شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نكته ها:

1- عكس العمل زبير در برابر پيام امام عليه السلام در بعضى از روايات آمده است كه ابن عباس مى گويد: وقتى پيام امام را به زبير رساندم، در جواب گفت: به على بگو: انى اريد ما تريد، من نيز همان را مى خواهم كه ت
و مى خواهى.

(اشاره به اين كه تو دنبال حكومت بر مردم هستى، چرا من نباشم؟ گويى جاه طلبى آنچنان چشم و دل او را كور كرده بود كه مى پنداشت على عليه السلام به خاطر جاه و مقام قيام كرده است.

) ابن عباس مى گويد: من، خدمت على عليه السلام آمدم و داستان را خدمت او عرض كردم.

ولى همچنان كه در بالا اشاره شد، زبير نتوانست در برابر فشار وجدان مقاومت كند و سرانجام پرده ها از برابر ديدگان او كنار رفت و به واقعيتها توجه كرد و از جنگ كناره گرفت، هر چند بسيار دير شده بود.

2- خلاصه اى از زندگى طلحه و زبير طلحه از طايفه قريش است.

پدرش عبيدالله بن عثمان و از پيشگامان در اسلام بود و در جنگهاى اسلامى شركت داشت، ولى در جنگ بدر نبود گويا براى ماموريتى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به شام رفته بود و لذا هنگامى كه بازگشت سهم خود را از غنائم بدر مطالبه كرد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به او فرمود: لك سهمك و اجرك، تو هم سهمى در غنائم دارى و هم سهمى در پاداش.

مى گويند: هنگامى كه طلحه و زبير ايمان آوردند، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در مكه پيمان برادرى ميان آنها برقرار ساخت، ولى بعد از هجرت پيمان برادرى طلحه را با ابوايوب برقر
ار كرد.

از پسرش نقل شده كه: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مرا در روز احد طلحه الخير ناميد.

حمايت او از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم در جنگهاى اسلامى، جاى ترديد نيست.

ولى از آنجا كه او مرد جاه طلبى بود، بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم تغيير چهره داد و به راه ديگرى افتاد و در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نيز گاهى كلمات نامناسبى- كه ناشى از جاه طلبى او بود- از وى شنيده شد، از جمله طبق روايت در المنثور طلحه مى گفت: محمد صلى الله عليه و آله و سلم دستور مى دهد دختر عموها در برابر ما حجاب داشته باشند، ولى با زنان، بعد از جدا شدن از ما، ازدواج مى كند.

به يقين هرگاه از جهان چشم بپوشد، ما با زنان او ازدواج خواهيم كرد.

اينجا بود كه آيه تحريم ازدواج با زنان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بعد از او نازل شد.

فخر رازى در تفسير خود در سبب نزول آيه فوق مى گويد كه يكى از مردم- مى گويند طلحه بوده است- گفت: اگر بعد از پيامبر زنده بمانم همسرش عايشه را به نكاح خود درمى آورم.

در اين هنگام آيه تحريم ازدواج با زنان پيامبر، بعد از رحلت او، نازل شد.

در داستان شوراى عمر نيز مى خوانيم كه او، رو به سوى طلحه كر
د و گفت: بگويم يا نگويم؟.

طلحه گفت: بگو! تو هرگز سخن خوبى نخواهى گفت.

/ 350