شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اى منافق فرزند كافر! (منافق بن كافر).

در اين كه منظور از حائك (بافند) در اينجا چيست، شارحان نهج البلاغه سخنان بسيار گفته اند.

بعضى آن را بر معنى ظاهر لغوى حمل كرده و گفته اند اشاره به شغل اشعث و پدرش بوده و اين شغل در آن زمان مخصوص قشر بسيار پايين از اجتماع بوده كه از معارف دينى و آداب اجتماعى و تمدن، دور بوده اند، ولى اين معنى با آنچه در تاريخ زندگى اشعث و پدرش نقل شده، سازگار نيست، زيرا آنها ظاهرا داراى چنين شغلى نبودند.

بعضى آن را به معنى انسان متكبر و خودخواه دانسته اند، چرا كه يكى از معانى حائك در لغت كسى است كه با تكبر راه مى رود.

بعضى ديگر آن را اشاره به معنى كنايى آن مى دانند و مى گويند منظور از حائك (بافنده) كسى است كه سخنان باطلى را به هم مى بافد و بافنده دروغ و كذب است و اين در واقع كار اشعث و پدرش بود، و چنين كنايه اى نه تنها در لغت عرب كه در لغات ديگر نيز وجود دارد.

و قابل توجه اين كه در روايتى به روشنى به اين معنى اشاره شده است و آن روايت اين است كه نزد
امام صادق (ع) سخن از حائك به ميان آمد.

امام (ع) فرمود: انه ملعون، حائك ملعون است سپس در تفسير آن چنين فرمود: انما ذلك الذى يحوك الكذب على الله و على رسوله، حائك كسى است كه دروغ بر خدا و پيامبر (ص) مى بافد.

اما اين كه امام او را منافق شمرده، از واضحات تاريخ است، چرا كه اعمالى در درون حكومت على (ع) از او سر زد كه نشان مى دهد او از سران نفاق بود، او يكى از عوامل شهادت اميرمومنان على (ع) و ناكامى مسلمين در جنگ صفين و بروز جنگ نهروان و به وجود آمدن داستان حكمين و توطئه هاى زياد ديگرى بود و همانگونه كه در بالا گفتيم بعضى از آگاهان، او را در عصر على (ع) به عبدالله بن ابى در عصر پيامبر (ص) كه از سران منافقان آن زمان بوده، مقايسه كرده اند.

كوتاه سخن اين كه وضع حال او در پيمودن راه نفاق و تقويت منافقين آشكارتر از آن است كه نياز به توضيح بيشتر داشته باشد.

اما تعبير به كافر در مورد پدر او، آن هم از مسلمات تاريخ است، چرا كه او از مشركان بود كه در عصر جاهليت در اختلافات قبيله اى كشته شد.

سپس در ادامه اين سخن مى فرمايد: به خدا سوگند يك بار كفر، تو را اسير كرد و بار ديگر اسلام، و مال و حسب تو نتوانست تو را از هيچ يك از اين
دو اسارت آزاد سازد! (و الله لقد اسرك الكفر مره و الاسلام اخرى! فما فداك من واحده منهما مالك و لا حسبك!).

اما داستان اسارت او در جاهليت بنا به گفته ابن ابى الحديد چنين است كه پدر اشعث به نام قيس به وسيله قبيله بنى مراد كشته شد، فرزندش اشعث به خونخواهى او برخاست و به اتفاق طايفه كنده، حمله را آغاز كردند ولى به جاى قبيله بنى مراد اشتباها به قبيله بنى حارث حمله نمودند.

/ 350