شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه در يك نگاه:

در نخستين بخش از اين خطبه، امام، اشاره به تقسيم رزق و روزى در ميان مردم، بر اساس يك تدبير الهى كرده و سپس توصيه مى كند كه اگر كسى، بر ديگرى برترى داشت، نبايد مورد كينه و حسد قرار گيرد (و هرگاه، صاحب مال و ثروتى شد، نبايد مغرور گردد و دين و ايمان خود را فداى ثروت كند).

و آن گاه مردم را به اخلاص در نيت و پاكى عمل و پرهيز از هرگونه ري
ا و خودنمايى، دعوت مى كند.

در بخش سوم از اين خطبه، به پاره اى از مسائل مهم اجتماعى، از جمله استحكام بخشيدن به پيوندهاى خويشاوندى و تعاون و همكارى در ميان خويشاوندان و اهل يك قبيله، براى مبارزه با مشكلات هم، اشاره مى فرمايد و روى اين مساله تاكيد مى كند كه انسان، نبايد خويشاوندان و نزديكان خود را با بخل و امساك از دست دهد، چرا كه در مشكلات، تنها مى ماند و گرفتار زيانهاى غير قابل جبرانى خواهد شد.

شرح و تفسير:

تسليم و رضا در برابر خواست خدا در اين خطبه، امام عليه السلام اشاره به مساله مهمى مى كند كه تاثير عميقى در تهذيب نفوس و آرامش فرد و جامعه دارد و آن اين است كه بى شك، زندگى اجتماعى بشر، منشا بركات عظيمى است، به طورى كه مى توان گفت قسمت عمده پيروزيهاى مهمى كه در مسائل علمى و صنعتى و اجتماعى و غير آن، نصيب انسانها شده، در پرتو همين زندگى اجتماعى است.

در كنار اين بركات، مشكلات مهمى نيز وجود دارد كه اگر حل نشود، ممكن است تمام آثار مثبت را بر باد دهد.

از جمله اين كه در ميان انسانها، به هر دليل، تفاوتهايى از نظر استعداد و شرايط جسمى و روحى و فردى و اجتماعى وجود دارد و همينها منشا تفاوتهاى زيادى در امكانات مادى
و مالى مى گردد.

اين جا است كه افراد عقب مانده، گرفتار واكنشهاى گوناگون منفى مى شوند و يا سعى مى كنند كه خود را به آب و آتش بزنند و از حلال و حرام چشم بپوشند و در مسابقه اى كه پايانش معلوم نيست، با افراد پيشرو در جهات مادى، شركت كنند و يا به كلى مايوس شده و دست از فعاليت بردارند و به انزوا كشيده شوند و يا آتش حسد، در دل آنها زبانه بكشد و نسبت به گروه نخست گرفتار كينه و انتقام جويى شوند.

از سوى ديگر، گروهى كه بهره زيادى دارند، آنها نيز ممكن است به خودبينى و خود بزرگ نگرى و كبر و غرور و طغيان و مفاسد عظيم ديگرى كه با كمى دقت آشكار مى گردد، مبتلا شوند.

در آيات و روايات اسلامى، براى پيشگيرى از اين مفاسد، همگان را به يك واقعيت توجه داده اند و آن اين كه تمام اين كم و زيادها، مطابق با برنامه حكيمانه اى است كه از سوى خداوند بزرگ براى بندگانش تنظيم شده و چيز بى حسابى نيست.

ممكن است كه اسرار اين تقسيم بندى، بر ما بندگان، در بسيارى از موارد مكتوم باشد، ولى همين كه بدانيم خداوند حكيم و رحمان و رحيم، آن را تنظيم كرده و راضى به آن شويم، چهره مسائل به كلى، عوض مى شود و آرامش عميقى، روح و جسم ما را فرامى گيرد و تمام آن عواقب
منفى و نامطلوب، از بين مى رود.

به همين دليل، مساله رضا و تسليم مخصوصا نسبت به رزق و روزى، در آيات و روايات، اسلامى، به طور گسترده، مورد بحث و تاكيد قرار گرفته است.

با توجه به اين مقدمه فشرده، به تفسير خطبه بازمى گرديم و مى گوئيم كه امام عليه السلام نيز در بخش نخستين اين خطبه، براى تهذيب نفوس و پايان دادن به قسمت مهمى از مفاسد اجتماعى، دقيقا، به سراغ همين معنا مى رود و چنين مى فرمايد: اما بعد (از حمد و ثناى الهى، بدانيد!) مواهب پروردگار، مانند قطره هاى باران، از آسمان به زمين نازل مى شود و به هر كس، سهمى، زياد يا كم (مطابق آن چه خداوند مقدر فرموده) مى رسد، (اما بعد: فان الامر ينزل من السماء الى الارض كقطرات المطر الى كل نفس بما قسم بها، من زياده او نقصان).

تشبيه به دانه هاى باران، تشبيه بسيار جالبى است، چرا كه دانه هاى لطيف باران، به فرمان الهى، به صورتهاى متفاوتى، در زمينهاى مختلف نازل مى شود.

ارزاق الهى نيز از آسمان جود و رحمتش بر زمين حيات بشرى نازل مى گردد و كاملا با هم متفاوت است.

در بعضى از زمينها آن قدر مى بارد كه نهرهاى عظيم جارى مى شود و در بعضى، در تمام سال، مقدار ناچيزى مى بارد.

حضرت، سپس در يك نتيج
ه گيرى روشن، چنين مى فرمايد: بنابراين، هرگاه يكى از شما، براى برادر خود، نوعى برترى در همسر و فرزند و مال يا جسم و جان ببيند، نبايد نسبت به او، موجب فتنه گردد (و سبب حسد و كينه و عداوت و يا ياس و سوئظن به پروردگار شود)، (فاذا راى احدكم لاخيه غفيره فى اهل او مال او نفس، فلا تكونن له فتنه).

غفيره، با توجه به اين كه از ماده غفر به معناى پوشاندن گرفته شده- و به همين دليل، به موهايى كه پشت سر يا گوش را مى پوشاند، غفيره مى گويند و بر عفو الهى كه گناهان را مى پوشاند، غفران اطلاق مى شود- ممكن است بيانگر اين نكته باشد كه اموال و ثروتهاى جهان، معمولا غافل كننده است و حتى عيوب خود انسان را از نظرش مى پوشاند، هر چند در اينجا، غفيره را، معمولا به معناى مال زياد و فراوان گفته اند.

ضمنا، بايد توجه داشت كه فتنه، در اين جا به معناى امتحان نيست، هر چند در بسيارى از موارد، به اين معنا آمده، بلكه منظور، چيزى است كه مايه فريب و فساد گردد و آن، واكنشها و صفات منفى است كه در بسيارى از افراد تهيدست، در مقابل صاحبان مال و ثروت پيدا مى شود، مانند كينه توزى و حسد و عداوت و نفرت.

سپس امام عليه السلام براى دلدارى افراد تهيدست صابر و شاك
ر، مطلب مستدلى به اين صورت بيان فرموده است: زيرا، هرگاه مسلمان، به عمل زشتى كه از آشكار شدنش شرمنده مى شود و افراد پست، آن را وسيله هتك حرمت او قرار مى دهند، دست نيالايد، به مسابقه دهنده ماهرى مى ماند كه منتظر است در همان دور نخست، پيروز شود و سود وافرى ببرد، بى آن كه زيانى ببيند، (فان المرء المسلم ما لم يغش دنائه تظهر فيخشع لها اذا ذكرت و يغرى بها لئام الناس، كان كالفالج الياسر الذى ينتظر اول فوزه من قداحه توجب له المغنم، و يرفع بها عنه المغرم.

/ 350