حساب منظم و قطعي اجتماع و تاريخ - خاتمیت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خاتمیت - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرسودگي برسد . اگر كسي ( قائل به خدا باشد يا نباشد ) قبول كرد كه اين قوانيني كه در جهان هست ، اين قوانيني كه در آفرينش وجود دارد ، اينها يك سلسله قوانين مسلم و خلاف ناپذير و اجتناب ناپذير است ، پس قبول كرده است جبر در طبيعت را . اينجا ممكن است شما مسأله معجزات را به ميان بياوريد كه آيا با اينها مخالف نيست ؟ اجمالا عرض مي كنم كه خير ، آنها با اينها مخالف نيست . حالا جاي اين بحث نيست . اما جبر تاريخ يعني چه ؟ جبر در تاريخ معنايش اينست كه همانطوري كه يك پديده طبيعي ، يك گياه ، يك حشره ، يك حيوان ، يك دريا ، قانون خاصي دارد و با آن قانون خاص به وجود مي آيد و از بين مي رود ، زندگي اجتماعي بشر هم مجموعا يك قوانين مخصوص به خود دارد.

مجموع بشر حكم يك واحد [ و پيكر ] را دارد و افراد بشر به منزله اجزاء اين پيكر هستند . اين واحد ، سرگذشت و تاريخي دارد ، گذشته و آينده اي دارد ، حسابهاي خاص و معيني دارد . همانطوري كه بدن شما كه يك فرد هستيد حساب داردو وقتي شما از پزشكان مي پرسيد مي گويند آقا سلامت يا بيماري شما حساب خاص و معيني دارد ، يك نفر جامعه شناس هم مي گويد اجتماع بشر نيز عينا مانند يك پيكر حساب مخصوص به خود دارد ، حسابهاي منظم و قطعي دارد .

حساب منظم و قطعي اجتماع و تاريخ

اگر بپرسيد آيا ما از آن جهت كه مسلمان و موحد و خداشناس هستيم و پيرو قرآن مي باشيم ، بايد تاريخ را داراي يك قوانين و قواعدي بشناسيم ، آن هم قواعدي قطعي و تخلف ناپذير ، يا خير ؟ [ پاسخ اين است كه ] ما از نظر اينكه مسلمان و موحد هستيم و تابع قرآن مي باشيم ، بايد بپذيريم كه تاريخ بشر ، تاريخ امتها و اقوام و جمعيتها يك حساب منظم و قطعي و مشخصي دارد و ما بايد آن حسابها را بشناسيم و خودمان را با آن حسابها تطبيق بدهيم ، و اتفاقا قرآن مجيد راجع به اين كه تاريخ بشر حساب قطعي و منظمي دارد ، چون بيشتر با زندگي مردم سر و كار دارد ، با صراحت بيشتري اين مطلب را بيان كرده است . در آيات زيادي از قرآن با كلمه [ ( سنت ) ] يا [ ( سنن ) ] برخورد مي كنيم ، يعني قرآن مجيد سرگذشت و سرنوشت يك قومي را كه ذكر مي كند تحت عنوان [ ( سنة الله ) ] ذكر مي كند : سنت الهي اينست ، روش الهي و قانون الهي اينست كه ملتها اگر چنين و چنان باشند يك همچو سرنوشتي داشته باشند ، و اگر نه ، طور ديگري باشند، باز سرنوشت ديگري داشته باشند . مثلا اين آيه كه مي فرمايد : " ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم " ( 1 ) يك قانون مسلم و قطعي را در تاريخ بشر و زندگي بشر ذكر مي كند . ما مي بينيم قرآن كريم سر گذشت فرعون و فرعونيان را ذكر مي كند، ستمگريها ، استكبارها ، استعلاها و تبعيضهاي اينها را بيان مي كند ، كفرورزي و كفران ورزيهاي اينها را ذكر مي فرمايد تا منتهي مي شود به هلاكت آنها . پشت سرش اينچنين مي فرمايد : ذلك بان الله لم يك مغيرا نعمة انعمها علي قوم حتي يغيروا ما بانفسهم ( 2 ) يعني اين بدان سبب و موجب است كه هرگز خداوند نعمتي را كه به قومي ارزاني مي فرمايد از آنها پس نمي گيرد

1 سوره رعد ، آيه 11 - . 2 سوره انفال ، آيه 53 -

/ 69