شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شرح و تفسير:

ستايش چنين خداوندى را سزا است! در بخش نخستين اين خطبه امام عليه السلام با تعبيرات تازه و پر معنايى، به حمد و ثناى الهى مى پردازد، و به نكات جديدى اشاره كرده مى فرمايد: ستايش مخصوص خداوند است هر زمان كه شب فرارسد و پرده ظلمت فروافتد، و ستايش از آن پروردگار است هر زمان كه ستاره اى طلوع و غروب كند (الحمد لله كلما وقب ليل و غسق، و الحمد لله كلما لاح نجم و خفق).

اين تعبيرات اشاره به دو نكته مى كند نخست اين كه حمد و ستايش ما د
ائمى و هميشگى است و همانگونه كه فرارسيدن شب و فروافتادن پرده تاريكى به طور مرتب تكرار مى شود و تا دنيا برپا است رفت و آمد شب و روز برقرار است حمد و سپاس ما نيز جاويدان مى باشد، و نيز طلوع و غروب ستارگان هميشگى است، همچون حمد و ستايش ما.

نكته ديگر اين كه تاريكى شب و طلوع و غروب ستارگان از نعمتهاى بزرگ پروردگار است.

تاريكى شب به انسان بعد از كار سنگين روزانه آرامش و استراحت مى بخشد، نه تنها به خاطر اين كه مانع از فعاليتها است، بلكه به خاطر اين كه نفس ظلمت و تاريكى آرام بخش و خواب آور است، و به همين دليل بهترين موقع براى خواب عميق و راحت، شبها و هنگام خاموش كردن چراغها است، قرآن مجيد در آيه 72 سوره قصص، به اين نكته اشاره كرده مى فرمايد: (قل ارايتم ان جعل الله عليكم النهار سرمدا الى يوم القيامه من الله غير الله ياتيكم بليل تسكنون فيه افلا تبصرون)، بگو به من خبر دهيد اگر خداوند روشنايى روز را تا قيامت بر شما جاويدان كند، كدام معبود غير از خدا است كه شبى براى شما بياورد تا در آن آرامش يابيد، آيا نمى بينيد؟! و در آيه بعد مى فرمايد: (و من رحمته جعل لكم اليل و النهار لتسكنوا فيه و لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون)، از ح
رمت او است كه براى شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشيد و هم براى بهره گيرى از فضل و روزى خدا تلاش كنيد (آرامش را در شب و تلاش را در روز قرار داد) شايد شكر نعمتهاى او را به جا آوريد.

اين معنى در آيات متعدد ديگرى از قرآن نيز وارد شده و آزمايشهاى علمى نيز نشان داده است كه بيدارى در شب و خواب در روز ضربه شديدى بر سلامت انسان مخصوصا از نظر روانى وارد مى كند.

فايده طلوع و غروب ستارگان نيز بر كسى پوشيده نيست، چرا كه تنظيم اوقات، و پيدا كردن راه به سوى مقصود در درياها و صحراها، به وسيله ستارگان حاصل مى شود همانگونه كه در سوره انعام مى خوانيم: (و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمات البر و البحر)، او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد تا در تاريكيهاى بيابان و دريا به وسيله آنها راه را بيابيد.

و در جاى ديگر مى فرمايد: (و بالنجم هم يهتدون)، آنها به وسيله ستارگان هدايت مى شوند.

آرى در آن روز كه وسايل راهيابى كنونى اختراع نشده بود مطمئن ترين وسيله براى كسانى كه از بيابانهاى بى نشانه و درياها عبور مى كردند، در روزها طلوع و غروب آفتاب بود، و در شبها ستارگان و به همين دليل راهيان بر و بحر، فرد يا
افراد آگاهى را از وضع نجوم همراه با خود داشتند، تا در بيابان و دريا راه را گم نكنند و اين كه در روايات پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اهل بيت عصمت به نجوم تشبيه شده اند، نيز به خاطر همين است كه مردم به بركت آنها راه مستقيم حق را پيدا مى كنند، و از بيراهه ها در امان خواهند بود.

تكيه امام عليه السلام در ميان همه نعمتها بر تاريكى شب و طلوع و غروب ستارگان ممكن است مشتمل بر اين پيام نيز باشد كه با قيام شاميان خونخوار بر ضد حكومت امام عليه السلام دوران تاريكى براى مسلمانان فرارسيد، و راه نجات در آن زمان تنها ستاره فروزان ولايت بود.

سپس امام عليه السلام به بخش ديگرى از اين ستايش پرداخته مى فرمايد: حمد مخصوص خداوندى است كه نعمتش هرگز پايان نمى پذيرد، و بخششهاى او را جبران نتوان كرد! (و الحمد لله غير مفقود الانعام، و لا مكافا الافضال).

جمله اول در واقع اشاره به اين نكته است كه نعمت پروردگار در يك يا چند چيز خلاصه نمى شود، بلكه سر تا پاى ما را در تمام عمر فراگرفته است، و جمله دوم ناظر به اين حقيقت است كه بندگان هرگز توانايى جبران نعمتهاى الهى را ندارند، چرا كه اولا او نيازى ندارد تا كسى بتواند نعمتش را جبران كند، و
ثانيا توانايى بر شكر و ثناى او خود احسان و نعمت ديگرى است از سوى پروردگار چرا كه شكر سبب فزونى نعمت مى گردد، همانگونه كه در مناجاتهاى معروف امام على بن الحسين عليه السلام مى خوانيم: فكيف لى بتحصيل الشكر؟ و شكرى اياك يفتقر الى شكر! فكلما قلت لك الحمد، وجب على لذلك ان اقول لك الحمد، چگونه مى توانم شكر تو را كنم حال آن كه توفيق بر شكرگزارى من نسبت به ذات مقدس تو نياز به شكر ديگرى دارد! پس هر زمان بگويم لك الحمد بر من واجب مى شود كه به خاطر اين موفقيت نيز بگويم لك الحمد! (به اين ترتيب هر چه به سوى شكر تو گام برمى دارم مديون نعمتهاى بيشترى مى شوم).

بنابراين نهايت شكر ما آن است كه در پيشگاه پروردگار اظهار عجز كنيم.

در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است كه خداوند به موسى عليه السلام وحى فرستاد، اى موسى! حق شكر مرا ادا كن، عرض كرد پروردگارا! چگونه حق شكر تو را ادا كنم، در حالى كه هر شكرى به جا آورم مشمول نعمت تازه اى مى شوم؟! خطاب آمد اى موسى اكنون حق شكر مرا ادا كردى، چرا كه مى دانى اين توفيق نيز از من است! بنده همان به كه ز تقصير خويش عذر به درگاه خدا آورد ور نه سزاوار خداونديش كس نتواند كه بجا آورد ج
مع نيرو براى مبارزه با دشمن در اين بخش از خطبه، امام عليه السلام اشاره به يك برنامه جنگى مى كند و مى فرمايد: اما بعد پيشتازان لشكرم را از جلو فرستادم و دستور دادم كنار فرات را رها نكنند تا فرمان من به آنها برسد.

/ 350