شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نكته:

آرى، پرونده اعمال با مرگ بسته مى شود آنچه در خطبه بالا در اين زمينه آمده است چيزى است كه از آيات متعددى از قرآن مجيد نيز استفاده مى شود، حتى از آيات قرآن برمى آيد كه به هنگام نزول عذاب استيصال (مانند عذابهايى كه براى ريشه كن كردن اقوام فاسد پيشين فرستاده مى شد) درهاى توبه بسته مى شود، و راهى براى جبران اعمال زشت گذشته، باقى نمى ماند، چرا كه انسان در چنين شرايطى در آستانه انتقال قطعى از دنيا و گام نهادن در برزخ قرار گرفته است و در داستان اقوام پيشين مى خوانيم: فلما راوا باسنا قالوا امنا بالله وحده و كفرنا بما كنا به مشركين.

فلم يك ينفعهم ايمانهم لما راوا باسنا سنه الله التى قد خلت فى عباده و خسر هنالك الكافرون، هنگامى كه عذاب ما را ديدند گفتند: هم اكنون به خداوند يگانه ايمان آورديم، و به معبودهايى كه همتاى او مى شمرديم كافر شديم، اما ايمانشان در اين زمان كه عذاب ما را مشاهده كردند سودى به حال آنها نداشت، اين سنت خداوند است كه همواره در ميان بندگانش ا
جرا مى كند و در آنجا كافران زيانكار شدند.

و نيز مى دانيم هنگامى كه فرعون در لا به لاى امواج خروشان نيل گرفتار شد، و مرگ را به چشم خود ديد، اظهار ايمان كرد، اظهارى كه از سر صدق بود، ولى چون درهاى توبه بسته شده بود به او پاسخ داده شد: الان و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين، الان اظهار ايمان مى كنى، در حالى كه قبلا عصيان كردى و از مفسدان بودى؟! از اين آيات و روايات مشابه آن كه در خطبه بالا آمد به خوبى نتيجه مى گيريم كه اين يك سنت تخلف ناپذير الهى است كه پرونده اعمال با مرگ يا زمانى كه انسان در آستانه مرگ قطعى قرار مى گيرد بسته مى شود، و راهى به سوى بازگشت و جبران نيست! در اينجا اين سئوال پيش مى آيد كه در بسيارى از روايات آمده كه آثار كارهاى نيك و بد انسان بعد از مرگ او به او مى رسد و به اين ترتيب پرونده اعمال او از نظر حسنات يا سيئات سنگينتر مى شود، در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى خوانيم: سبعه اسباب يكتب للعبد ثوابها بعد وفاته، رجل غرس نخلا او حفر بئرا او اجرى نهرا او بنى مسجدا او كتب مصحفا او ورث علما او خلف ولدا صالحا يستغفقر له بعد وفاته، هفت سبب (از اسباب خير) است كه ثوابش براى بنده خدا بعد
از مرگ او نوشته مى شود: كسى كه نخلى بكارد، يا چاه آبى حفر كند، يا نهرى به جريان اندازد، يا مسجدى بنا كند، يا قرآنى (و يا كتابى سودمند) بنويسد، يا علمى از خود به يادگار بگذارد، يا فرزند صالحى بعد از او بماند كه پس از درگذشت وى برايش استغفار كند.

روشن است كه آنچه در اين حديث آمده نمونه هاى بارز كار خير است، وگرنه تمام آثار نيك و سنتهاى حسنه اى كه از انسان باقى مى ماند همين باقى مى ماند همين اثر را دارد.

آيا اينها با آنچه در بالا گفته شد منافاتى ندارد؟ پاسخ اين سئوال روشن است، زيرا انسان بعد از مرگ عمل تازه اى نمى تواند انجام دهد، نه اين كه آثار اعمال گذشته به او نمى رسد، آرى پرونده اعمال جديد بسته مى شود و چيزى بر آن افزوده نمى گردد، ولى پرونده اعمال پيش از مرگ همواره گشوده است و انسان از ميوه هاى درختهاى اعمال صالحه اش در برزخ و قيامت بهره مند مى شود.

حتى از اعمالى كه فرزند صالح او انجام مى دهد و از آثار تربيت صحيحى است كه او در حال حياتش در مورد فرزند انجام داده بهره اى به او مى رسد، و طبيعى است كه انسان از ميوه هاى درخت برومندى كه نشانده است بهره ببرد.

/ 350