شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شرح و تفسير:

اى برتر از خيال و قياس و گمان و وهم! همانگونه كه در بالا اشاره شد تمام اين خطبه پيرامون صفات جمال و جلال خدا بحث مى كند و در عباراتى كوتاه و پر معنى به تعداد زيادى از اسماء حسناى او اشاره مى فرمايد.

در قسمت اول به پنج وصف از اوصاف او كه هر يك توضيحى بر ديگرى است اشاره كرده است، مى فرمايد: ستايش مخصوص خداوندى است كه ذات پاكش از همه چيز مخفى تر است ولى نشانه هاى واضح و آشكار بر هستى او گواهى مى دهد (الحمد لله الذى بطن خفيات الامور و دلت عليه اعلام الظهور).

هرگز چشم بينا قادر بر مشاهده ذات او نيست.

(و امتنع على عين البصير).

به همين دليل نه چشم كسى كه وى را نديده انكارش مى كند و نه قلب كسى كه او را شناخته مشاهده اش تواند كرد.

(فلا عين من لم يره تنكره و لا قلب من اثبته يبصره).

در تفسير جمله الذى بطن خفيات الامور احتمالات گوناگونى از سوى مفسران نهج البلاغه داده شده است.

بعضى گفته اند بطن در اينجا به معناى علم است يعنى خداوندى كه از اسرار نهان آگاه است.

و گاه گفته شده است كه بطن در اينجا به م
عنى مخفى و پنهان كردن است يعنى خداوندى كه اسرار نهان به وسيله او پنهان شده است.

ولى تفسيرى كه در بالا گفتيم كه بطن در اينجا به معنى پنهان شدن بوده باشد و مفهومش اين است كه خدا در اسرار نهان مخفى و پنهان است و به تعبيرى ديگر كنه ذاتش از پنهان نيز پنهانتر است تناسب بيشترى با جمله هاى بعد از آن دارد و به همين دليل ما اين تفسير را بر تفاسير ديگر ترجيح داديم و در واقع مفهوم جمله مضمون همان شعر فيلسوف معروف مى شود كه مى گويد: وجوده من اظهر الاشياء و كنهه فى غايه الخفاء وجود پاكش از هر ظاهرى ظاهرتر است و كنه ذاتش در نهايت پنهانى است.

جمله دلت عليه اعلام الظهور اشاره به اين دارد كه نشانه هاى او همه جا آشكار است آرى در آسمانها و ستارگان و كهكشانها، در زمين و صحراها و درياها، در جبين همه موجودات زنده، در برگهاى درختان و گلبرگها و شكوفه ها و ميوه ها، و در درون اتمها.

و هر قدر علم و دانش انسانى خيزش بيشترى مى گيرد و اسرار كائنات آشكارتر مى شود دلائل فزونترى بر علم و قدرت و حكمت آن ذات بى مثال به دست مى آيد.

در سومين جمله و امتنع على عين البصير سخن از اين است كه تيزبين ترين ديده ها توانايى مشاهده جمالش را ندارد، چرا
كه مشاهده حسى ويژه جسم و جسمانيات است و فرع بر مكان و جهت است، در حالى كه ذات بى مثال او نه جسم است و نه جسمانى، نه داراى مكان است و نه جهت، بلكه پاك و منزه از همه اين عوارض و نقائص است همانگونه كه قرآن مى فرمايد: (لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار و هو اللطيف الخبير)، چشمها او را نمى بيند ولى او همه چشمها را مى بيند و او بخشنده و آگاه است.

و هنگامى كه (موسى) از سوى (بنى اسرائيل) با جمله رب ارنى انظر اليك، پروردگارا خودت را به من نشان ده تا تو را ببينم، درخواست شهود حسى مى كند با خطاب لن ترانى هرگز مرا نخواهى ديد مواجه مى شود و در اين ميان پرتو كوچكى از جلوه پروردگار به صورت صاعقه اى عظيم بر كوه مى خورد و آن را يكباره از هم متلاشى مى سازد و موسى و يارانش بر خاك مى افتند، هنگامى كه موسى به هوش مى آيد عرض مى كند: سبحانك تبت اليك و انا اول المومنين، خداوندا منزهى تو (از اين كه با چشم ديده شوى) من توبه كردم و نخستين مومنانم (و به خوبى دانستم جايى كه توان ديدن گوشه كوچكى از جلوه ذات تو را در جهان مخلوقات نداريم كجا مى توان تو را ديد).

و در جمله هاى بعد (فلا عين من لم يره) در يك نتيجه گيرى روشن به اين معنى اشا
ره شده كه هيچ انسان آگاه و با انصافى با وجود اين همه دلائل روشن نمى تواند ذات پاك او را انكار كند هر چند از دائره مشاهده حسى بيرون است و آنها كه مومن به وجود او هستند نبايد انتظار مشاهده او را داشته باشند حتى مشاهده قلبى، درس است كه با چشم دل مى توان او را ديد همانگونه كه در كلام معروف مولى آمده است: لا تدركه العيون بمشاهده العيان و لكن تدركه القلوب بحقائق الايمان، چشمها هرگز او را آشكارا نمى بيند ولى قلبها با نيروى حقيقت ايمان وى را درك مى كند، ولى اين مشاهده نيز مشاهده اسما و صفات است نه مشاهده كنه ذات، و در اين مرحله نه تنها انسانهاى عادى، بلكه برترين شخصيت عالم خلقت نغمه ما عرفناك حق معرفتك، هرگز تو را آنچنانكه شايسته اى نشناخته ايم سر مى دهند.

/ 350