اخلاق و قرآن
اگر ما موضوع اخلاق را در نظر بگيريم ، اين هم يك داستان مفصلي دارد . در جهان اسلامي دو مكتب اخلاقي بيشتر وجود نداشته است ، يكي اخلاق سقراطي كه بر يك اساس خاصي تدوين و تنظيم شده است ، و يكي هم اخلاق عرفاني يعني اخلاق صوفيانه كه اين دومي بيشتر بر ادبيات ما تسلط و نفوذ داشته است . اخلاق سقراطي دارد اصلش منسوخ مي شود . در اخلاق عارفانه و صوفيانه يك نقاط ضعف بزرگي وجود دارد كه قابل توجيه و تفسير نيست .در قرآن كريم احيانا بيانهائي در زمينه اخلاق آمده است كه براي مردم آن زمان قابل توجيه نبوده است ، يعني نمي توانسته اند آن را حل بكنند ، ولي در قرآن هست . مثلا در قرآن راجع به تهذيب نفس و اينكه بشر نبايد خودخواه و خودپرست باشد مطالبي هستپيروي از هواي نفس در قرآن كريم مذموم است : افرايت من اتخذ الهه هواه ( 1 ) . تزكيه و تهذيب نفس ، از نظر قرآن ، مطلوب و لازم و شرط رستگاري است : قد افلح من زكيها ( 2 ) . قرآن درباره نفس بيش از اين نداردكه بايد نفس را تطهير و اصلاح و پاكيزه كرد . اما در اخلاق عارفانه خودمان يك تعبيري را مي بينيم كه اگر اين تعبير در قرآن بود امروز ما جواب نداشتيم ، و آن [ ( نفس كشي ) ] است . در قرآن صحبت نفس كشي نداريم.اصلا نفس كشي به معناي اينكه نفس به راستي كشته شود و لو هواهاي نفس ، و لو همان تمايلات نفساني كه در انسان هست ، امكان ندارد ، آنهائي هم كه گمان مي كنند نفس را كشته اند يعني1 - سوره جاثيه ، آيه 23 .2 - سوره شمس ، آيه 9 .