وظيفه ى روزه دار - مسند فاطمه (سلام الله علیها) نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

مسند فاطمه (سلام الله علیها) - نسخه متنی

مهدی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نماز را سبك بشمرند خداوند به پانزده خصلت مبتلايشان مى گرداند كه شش تاى از اين خصلتها مربوط به دنيا، سه تا در هنگام مرگ، سه تا در قبر و سه تا در روز قيامت، زمانى كه از قبر خارج مى شوند؛ مربوط است.

اما آنانى كه در اين سرا به ايشان مى رسد: اول اينكه خداوند بركت را از عمرشان دريغ مى دارد، و رزق و روزيشان را بى بركت مى گرداند، و سيماى افراد صالح را از روى آنها بر مى گيرد، و بر عمل شايسته اى كه انجام مى دهند اجر و پاداشى برايشان محسوب نمى دارد، دعايشان را به آسمان بالا نمى برد و ششم اينكه براى ايشان حظ و بهره اى از دعاى صالحين نمى باشد.

اما آنهايى كه در قبر به ايشان رخ مى نماياند: اول اينكه در حال ذلت و خوارى مى ميرند، دوم اينكه گرسنه دار فانى را وداع مى گويند و سوم آنكه تشنه از اين سرا رخت بر مى بندند، و اگر از آبهاى اين دنيا آنان را بنوشانند تشنگى آنها بر طرف نمى شود.

اما آندسته از خصايلى كه در قبر به سراغ آنان مى آيد: اول اينكه خدا ملكى براى آزار و اذيت آنان در قبر مى گمارد، دوم اينكه قبر را برايشان تنگ مى گرداند و سوم: تاريكى گورشان را فرا مى گيرد. و اما خصايلى كه در روز قيامت، زمانى كه از قبر خارج مى شوند با آنان همراه مى گردد: اول: خدا، ملكى را مامور مى كند تا آنان را به رو روى زمين بكشد، آنهم در حاليكه مردم آنان را نظاره گرند، دوم: موقع حساب از آنان به شدت حساب پس مى گيرد و سوم: خداوند، نگاه خود را از آنان دريغ مى دارد (كه نشان از بر كنار بودن از رحمت خداوندى است) و آنان را پاك نمى گرداند، و براى آنانست عذاب دردناك.

وظيفه ى روزه دار

(90) عن جعفر بن محمد، عن آبائه (عليهم السلام)، عن فاطمة بنت رسول الله (صلى الله عليه و آله) انها قالت: ما يصنع الصائم بصيامه اذا لم يصن لسانه، و سمعه، و بصره، و جوارحه [ نعمان بن محمد تميمى: دعائم الاسلام، ج 1: ص 268 (و) طبرى: دلائل الامامة، ص 7 (و) مجلسى: بحارالانوار، ج 93: ص 295 (و) حاجى نورى: مستدرك الوسائل، ج 7: ص 366/ ح 8431 (دو ماخذ اخير به نقل از «دعائم الاسلام»). ]؟!

حضرت زهرا (عليهاالسلام) مى فرمايد: اگر روزه زبان، گوش، چشم و جوارح (دست و پاى) روزه دار را از ارتكاب اعمال ناپسند دور نكند روزه را چه مى خواهد بكند (كنايه از اينكه از چنين روزه ايى او را چه سود!).

خمس

(91) عن فاطمه (عليهاالسلام)، قالت: لما اجتمع على و العباس و فاطمة و اسامة بن زيد عند النبى (صلى الله عليه و آله)، فقال: سلونى، فقال العباس، اسالك كذا و كذا من المال. قال: هو لك. و قالت فاطمة: اسالك مثل ما سال عمى العباس فقال: هو لك. و قال اسامة: اسالك ان ترد على ارض كذا و كذا- ارضا كان له انتزعه منه-. فقال: هو لك.

فقال لعلى: سل، فقال: اسالك الخمس. فقال: هو لك، فانزل الله تعالى: (و اعلموا انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه... الاية [ انفال، 8: 41. ])، فقال النبى: قد نزلت فى الخمس كذا و كذا.

فقال على (عليه السلام): فذاك اوجب لحقى. فاخرج الرمح الصحيح و المرح المكسر،و البيضة الصحيحة و البيضة المكسورة، فاخذ رسول الله اربعة اخماس و ترك فى يده خمسا [ حسكانى: شواهد التنزيل، ج 1: ص 219/ ح 293 (و) قاضى نورالله: احقاق الحق، ج 14: ص 653 (به نقل از حسكانى). ] فاطمه (عليهاالسلام) گويد: چون على، عباس، فاطمه و اسامة بن زيد نزد پيامبر خدا گرد آمدند، پيامبر فرمود: از من بخواهيد- آنچه كه مى خواهيد- پس عباس گفت: من از شما فلان مال را مى خواهم. حضرت فرمود: از براى تو باشد.

فاطمه (عليهاالسلام) فرمود: من هم همچون خواسته ى عمويم عباس از شما خواهانم.پيامبر فرمود: از براى تو باشد.

اسامه گفت: از شما مى خواهم كه فلان زمين را كه از من گرفته شده بازگردانيد. حضرت فرمود: از آن تو است.

آنگاه به على (عليه السلام) فرمودند: از من آنچه را كه مى خواهى درخواست كن. على (عليه السلام) فرمود: از شما خمس مى خواهم. حضرت فرمود: از آن تو باشد. در اين هنگام خدا اين آيه را فروفرستاد: «پس بدانيد كه هر چيزى را كه به غنيمت مى گيريد خمس آن از آن خدا مى باشد». آنگاه پيامبر خدا فرمود: در مورد خمس اين آيه نازل گرديد.

على (عليه السلام) فرمود: پس خواستى من- با نزول اين آيه- حق من است. آنگاه نيزه هاى سالم و شكسته و كلاه خودهاى سالم و شكسته را رد كرده پيامبر چهار پنجم آن را برداشته و يك پنجم آن را از براى على (عليه السلام) باقى گذاردند.

حكم گوشت بريان

(92) حدثنا حسن بن موسى، قال: حدثنا حماد ابن سلمه، عن محمد بن اسحاق، عن ابيه،عن الحسن بن الحسن، عن فاطمة، قالت:

دخل على رسول الله (صلى الله عليه و آله)، فاكل عرقا، فجاء بلال بالاذان، فقام فيصلى، فاخذت بثوبه، فقلت: يا ابة، الا تتوضا؟ فقال: مم اوضا يا بنية؟ فقلت: مما مست النار. فقال ابى: او ليس اطيب طعامكم ما مسته النار. [ احمد: المسند، ج 6: ص 283 (و) تميمى: مسند ابى يعلى، ج 12: صص 108- 109/ ح 6740 (و) المسند الجامع، ج 20: ص 459. ] فاطمه گويد: رسول خدا بر من وارد شد و گوشتهاى باقيمانده بر استخوان را تناول نمود. بلال- بر ماذنه رفته- اذان گفت. حضرتش به نماز برخاستند. من لباس ايشان را گرفته عرضه داشتم: اى پدر، چرا وضو نمى گيريد؟! فرمودند: اى دختركم! از چه رو وضو بگيرم؟ گفتم: وضو از چيزى كه آتش با آن ملاقات كرده است. پدرم فرمود: آيا بهترين خوراكهاى شما خوراكى نيست كه با آتش پخته شده است [ اين حديث مى رساند كه در آن زمان اين شبهه وجود داشته است كه يكى از نواقض وضو خوردن آن چيزى است كه با آتش پخته شود. البته اين حديث را اهل تسنن نقل كرده اند، هر چند كه در سلسله ى روايان حضرت امام حسن مجتبى (عليه السلام) قرار دارد. ]؟

تحريم خمر

(93) حدثنا القاضى ابوالفرج المعافى، قال: حدثنا اسحاق بن محمد بن على بن احمد الكوفى، قال: حدثنا احمد بن الحسن بن على بن عبدالله المقرى صاحب الكسائى، قال: حدثنا محمد بن اسماعيل بن ابراهيم بن موسى بن جعفر (عليهماالسلام)، قال: حدثنا عمنا ابى الحسين و على ابنا موسى (عليهماالسلام)، عن ابيهما (عليه السلام)، عن جعفر بن محمد (عليهماالسلام)، عن ابيه (عليه السلام)، عن على بن الحسين (عليهماالسلام)، عن ابيه (عليه السلام)، عن على (عليه السلام)، عن فاطمة (عليهاالسلام)، قالت: قال لى رسول الله (صلى الله عليه و آله):

يا حبيبة ابيها، كل مسكر حرام و كل مسكر خمر. [ طبرى: دلائل الامامة، ص 3 (و) مجلسى: بحارالانوار، ج 63: ص 687 (به نقل از طبرى) (و) توفيق ابوعلم: اهل البيت، ص 131. ] از على، از فاطمه (عليهماالسلام) نقل است كه فرمود: رسول خدا مرا فرمود: اى محبوبه ى پدر! هر مسكرى حرام و هر مسكرى خمر است.

(94) عن فاطمة (عليهاالسلام): عن ابيها (صلى الله عليه و آله) مرفوعا: من شرب شربة فلذ منها لم تقبل له صلاة اربعين يوما و ليلة. [ ابن حجر: لسان الميزان، ج 2: ص 45 (و) بحرانى: عوالم العلوم، ج 11: ص 624. ] فاطمه (عليهاالسلام) از پدر خود نقل مى كند كه فرمود: هر كس شرابى را با لذت بنوشد نماز چهل روز و شبش قبول نمى افتد.

آداب

دعاى پيامبر هنگام دخول و خروج از مسجد [ دراين باب حديثى وجود دارد كه در مصادر مختلف به الفاظ گوناگون آمده است، كه ما اعتماد به روايت شيخ الطائفه ى طوسى (ره) نموده حديث را از كتاب «الامالى» نقل مى كنيم و اختلاف در الفاظ و سند كه در كتب مختلف وجود دارد را در قسمت مدارك يادآور مى شويم. ]

(95) الطوسى (ره) باسناده عن ابن حمويه، قال: اخبرنا ابوالحسين، قال: حدثنا ابوخليفة، قال: حدثنا مسدد، قال: حدثنا عبدالوارث، عن ليث بن ابى سليم، عن عبدالله بن الحسن، عن امه فاطمة، عن جدته فاطمة (عليهاالسلام)، قالت:

كان رسول الله (صلى الله عليه و آله) اذا دخل المسجد صلى و قال: اللهم اغفرلى ذنوبى و افتح لى ابواب رحمتك. و اذا خرج صلى و قال: اللهم اغفرلى ذنوبى و افتح لى ابوبا فضلك. [طوسى: كتاب الامالى، ج 2: ص 15 (و) دولابى: الذرية الطاهرة، ص 148 (با اين تفاوت كه سلسله ى سند را اينگوه يادآور مى شود: حدثنا احمد بن يحيى الصوفى، حدثنا اسحاق بن مصنور، حدثنا الحسن بن صالح، عن ليث، عن عبدالله بن الحسن، عن فاطمة بنت الحسين، عن فاطمة الكبرى (عليهاالسلام)، قال:...

همو در حديث 187 از همين كتاب سلسله ى ديگرى براى اين حديث- با اختلاف مختصرى در الفاظ- متذكر مى گردد: حدثنا محمد بن عوف حثنا موسى بن داود حدثنا عبدالعزيز الدراوردى، عن عبدالله بن الحسن، عن امه فاطمة (عليهاالسلام)، قالت: كان رسول الله اذا دخل المسجد قال: «بسم الله الحمد لله و صلى الله على رسول الله و سلم، اللهم اغفرلى ذنوبى و سهل لى ابوبا رحمتك». و اذا خرج قال مثل ذلك، الا ان يقول: «اللهم اغفرلى ذنوبى و سهل لى ابواب فضلك».

باز همو در حديث 188 همين كتاب سند سومى را بيان مى دارد: حدثنا يونس بن عبدالاعلى، حدثنا عبدالله بن وهب، قال: اخبرنى ابوسعيد التميمى، عن روح بن القاسم، عن عبدالله بن حسن، عن امه فاطمة:...).

طبرى در كتاب «دلائل الامامة» (ص 7) و توفيق ابوعلم در كتاب «اهل البيت» (ص 131) و حموينى در كتاب «فرائد السمطين» (ج 2: ص 69) حديث را اين گونه روايت كنند: حدثنا ابوالمفضل محمد بن عبدالله، قال: حدثنا محمد بن هاورن بن المروزى، قال: حدثنا عبدالله بن عمر بن ابان، قال: حدثنا قطب بن زياد، عن ليث بن ابى سليم، عن عبدالله بن الحسن، عن فاطمة الصغرى، عن ابيها الحسين، عن فاطمة الكبرى ابنة رسول الله (صلى الله عليه و آله):

قالت: ان النبى كان اذا دخل المسجد يقول: «بسم الله اللهم صل على محمد و اغفر ذنوبى و افتح لى ابواب رحمتك»، و اذا خرج يقول: «بسم الله اللهم صل على محمد و اغفر ذنوبى و افتح لى ابواب فضلك».

عبدالرزاق صنعانى در كتاب «المصنف» (ج 1: ص 425) و ابن ابى شيبة رد كتاب «المصنف» (ج 1: ص 338) چنين روايت كنند: عن قيس بن ربيع، عن عبدالله بن الحسن، عن فاطمة بنت حسين، عن فاطمة الكبرى، قالت: كان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) اذا دخل المسجد قال: «اللهم صل على محمد اللهم اغفرلى ذنوبى، و افتح لى ابواب رحمتك»، و اذا خرج قال مثلها الا انه يقول: «ابواب فضلك».

ابن ماجه در كتبا «السنن» (ج 1: ص 253) و احمد در كتاب «المسند» (ج 6: ص 283) و تميمى در «مسند ابى يعلى» (ج 12: ص 121/ ح 6754) اينگونه روايت كنند:حدثنا ابوبكر بن ابى شيبة، حدثنا اسماعيل بن ابراهيم، و ابومعاوية، عن ليث، عن عبدالله بن الحسن، عن امه، عن فاطمة بنت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم)، قالت: كان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) اذا دخل المسجد يقول: «بسم الله، و السلام على رسول الله، اللهم اغفرلى ذنوبى و افتح لى ابواب رحمتك»، و اذا خرج قال: «بسم الله، و السلام على رسول الله، اللهم اغفرلى ذنوبى، و افتح لى ابواب فضلك».

ترمذى در كتاب «جامع الصحيحين» (ج 1: ص 43) و سيوطى در كتاب «مسند فاطمه» (ص 27) چنين روايت كنند: حدثنا على بن حجر، حدثنا اسماعيل بن ابرهيم، عن ليث،عن عبدالله بن الحسن، عن امه فاطمة بنت الحسين، عن جدتها فاطمة الكبرى، قالت: كان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) اذا دخل المسجد صلى على محمد و سلم، و قال: «رب اغفرلى ذنوبى افتح لى ابواب رحمتك»، و اذا خرج صلى على محمد و سلم، و قال «رب اغفرلى ذنوبى افتح لى ابواب فضلك». و قال على بن حجر: قال اسماعيل بن ابراهيم: فلقيت عبدالله بن الحسن بمكة، فسالته عن هذا الحديث، فحدثنى به قال: كان اذا دخل قال: «رب افتح لى باب رحمتك»، و اذا خرج قال: «رب افتح لى باب فضلك».

قال ابوعيسى: و فى الباب عن ابى حميد، و ابى اسيد، و ابى هريرة. قال ابوعيسى: حديث فاطمة حديث حسن، و ليس اسناده بمتصل. و فاطمة بنت الحسين لم تدرك فاطمة الكبرى، انما عاشت فاطمة بعد النبى (صلى الله عليه و آله) اشهرا.

احمد در كتاب «المسند» (ج 6: ص 282) چنين روايت كند: عبدالله حدثنى ابى، حدثنا اسماعيل بن ابراهيم، قال: حدثنا ليث يعنى ابن ابى سليم، عن عبدالله بن الحسن، عن امه فاطمة ابنة حسين، عن جدتها فاطمة بنت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم)، قالت: كان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) اذا دخل المسجد صلى على محمد و سلم و قال: «اللهم اغفرلى ذنوبى و افتح لى ابوبا رحمتك»، و اذا خرج قال: «اللهم اغفرلى ذنوبى، و افتح لى ابواب فضلك».

قال اسماعيل فلقيت عبدالله بن حسن فسالته عن هذا الحديث، فقال: كن اذا دخل قال: «رب افتح لى باب رحمتك»، و اذا خرج قال: «رب افتح لى باب فضلك».] از فاطمه ى زهرا (عليهاالسلام) نقل شده است كه حضرتش فرمود: زمانى كه رسول خدا داخل در مسجد مى شدند بعداز درود و سلام بر محمد اين چنين مى فرمودند: «خداوندا! گناهانم ببخشاى و در رحمت به رويم بگشا». و چون خارج مى گشتند باز پس از سلام و درود بر محمد مى فرمودند: «بار خدايا! گناهانم ببخشاى و در فضلت به رويم بگشا».

آداب غذا خوردن

(96) عن فاطمة (عليهاالسلام): فى المائدة اثنتا عشرة خصلة، يجب على كل مسلم ان يعرفها، اربع فيها فرض، و اربع فيها سنة، و اربع فيها تاديب.

فاما الفرض: فالمعرفة، و الرضا، و التسمية، و الشكر. و اما السنة: فالوضوء قبل الطعام، و الجلوس على الجانب الايسر، و الاكل بثلاث اصابع. و اما التاديب: فالاكل بما يليك، و تصغير اللقمة، و المضغ الشديد و قلة النظر فى وجوه الناس. [ متقى هندى: كنزل العمال، ج 12: ص 339/ ح 35305 (و) بحرانى: عوالم العلوم، ج 11: ص 629 (به نقل از كتاب «نفائس اللباب»، ج 3: ص 124 (مخطوط)). ] فاطمه (عليهاالسلام) گويد: در غذا خوردن دوازده خصلت وجود دارد. بر هر مسلمان است تا آنان را فرا گيرد. چهارتاى آن واجب، چهارتاى آن سنت، و چهارتاى آن از شرايط ادب است.

اما وجوب: دانستن- اينكه غذا چگونه تهيه شده است و از كجاست-، رضامندى، گفتن بسم الله الرحمن الرحيم و به جاى آوردن شكر خداوند- بر ارزانى داشتن اين نعمت. و اما سنت: وضو ساختن بيش از خوردن طعام، و نشستن بر پهلوى راست و خوردن با سه انگشت. و اما شرايط ادب و بزرگوار: خوردن به آنچه كه در نزدت وجود دارد (و عدم دستبردن به آنچه دور از ماست)، لقمه را كوچك برداشتن، زياد جويدن، و كم نگاه كردن در چهره هاى مردم.

آداب سفر و حضر

(97) حدثنا ابوالحسن محمد بن على بن الشاه الفقيه المروزى، قال: حدثنا ابوبكر بن محمد بن عبدالله النيشابورى، قال: حدثنا ابوالقاسم عبدالله بن احمد بن عامر بن سليمان الطائى بالبصرة، قال: حدثنا احمد بن عبدالله الهروى الشيبانى، عن الرضا على بن موسى (عليهماالسلام). و حدثنى ابوعبدالله الحسين بن محمد الاشنانى الرازى العدل ببلخ، قال: حدثنا على بن محمد بن مهرويه القزوينى، عن داود بن سليمان افرا، عن على بن موسى الرضا (عليهماالسلام)، قال: حدثنى ابى موسى بن جعفر (عليهماالسلام)، قال: حدثنى ابى جعفر بن محمد (عليهماالسلام)، قال: حدثنى ابى محمد بن على (عليهماالسلام)، قال: حدثنى ابى على بن الحسين (عليهماالسلام)، قال: حدثتنى اسماء بنت عميس، قالت حدثتنى فاطمة (عليهاالسلام)، قالت: قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):

ستة من المرؤة ثلاثة منها فى الحضر و ثلاثة منها فى السفر، فاما التى فى الحضر فتلاوة كتاب الله عزوجل، و عمارة مساجد الله، و اتخاذ الاخون فى الله،و اما التى فى السفر، فبذل الزاد، و حسن الخق، و المزاح فى غير المعصاى. [ صدوق: عيون اخبار الرضا، ج 2: ص 27 (و) همو: الخصال، ج 1: ص 157 (از امام رضا، و او از پدرانش (عليهم السلام)) (و) مجلسى: بحارالانوار، ج 73: ص 266/ ح 2 (به نقل از ا«لخصال»). ] فاطمه ى زهرا (عليهاالسلام) گويد: رسول خدا فرمود: شش چيز از مروت است: سه چيز در حضر و سه تاى آن در سفر. اما در حضر: تلاوت قرآن، آباد كردن مساجد، و معاشرت كردن با برادران دينى براى خدا. اما در سفر: بخشيدن توشه، خلق حسن داشتن، و مزاح كردن در غير نافرمانى و معصيت خداوند.

/ 38