نكته ها:
1- چرا امام نام شخص مورد نظر را نبرده است؟ همانگونه كه در بالا اشاره شد تمام قرائن نشان مى دهد كه منظور امام عليه السلام از شخصى كه اوصافش را در اين خطبه بيان فرموده، معاويه بوده است، چرا كه اين اوصاف مخصوصا مساله دستور سب بر هيچ كس جز معاويه تطبيق نمى كند.ممكن است اين تعبير مبهم به خاطر رعايت متانت در بيان باشد، و يا به خاطر برانگيختن حس كنجكاوى مردم كه سبب مى شود مطلب را با توجه به ذكر اوصاف، به طور عميقتر دريابند، اضافه بر اين چون اين خطبه مشتمل بر پيشگوييهاى روشنى است على عليه السلام نمى خواهد بيش از اين پرده از روى مطلب بردارد.2- چرا معاويه مهدور الدم بود؟ امام عليه السلام در اين خطبه دستور مى دهد مردى كه واجد اين صفات است بايد كشته شود، در عين حال مى فرمايد: شما بر اين كار قدرت نخواهيد داشت! در اينجا اين سئوال پيش مى آيد كه به چه دليل او مهدورالدم بود؟ جواب اين سئوال از نظر دانشمندان و فقها روشن است، زيرا هر كس بر امام معصوم خروج كند ناصبى است و مسلمان نيست، و او بر امامى خروج كرد كه هم به نص رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم امامت او ثابت بود و هم از طريق بيعت عامه مردم.اضافه بر اين بى شك معاويه از كسانى بود كه فساد در ارض را، به صورت گسترده اى پى ريزى كرد، و به خاطر سرپيچى از بيعت امام و لشكركشى بر ضد او خونهاى زيادى را بر زمين ريخت، حركتهاى ايذايى معاويه از طريق فرستادن گروههايى براى قتل و غارت در اطراف عراق مشهور و معروف است، فرمان او مبنى بر كشتن محمد بن ابى بكر در مصر و مالك اشتر و كارهاى ديگرى از اين قبيل، او را در صف اول مفسدان فى الارض قرار مى دهد كه طبق نظر صريح قرآن، مجازات آنها قتل است.حال اگر افراد متعصبى همه اين واقعيتها را ناديده بگيرند و به بهانه واهى اجتهاد، همه اين جنايات را توجيه كنند و واقعيات را انكار نمايند مطلب ديگرى است! در حديث معروفى كه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده مى خوانيم كه خطاب به على عليه السلام فرمود: يا على حربك حربى و سلمك سلمى، اى على! جنگ با تو جنگ با من است و صلح با تو صلح با من و مى دانيم كه جنگ با رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم موجب كفر بود و چنان كسى كافر حربى
محسوب مى شد كه خون او مباح است.و نيز در حديث ديگرى آمده است كه: ابن عباس هنگامى كه چشمش نابينا شده بود از كنار گروهى گذشت از آنها سخت مبهمى شنيد.به راهنماى خود گفت اينها چه مى گفتند؟ گفت: على عليه السلام را سب مى كردند.گفت: مرا به سوى آنها برگردان.هنگامى كه برگشت به آنها گفت كداميك از شما خداوند متعال را سب مى كنيد؟ گفتند: سبحان الله! كسى كه خداوند را سب كند كافر مى شود.گفت: كداميك از شما رسول خدا را سب مى كنيد؟ گفتند: سبحان الله! هر كه سب رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كند كافر مى شود.گفت كداميك از شما سب على بن ابى طالب مى كنيد؟ گفتند: اين كار را كرده ايم.ابن عباس گفت: من خدا را به شهادت مى طلبم و گواهى مى دهم كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه مى فرمود: من سب عليا فقد سبنى و من سبنى فقد سب الله عز و جل و من سب الله اكبه الله على منخريه فى النار، كسى كه على را دشنام گويد مرا دشنام گفته و كسى كه مرا دشنام گويد خدا را دشنام گفته و كسى كه خدا را دشنام گويد خدا او را به رو در آتش دوزخ مى افكند.ابن عباس بعد از پايان اين سخن راه خود را پيش گرفت و رفت و به راهنماى خود گفت: گوش كن ببين چه
مى گويند.گفت: چيزى نگفتند.ابن عباس گفت: هنگامى كه اين سخن را به آنها گفتم قيافه هاى آنها را چگونه ديدى؟ او در جواب اين شعر را خواند: نظروا اليك باعين محمره! نظر التيوس الى شفار الجازر! آنها با چشمهاى سرخ شده به سوى تو نگاه مى كردند، همچون نگاه بزها به كارد سلاخ! ابن عباس گفت: پدرت به قربانت باز هم بگو! او شعر ديگرى بر آن اضافه كرد: خزر العيون نواكس ابصارهم! نظر الذليل الى العزيز القاهر! چشمان آنها گرد و كوچك شده بود، و نگاه خود را به زير افكنده بودند، همچون انسان ذليلى كه در برابر شخص قوى قاهرى، قرار مى گيرد! ابن عباس بار ديگر گفت: پدرت به قربانت باز هم بگو! گفت: ديگر چيزى به خاطرم نمى آيد.ابن عباس گفت: ولى من دنباله آن را مى دانم.احيائهم عار على اموالهم و الميتون فضيحه للغابر! زندگان آنها براى مردگانشان ننگ هستند و مردگانشان مايه رسوايى بازماندگان! بديهى است اينها همه در صورتى است كه سب با اراده و از روى اختيار صورت گيرد، اما كسى را كه مجبور يا تهديد به مرگ كنند، از اين حكم مستثنى است.