خاتمیت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ابن ميثم مانعه الخلو است ، مانعة الجمع نيست ) ، يا يك حجت لازمي در ميان مردم بوده است ، حجتي كه بر مردم تمام شده باشد ، و يا راه راستي در جلو مردم بوده است ، پيغمبراني كه كمي عده آنها سبب نشد كه آنها در كار خودشان كوتاهي بكنند ، يعني كه عدد آنها هميشه نسبت به مبعوث عليهم خودشان خيلي كم بود ولي در عين كم بودن ، آنها در انجام وظيفه كوتاهي نكردند ، با همه سختيها و مصائب و متاعب وظيفه خودشان را انجام دادند . كثرت مكذبين و دشمنان سبب نشد كه آنها در كار خودشان كوتاهي بكنند.اينها بعضي سابق و متقدم بودند كه متأخرين آنها به آنها معرفي شده بودند . ( مثلا به نوح و ابراهيم گفته بودند كه پس از شما موسي و عيسي مي آيند ، شريعت ختميه مي آيد . ) بعضي متأخر بودند و آنكه قبل از او آمده بود او را مي شناخت و به مردم معرفي كرده بود .بدين نحو نسلها پشت سر يكديگر پيدا شد و روزگاران گذشت ، پدران آمدند و رفتند و پسران جانشين آنها شدند الي ان بعث الله سبحانه محمدا رسول الله صلي الله عليه و آله ، تا آنكه خداوند محمد ( ص ) را مبعوث فرمود لانجاز عدته و تمام نبوته او را فرستادتا به وسيله او وعده اي را كه به مردم داده است به پايان برساند و نبوت را با او تمام بكند و به نهايت برساند و ختم نمايد مأخوذا علي النبيين ميثاقه در حالي كه بر همه پيغمبران پيمان او گرفته شده بود ( اين همان مضمون آيه است : وإذ اخذ الله ميثاق النبين ... از تمام پيغمبران ، خدا براي او عهد و پيمان گرفته بود كه به او ايمان داشته باشند و به او بشارت بدهند و او را به امتهاي خودشان معرفي كنند ، در كتابها و آثار و احاديث و سنن خودشان نويد وجود او را بدهند ) مشهورش سماته او را مبعوث كرددر حالي كه علامات او در ميان امم ، معروف و مشهور بود ، يعني چون خدا اين پيمان را بر پيغمبران گرفته بود كه بايد علامات و مشخصات او را براي مردم بگوئيد و بنويسيد ، در كتابهاي آسماني و آثاري كه از پيغمبران پيشين باقي مانده بود علائم اين پيغمبر همه ذكر شده بود و لهذا مشهور بود ، مثل اينكه اين پيغمبر از جزيرش العرب مبعوث مي شود ( اين يك امر شناخته شده بود ) مركب او به اقتضاي محيطي كه هست شتر است ( اين يك علامت مشهور بود ) علامتي در پشت شانه اش دارد ( يكي از علائم مشهور او بود ) . اسمش و خصوصيات پدر و فاميلش همه از علائم مشهور او بود .و همچنين [ ( امي ) ] يعني درس ناخوانده و مكتب نرفته و استاد نديده بود . اين نيز يك علامت مشهور بود . و پيغمبران سلف آنها را به امت خودشان تعليم داده بودند . در آيه ديگر مي فرمايد : الذين يتبعون الرسول النبي الامي مردمي كه پيروي مي كنند از رسول و نبي ( حالا فرق رسول و نبي چيست ؟ بماند ) و پيغمبر امي ، درس ناخوانده ، كتاب و مكتب و استاد ناديده ، الذي يجدونه مكتوبا عندهم في التوراش و الانجيل ( 1 ) [ ( او را و علائم او را در تورات و انجيل نوشته مي يابند ) ] . و بسياري از افرادي كه در آن زمان به وجود مقدس پيغمبر اكرم ايمان آوردند افرادي بودندكه روي همان علائم و مشخصات ، ظهور پيغمبري را در اين زمان با آن علامات حدس مي زدند و يا خودشان به ديگران گفته بودند . سر اينكه اسلام بالخصوص در مدينه اينهمه نفوذ پيدا كرد و ذهن مردم آماده بود كه پيغمبري پيغمبر اكرم را قبول بكنند ، با اينكه اوضاع اجتماعي آنها جور ديگري بود و مي خواستند عبدالله بن ابي را براي خود به