علمائي كه جانشين انبياء غير مشرع هستند
اسلام وقتي كه مي آيد ، قسمتي از وظايفي را كه انبياء سلف انجام مي دادند ، در دوره امت ختميه به عهده علماء مي گذارد . چه جور علماء ؟ يك چنين علمائي . همان طور كه عرض كردم علم جانشين وحي مي شود، اما وحي آن پيغمبراني كه مشروع نبودند ، يعني پيغمبراني كه محيي و حافظ مواريث شريعت قبل بودند . در اين دوره علماء از طريق علم ، كتاب ، درس و حفظ مواريث ، حافظ شرايع مي شوند ، اما يك علم خشك و خالي هم نيست بلكه علمي كه مؤيد است از انوار معنوي . حتما بايد يك پشتوانه اي از آن نور معنوي داشته باشند . مطلبي اينجا عرض بكنم . در كلمات اميرالمؤمنين بود : من اصدار كل وارد عليه و تصيير كل فرع الي اصله . فرمود كه واردات را صادر مي كند و فروعي را كه بر او عرضه مي كنند بر اصول تطبيق مي كند و جواب را از روي آن تطبيق به افراد مي دهد . معني اجتهاد همين است . اجتهاد يعني فروع را از اصول استنباط كردن .
دو نوع اجتهاد : قياسي و غير قياسي
ما دو نوع اجتهاد داريم . يكي اجتهادي است كه اصطلاحا به آن اجتهاد رأي يا قياس مي گويند ، همان چيزي كه مبتكر آن در فقه اسلامي ابوحنيفه بوده است ، و همان چيزي كه ائمه اطهار با اين نوع اجتهاد كه اسمش رأي و قياس هست مبارزه كرده اند ، و حقا و انصافا قطع نظر از اينكه حالا ما شيعه هستيم اگر اختيار اسلام به دست رأي و قياس داده شود و اگر با اجتهاد رأي و قياس مبارزه نشده بود كه در درجه اول ائمه ما مبارزه كردند ( البته برخي از فقهاء و ائمه اهل سنت هم بودند مانند مالك كه با اين طريقه مخالف بودند ) چيزي از دين باقي نمي ماند . مالك بن انس كه يكي از امامهاي چهارگانه فقه اهل تسنن است در عمرش دو فتوا از روي قياس داده بود و وقتي كه مي خواست بميرد متوحش بود و مي گفت من وحشتم از آن دو فتوايي است كه از روي قياس داده ام . ابوحنيفه در اين كار افراط كرده است يعني فكر و ظن و قياس خودش را در استنباط احكام دين آنقدر دخالت داده است كه اساسا دين زيرورو مي شود . يك قضيه اي در تواريخ نقل مي كنند ، حالا من نمي دانم كه اين مضمون است براي ابوحنيفه يا خودش شوخي كرده ، مي گويند آنقدر اين مرد به قياس كردن عادت كرده بود كه در تكوينيات هم مثل تشريعيات قياس مي كرد و گاهي به صورت مضحكي در مي آمد . مسائلي را با هم قياس مي كرد كه اصلا با هم ربطي نداشت . نوشته اند كه ريش ابوحنيفه به اصطلاح جو گندمي شده بود ، به زبان عربي اشمط بود . معمولا افرادي كه موي سياه دارند، اولي كه موي سفيد پيدا مي شود دلشان نمي خواهد كه اين موهاي سفيد آشكار باشد و مي خواهند آن را مخفي كنند ، براي اينكه مردم به پيري آنها پي نبرند يا لااقل از همسر خودشان رودربايستي دارند . به هر حال ابوحنيفه رفتبه سلماني براي اصلاح به سلماني گفت : اين موهاي سپيد را يكي يكي از ريشه بكن . مرد سلماني گفت : چرا ؟ گفت : مي خواهم ديگر بيرون نيايد . آن مرد گفت : اتفاقا تجربه نشان داده است كه هر چه را كه از ريشه بكنند بيشتر در مي آيد .
گفت : پس موهاي سياه را بكن . فورا قياس گرفت كه حالا اگر موهاي سپيد را كندند بعد كه در مي آيد بيشتر در مي آيد پس چرا ما موهاي سياه را نكنيم كه بيشتر در آيد . حساب نكرد كه طبيعت دارد رو به سپيدي مي رود ، اين در شرايط نامساوي است و در شرايط نامساوي قياس غلط است . و قياسهايي كه او كرده است و اساسا هر كه بخواهد در دين قياس بكند چون شرايط را درك نمي كند ، بجاي اينكه شرايط را مساوي بگيرد ، در شرايط نامساوي عمل مي كند و اشتباه مي كند . اين اجتهاد ممنوع است ، ولي ما يك اجتهاد مشروع هم داريم ، آن همين است كه در اين تعبير اميرالمؤمنين بود ، اينكه فروع يعني شاخه ها را از اصلها و ريشه ها استنتاج بكنند .
كليات و قواعد محدود است و مسائل ، نامتناهي
حديث معروفي است كه آن را ابن ادريس در آخر [ ( سرائر ) ] نقل كرده است . ابن ادريس يك فقيهي است كه به خبر واحد عمل نمي كند ، بر عكس جمهور فقهاء كه اگر خبر واحد مورد وثوق و اعتماد باشد عمل مي كنند . ولي در عين حال در آخر كتاب [ ( سرائر ) ] خودش كه از كتب فقهي بسيار ارجمند و با ارزش ما است يك خاتمه اي دارد كه معروف است به [ ( مستطرفات سرائر ) ] . در آنجا در يك قسمت ، اين آدم بدبين كه به اخبار واحد عمل نمي كند ، يك سلسله اخبار و احاديث داردكه آنها را غير قابل ترديد مي داند و واحد نمي شمارد ، بلكه متواتر يا نزديك به متواتر مي داند . آن حديث كه در وسائل هم هست اينست : علينا القاء الاصول و عليكم التفريع ( 1 ) . ائمه گفته اند كه بر ما است كه اصول و قوانين و قواعد كلي را بيان كنيم ، اين وظيفه ما است ، اما تفريع كردن يعني فرع را از اصل استخراج كردن و شاخه را از تنه در آوردن اين ديگر وظيفه شما است . اين آن اجتهادي است كه نه تنها ممنوع نيست بلكه لازم و واجب است ، و علت آن هم معلوم
1 سرائر ابن ادريس ، ص 478 به نقل از جامع بزنطي ، با اندكي اختلاف در عبارت .