شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ترجمه:

اى مردم! ما در روزگارى كينه توز و زمانى پر كفران واقع شده ايم كه در آن نيكوكار، بدكردار شمرده مى شود و پيوسته بر ظلم ظالمان افزوده مى شود.

از آنچه مى دانيم بهره نمى گيريم و از آن چه نمى دانيم سئوال نمى كنيم و از حوادث كوبنده تا بر ما فرود نيايد نمى ترسيم! و مردم (فاسد) چهار گروه اند: گروهى از آنها كسانى هستند كه اگر دست به فساد نمى زنند، به خاطر اين است كه روحشان ناتوان و شمشيرشان كند و مالشان اندك است (آرى، آنها در ايجاد فساد، شناگران ماهرى هستند، ولى آب پيدا نمى كنند).

گروه ديگر كسانى هستند كه شمشير كشيده و شرارت و فساد خويش را آشكار ساخته و لشكر سواره و پياده خود را (براى اين منظور گردآورى كرده اند).

آنها، باطن خود را براى ظلم و فساد آماده ساخته
و دين خود را تباه كرده اند.

هدفشان آن است كه چيزى از متاع دنيا را به چنگ آورند يا فرماندهى بر گروهى را براى خود فراهم سازند يا بر منبرى صعود كنند (و لباس پيشوايى مردم را بر تن كنند و براى آنها، خطبه هاى دروغين بخوانند).

چه بد تجارتى است كه تو (اى انسان فاسد و طغيانگر) براى خود فراهم ساخته اى: دنيا را بهاى خويشتن مى بينى و آن را با پاداشهايى كه نزد خدا است معاوضه مى كنى! گروه ديگرى از مردم، كسانى هستند كه دنيا را با كارهاى آخرت طلب مى كنند، نه اين كه آخرت را با عمل دنيا طلب كنند.

(آنها با رياكارى دين خود را به دنيا مى فروشند و آنچه را نتوانستند با ظلم و زور به دست آورند، با تزوير مى طلبند و براى وصول به اين هدف)، خود را متواضع جلوه مى دهند.

گامها را كوتاه برمى دارند و دامن خود را (ظاهرا از آلودگى به دنيا) جمع مى كنند و خويشتن را به زيور امانتداران مى آرايند (و در يك جمله) پوشش خدايى را وسيله معصيت قرار مى دهند.

گروه ديگر كسانى هستند كه حقارت و ناتوانى و نداشتن وسيله كافى، آنان را از رسيدن به جاه و مقام بازداشته و دستشان را از همه جا كوتاه كرده است، (در حالى كه از ديگر فاسدان و مفسدان چيزى كم ندارند، ولى به اين
حقيقت هرگز اعتراف نمى كنند، بلكه) خود را به زيور قناعت آراسته اند و به لباس زاهدان درآمده اند، در حالى كه در هيچ زمان، نه به هنگام شب و نه روز، در سلك پارسايان راستين نبوده اند.

(اين چهار گروه همه فاسدند و همه خطرناكند، هر چند در چهره هاى مختلف ظاهر مى شوند).

(در اين ميان) گروهى باقى مانده اند كه ياد قيامت، چشمهايشان را فروافكنده و ترس دادگاه محشر اشكهايشان را جارى ساخته است.

آنان (به خاطر حق گويى و حق جويى) يا از جامعه رانده و آواره شده اند و يا ترسان به گوشه تنهايى خزيده و يا خاموشند و مهر سكوت، بر دهان زده اند (چرا كه گوش شنوا و دل بيدارى كه حق را درك كند نمى يابند) يا مخلصانه (به اميد تاثير در بعضى از دلها) به سوى خدا دعوت مى كنند و يا با چشمى گريان و دلى پر درد (به صحنه هاى پر فسادى كه قادر بر تغيير آن نيستند) مى نگرند.

تقيه آنان را منزوى ساخته و به فراموشى سپرده، (به خاطر نبودن يار و ياور) ناتوانى و ذلت وجودشان را فراگرفته است.

آنها به كسانى مى مانند كه در درياى نمك فرورفته اند (كه هرگونه حركتى براى آنها سبب سوزش بيشتر است).

دهانشان بسته و قلوبشان مجروح است.

آن قدر نصيحت كرده اند كه خسته شده اند و به ق
درى تحت فشار قرار گرفته اند كه ناتوان گشته اند و آن قدر (در ميدان مبارزه) كشته داده اند كه به كمى گراييده اند.

بايد دنيا در چشم شما كم ارزشتر از تفاله برگهايى باشد كه با آن دباغى مى كنند (كه بسيار بدبو و متعفن و بى ارزش است) يا (بى بهاتر از) بقاياى قيچى شده پشم حيوانات باشد (كه بر زمين مى ريزد و كسى به آن اعتناء ندارد).

و از كسانى كه پيش از شما بودند پند گيريد، قبل از آن كه آيندگان از شما پند گيرند و اين دنياى پست و نكوهيده را رها كنيد زير كسانى را كه از شما شيفته تر نسبت به آن بودند رها ساخت (و به عاشقان خود كمترين وفاى نكرد).

/ 350