ركن اول خاتميت : انسان و اجتماع
مجموع بحثهاي ما راجع به خاتميت در چهار قسمت است و در واقع بحث ما چهار ركن و چهارپايه دارد . ركن اول و پايه اول آن انسان و اجتماع است از اين نظر كه آيا انسان يك موجود ثابت و جامد و يكنواختي است ، از نظر اخلاق ، از نظر طرز تربيت و هم از نظر اجتماعي و تشكيلات اجتماعي ؟ آيا انسان طرز زندگيش در تمام زمانها بايد يك جور و يكنواخت باشد مانند زنبور عسل ؟ يا بر عكس ، انسان چه از نظر فردي و چه از نظر اجتماعي يك موجود متحول و متكامل و متغيري است ؟اگر انسان صددرصد موجود ثابتي باشد قوانين زندگي او هم بايد صددرصد قوانين ثابت و لا يتغيري باشد ، و اگر انسان يك موجود صددرصد متغير و متحولي باشد عكس آن قضيه مي شود ، هيچ قانون ثابتي نمي تواند داشته باشد ، هميشه بايد قوانينش تغيير بكند .
يا آنكه فرض سومي هست كه حقيقت همان است و آن اينكه انسان داراي جنبه هاي ثابت و جنبه هاي متغيري است ، از يك نظر بايد از يك اصول ثابتي پيروي بكند ، ولي در قسمتهايي هم بايد از اوضاع متغيري تبعيت نمايد . از اين جهت درست مانند بدن انسان استكه مجموعه اي از ميلياردها سلول است ، قسمت اعظم آن سلولها دائما مي ميرند و نو مي شوند ولي قسمتي از سلولها كه سلسله اعصاب را تشكيل مي دهند و فعاليتهاي اصلي بدن با آنها است ثابت و جاويدند . قوانين زندگي بشر همينطور است . اصول زندگي انسان ، طرحهاي اولي زندگي انسان كه زمينه را براي تكامل او فراهم مي كنند قوانين ثابت و لا يتغيري هستند ولي فروع زندگي انسان تغيير پذير است .
انسان متغير است ولي مدار ثابتي دارد
بعضي به اين تعبير گفته اند : انسان يك موجود متغيري است ولي مدار تغييرش يك مدار ثابت است ، مثل اينكه ماه متغير است و در دو لحظه در يك جانيست اما مدار ماه يك مدار ثابت است و ماه از مدار خودش خارج نمي شود ، اگر احيانا از مدار خودش خارج شود، نزديكتر بشود به زمين و يا دورتر بشود از زمين ، هم اوضاع زمين آشفته مي شود و هم وضع خود ماه . دانشمندان مي گويند : اگر ماه از اين فاصله معيني كه از زمين دارد مقداري نزديكتر بشود ، درياها طغيان خواهد كرد و روي زمين را خواهد گرفت و يك جاندار صحرائي در روي زمين باقي نخواهد ماند ، چون جزر و مد درياها ناشي از ماه است ، اين حالت جزر و مدي و اين وضعي كه الان درياها دارند بستگي دارد به اينكه مدار ماه همين است كه هست ، و اگر دورتر بشود تغييرات ديگري پيدا مي شود . ولي ماه در عين اينكه مدار حركتش ثابت است خودش ثابت نيست، خودش دائما در حركت است و هر شب شما مي بينيد كه از يك نقطه بر ما طلوع و در نقطه ديگر غروب مي كند و نقطه هاي طلوع و غروب در هر شب با شب قبل متفاوت است : رب المشارق و المغارب . و همچنين خود زمين نسبت به خورشيد . مدار زمين يك مدار معيني است . اگر زمين از مدار خودش خارج شود و در مدار مريخ يا زحل قرار بگيرد و خلاصه اگر از مدار فعلي خارج شود و نزديكتر يا دورتر از حد فعلي به خورشيد بشود به كلي وضع موجودات روي زمين عوض مي شود . اگر مثلا در مدار عطارد قرار بگيرد تمام جانداران روي زمين كباب مي شوند ، و اگر در مدار زحل قرار بگيرد زمين ما شايد قابليت براي حفظ حيات كه با ارزش ترين پديده اين عالم است نداشته باشد . انسان يك موجود متغير و متحولي است . انسان نبايد در جا بزند بلكه بايد متغير و در حركت باشد اما مدار انسان يك مدار خاص است . مدارش بايد ثابت بماند . اگر بخواهد از مدار خودش خارج شود و در مدار حيوان قرار بگيرد هلاكت است و تباهي ، و اگر مثلا بخواهد وارد شود در مدار ملائكه و متشبه به ملائكه بشود باز هم از مدار خود خارج شده است . افراط و تفريطها همه خروج از مدار انسانيت است . مدار انسانيت مدار وسطيت و جامعيت است : و كذلك جعلناكم امة وسطا . . . ( 1 ) زهاد و عباد و كساني كه به خيال خود مي خواستند جلو بيفتند ، مي آمدند از پيغمبر اكرم اجازه بگيرند كه خودشان را اخته كنند . مي گفتند : هل لي ان اختصي ؟ ( 2 ) اجازه مي دهيد كه خودم را اخته كنم ؟ مي خواهم ريشه شهوت را در وجود خودم قطع كنم تا بهتر و فارغ بال تر بتوانم به عبادت پروردگار بپردازم . فكر مي كرد كه اگر بتواند خودش را از قيد خوردن و خوابيدن هم رها بكند ، بكند . ولي پيغمبر اكرم اجازه نمي داد و صريحا نهي مي كرد . پيغمبر اكرم انسان را در مدار انسانيت به حركت مي آورد و هرگز نمي خواست انسان را از مدار انسانيت خارج كند . اسلام براي انسان مسير تكويني و مشخصي قائل است كه از آن به صراط مستقيم تعبير مي كند . يك ركن مطلب ما اينست كه انسان موجودي است كه هم بايد ثابت بماند و هم بايد تغيير كند ، قهرا هم بايد قواعد ثابتي در زندگي داشته باشدو از آنها پيروي كند و هم بايد آئين نامه ها و قوانين متغيري داشته باشد . پس يك ركن بحث ما انسان است ، كه قبلا تحت عنوان [ ( جبر تاريخ ) ] درباره آن بحث كرديم .
1 - سوره بقره ، آيه 143 .
2 - [ در برخي كتب اهل سنت به اين صورت آمده است : الا نختصي ؟ . ]