بازدارنده ى نظم قانون مى دانند، برخى نيز آن را دولت هاى بشرى فاسد و گروهى آن را خود شيطان مى دانند. از اين مانع با عنوان «بى دين»، «مرد بى دين»، دجّال، «ضد مسيح» (Anti-Christ) و «قانون شكن» ياد شده است. ر.ك: هنرى تيسن، الهيات مسيحى، ص 338، و على فاطميان، نشانه هاى پايان، فصل ششم.

[4]. الهيات مسيحى، ص 344.

[5]. ر.ك: دانيال، 9: 24 ـ 27.

[6]. دانيال، 12: 1.

[7]. الهيات مسيحى، ص 339.

[8]. مكاشفه، 16: 12.

[9]. زكريا، 12: 1، 13: 1 و 14: 2.

[10]. مكاشفه، 9: 11.

[11]. مزامير، 2: 3، و مكاشفه، 19: 19 و...

[12]. دوم تسالونيكيان، 1: 7 ـ 10، مكاشفه، 19: 21.

[13]. مزامير، 72: 6 ـ 11، زكريا، 14: 9.

[14]. انجيل لوقا، 19: 16 ـ 19، اول قرنتيان، 6: 2، مكاشفه، 2: 27.

[15]. مكاشفه، 20: 1 ـ 3.

[16]. الهيات مسيحى، ص 380.

[17]. همان.

[18]. همان، ص 367.

[19]. عبدالرحيم سليمانى اردستانى، درآمدى بر الهيات تطبيقى اسلام و مسيحيت، ص 209.

[20]. جيمس انس الاميركانى، نظام التعليم فى علم اللاهوت القويم، ج 2، ص 505.

[21]. به نقل از: درآمدى بر الهيات تطبيقى اسلام و مسيحيت، ص 207 CCC, P. 320.

[22]. همان، ص 208.


/ 93