شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حضرت، در ادامه اين سخن مى افزايد: عجيب است كه آنها به من اعلان جنگ داده اند و از من خواسته اند كه در برابر نيزه هاى آنان حاضر شوم و در برابر شمشيرهايشان شكيبا باشم! (با آن كه آنها به خوبى از موقعيت من در جنگهاى اسلامى آگاه اند و ضرب شست مرا ديده اند كه چگونه در بر
ابر نيرومندترين مردان جنگى دشمنان اسلام، ايستادگى كرده ام)، (و من العجب بعثهم الى ان ابرز للطعان و ان اصبر للجلاد!) اين تعبير، به خوبى نشان مى دهد كه گروه پيمان شكنان جنگ جمل، آغازگران آتش افروزى جنگ بوده اند، چرا كه به امام عليه السلام اعلان جنگ كرده اند و بى شرمانه، حضرتش را تهديد به نيزه و شمشير كرده اند.

ابن ابى الحديد، از مورخ معروف، ابومخنف نقل مى كند كه هنگامى كه فرستادگان على عليه السلام از نزد طلحه و زبير و عايشه بازگشتند، حامل پيام اعلان جنگ بودند.

به هر حال اين تهديد نشان مى دهد كه تا چه حد آتش افروزان جنگ جمل، از واقعيتها، بيگانه بودند و رسيدن به مقام، آن چنان چشم و گوش آنها را بسته بود، كه واقعيت روشنى مانند شجاعت و جنگجويى على عليه السلام را- كه بارها، در غزوات اسلامى، با چشم خود مشاهده كرده بودند- به فراموشى سپردند.

حضرت، در ادامه اين سخن، همان مطلب را با ذكر دليل روشنى تعقيب مى كند، مى فرمايد: مادران در سوگشان، به عزا بنشينند! من، كسى نبودم كه به نبرد تهديد شوم يا از شمشير و نيزه مرا بترسانند! چرا كه من، به پروردگار خويش، ايمان و يقين دارم و در دين و آئين خود، كمترين شك و ترديدى ندارم، (هبلتهم
الهبول! لقد كنت و ما اهدد بالحرب و لا ارهب بالضرب! و انى لعلى يقين من ربى و غير شبهه من دينى).

جمله هبلتهم الهبول- با توجه به اين كه مفهوم هبل، به عزاى فرزند نشستن است- اشاره به اين است كه شما، ارزش زنده ماندن را نداريد و بايد بميريد و مادرانتان به عزايتان بشينند كه اين چنين در قضاوت و تدبير خود، گرفتار خطاها و اشتباهات روشن هستيد.

شبيه اين جمله در ادبيات عرب، عبارت (ثكلتهم الثواكل) است كه آن نيز به همين معنا است.

به هر حال، امام عليه السلام در اين جمله هاى حساب شده و پرمعنا نخست، به سابقه زندگى خود اشاره مى كند و به كنايه مى گويد كه حتى مشركان عرب مرا به خوبى مى شناختند و هرگز كسى در دوران زندگانى ام مرا به جنگ و مبارزه تهديد نكرد، حال، شما كه اين همه با من بوده ايد و ادعاى مسلمانى داريد، چرا تهديد مى كنيد؟! اشاره ديگر حضرت به اين است كه كسى، از جنگ مى ترسد كه از مرگ و شهادت بترسد و كسى از مرگ و شهادت مى ترسد، كه يقين قاطع به پروردگار نداشته باشد و در مسير كه مى پيمايد گرفتار شك و شبهه گردد، زيرا، آن كس كه به مسير خود ايمان دارد و صاحب يقين و اعتقاد راسخ است، مى داند كه در جنگ با دشمنان حق، هرگز شكستى نيست،
بلكه يا پيروزى بر دشمن است و يا شهادت و انجام وظيفه و شتافتن به جوار قرب پروردگار و بهره مندى از حيات ابدى و جاويدان.

و اين، همان (احدى الحسنيين)- يكى از دو نيكى- است كه در آيه شريفه 52 از سوره توبه آمده است! (قل هل تربصون بنا الا احدى الحسنيين)، بگو: آيا درباره ما، جز يكى از دو نيكويى (پيروزى يا شهادت) را انتظار داريد! گروهى از مفسران نهج البلاغه، معتقدند كه جمله (فانى لعلى يقين من ربى) و جمله (و غير شبهه من دينى)، يك مفهوم را مى رساند و تاكيد هم است، ولى حق اين است كه اين دو جمله، از قبيل بيان عام بعد از خاص و ناظر به دو مفهوم است.

/ 350