احزاب سیاسی در ایران جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احزاب سیاسی در ایران - جلد 1

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چون احمد كسروى كه از روشنفكران شهير و داراى معلومات دائر المعارفى در زمان خود محسوب مى شد، اساس فلسفى نهضت را تدوين نمودند.
در  جناح  چپ، كمونيستهايى پرورش يافته بودند و در ميان هموطنان خود در زمره ئ بااستعدادترين افراد زمانشان تلقى مى شدند.
در  جناح  راست، افراطى ملاهاى ارتجائى و افراطيون فاشيستى وجود داشت كه نمونه آنها آيت الله سيد ابوالقاسم كاشانى در گروه تروريستى متعصب فدائيان بودند.
امروزه عناصر تحصيلكرده ئ مذهبى نفوذ اندكى هم در ميان روشنفكران ايرانى ندارند، اما ساير عناصر سنتى در ميان آنها از شهرت و محبوبيت بسيارى برخوردار مى باشند.
اكثر آنها از خانواده هاى ثروت مند بوده كه بعضى از آنها عبارتند از سناتور 72 ساله عيسى صديق كه چهار بار وزير آموزش و پرورش بود، سناتور رضا زاده شفق 68 ساله كه پروفسور ممتاز ادبيات و رئيس سابق دانشگاه پهلوى بود، سناتور 85 ساله حسن تقى زاده كه بت بزرگ و يكى از رهبران نهضت مشروطه در سال 1295 بود، و ديگر سناتور محمود  محمد  حجازى 65 ساله  داستان نويس  مى باشد بنابراين بايد گفت كه قرار گرفتن اين افراد در مجلس اعلاى پارلمان تصادفى نيست.
كار آنها در آنجا  مجلس ثنا  ارائه و ايجاد نفوذ متعادل و موئثر است اما امروزه مجلس ثنا قدرتى ندارد و نفوذ روشنفكرانه ئ افراد بر نسل جوانتر به طرز عجيبى كاهش يافته.
در زمان رضا شاه نوع تازه اى از روشنفكران باعث حضور او در صنحه ايران شدند.
اين نوع را، به علت تخصص شان در اداره ئ دستگاه حكومتى و مخصوصاہ جنبه هاى فنى آن مى توان تكنو كرات ناميد.
از آنجائى كه اقتصاد هنوز پيچيدگى نداشت، رضا شاه توانست شخصاہ بر شروع صنعتى شدن نظارت كند و تكنو كراتهاى خود را منضبط سازد و آنها را وادار كند كه متعهدانه به او خدمت كنند.
اما مقوله ئ تكنوكراتها فقط از وقتى در ايران اهميت يافت كه آنها در ده پانزده سال اخير به تعداد كثير در صحنه حضور يافتند.
در عين حال كه قسمت عمده اى از قشر روشنفكران سنتى امروزه مطعلق يه ستونهاى رژيم اند  البته استسناهايى از قبيل امينى هستند كه افراد جوانتر به آنها به ديده ئ احترام مى نگرند  اما اين امر در مورد ملاها، كه در اثر اصلاحات ارضى و آزادى زنان به خصومت پرداخته اند صدق نمى كند.
شهرهاى مذهبى پقم و مشهد، مراكز مخالفت مذهبى با رژيم است.
البته مهمتر از آن اين حقيقت است كه عناصر مذهبى به حومه و دهات دسترسى دارند كه به سهولت در اختيار دولت نيست و آنها هنوز هم نفوذ قابل توجهى در شهرها ميان خانوادههاى طبقه متوسط، مخصوصاہ ميان بازاريان، و تا اندازهاى ميان كارگران دارند.هر چند كه آيت الله خمينى و ميلانى مدعى هستند كه مخالفتى با اصلاحات شاه ندارند و وانمود مى كنند كه موضع ضد رژيمى آنها بر مبناى قانون اساسى است،اما بنظر نمى آيد كه كل روحانيت واقعاہ توجه و علاقه و همانا تفكراتى داشته باشند كه باعث برانگيختگى بسيارى از افراد نسل جوان و قشر روشنفكران  جديد  شده است.
2 - روشنفكران جديد تعداد رو بتزايد جوانان ايرانى كه آموزش عالى مى بينند ديگر نمى گزارد تحصيلات  ايشان  ضامنى براى رسيدن به قدرت و موفقيت باشد.
در اين زمينه، تحول تقريباہ انقلابى بوده است.
امروزه يك سوم كليه ايرانيانى كه واجد شرايط رفتن به مدرسه مى باشند.
به مدرسه مى روند كه 65 درصد جمعيت با سواد هستند.
ده سال پيش 8000 هزار دانشجو در دانشگاه تهران بودند اما امروزه 14000 هزار دانشجو در اين دانشگاه هستند به علاوه ئ 6000 نفر ديگر در دانشگاه ملى و دانشگاههاى استانها و پانزده هزار دانشجوى ايرانى ديگر در دانشگاههاى خارج تحصيل مى نمايند.
در واقع در حال حاضر ايرانيانى كه در خارج تحصيل مى كنند بيش از مجموع دانشجويان ساير كشورههاى خاورميانه در خارج است.
اينكه دانشجويان و فارغ التحصيلانى در دانشگاه تهران هستند كه دهقان زاده اند، از كليه ئ اقشار اجتماعى و جهات جغرافيايى كشور  ايران  ، و عمدتاہ از ميان طبقه ئ متوسط، ديپلمه هاى دبيرستانى هر ساله براى ورود به موئسسات آموزش عالى به عنوان يك حق نه يك امتياز، فشار مى آورند.
پاييز گذشته 16000 داوطلب براى ورود به دانشگاه تهران وجود داشت كه فقط 3500 نفر از عهده ئ امتحان زبان فارسى و زبان خارجى بر آمدند و  بقيه  وقتى نتوانستند پذيرفته شوند تاحد انفجار خشمگين شدند.
اما خشم آنهايى كه پذيرفته شده بودند نيز كمتر نبود.
نسل جوان دانشگاهى و نسل جوان محروم از تحصيل در دانشگاه، ظاهراہ از   جوانان خشمگينى   تشكيل شده كه احساس مى كنند فريب خورده اند چون بر خلاف نسل پيشين قادر به جذب امتيازات ناشى از نحصيلات عاليه نمى باشند.
 امروزه  كشورهاى ديگر تا اندازه ئ زيادى جانشين قبله ئ فرانسه براى جوانان ايرانى جاه طلب شده است.
اكنون از ميان 15000 ايرانى كه در خارج تحصيل مى كنند حداقل 5000 نفر در ايالات متحده  طبق آمار وزارت امور خارجه  آلمان كه از همه جا ارزانتر ارائه مى دهد، با داشتن 4000 دانشجوى ايرانى در مقام بعد است.
در ميان جوانان ايرانى كه در آمريكا تحصيل مى كنند آرامش چندانى وجود ندارد زيرا در عين حال كه بعضى از دانشجويان ايرانى ممتاز به آمريكا مى روند و عموماہ خانواده هاى ممتاز و ثروتمند اطفال خئد را به آنجا مى فرستند، بيشتر آنها در آمريكا بضاعت چندانى ندارند و وارد موئسسات آموزش آمريكايى زير استاندارد مى شوند.
 از يك نمونه تحليل شده توسط بخش كنسولى سفارت، فقط 7 درصد داراى معدل  الف  ، 38 درصد  ب  ، 42 درصد  م  12 درصد  د  بوده اند، متاعسفانه حدود 45 درصد تقاضاهاى ويزاى ذانشجويى ايرانيان براى دانشكده هايى بوده است كه ظاهراہ در رديف 5 درصد آموزشگاههاى سطح پايين آمريكا مى باشد.
 اما از زمان جنگ، بعضى از درخشانترين روشنفكران جوان ايرانى برآمده از موئسسات آموزشى درجه يك آمريكا هستند و از اين رو پرستيژه آموزش آمريكايى بسيار بالا است.
نسل جديد تكنو پراتها عمدتاہ در ايالات متحده آموزش ديده اند سيروس سمعى، رضا مقدم، خداداد فرمانفرمائيان ، حسين مهدوى، كه   مغزهاى   سازمان برنامه ايران به هنگام شكوفايى اش در سه تا پنج سال پيش بود، همگى در آمريكا تحصيل كردند - سمعى در دانشگاههاى ميشگيان و كانزاس، مقدم در استانفورد، فرمانفرمائيان در استانفورد، هاروارد و كلرادو، مهدوى در پرينستون  علاوه بر آكسفورد و سوربن  - هر چهار نفر در سال 1330 سازمان برنامه را ترك گفته و سمعى و مقدم از ايران خارج شده و در صندوق بانك بين المللى استخدام شدند.
فرمانفرمائيان اخيراہ معاون بانك مركزى و مهدوى استاد اقتصاد در دانشگاه تهران شده اند.
ميان تكنوكراتها از همه برجسته تر ابوالحسن ابتهاج است، كه رئيس سازمان برنامه و بودجه بوده و متعلق به نسل ناسيوناليست پيشين مى باشد تمامى اين افراد موضع مخالفت با رژيم فعلى را دارند.
كه البته درجات اين مخالفت متفاوت بوده، از نفرت صريح مهدوى گرفته تاهمكارى اكراه آميز فرمانفرمائيان با دولت ايران.
همچنين تعداد قابل ملاحظه اى از تكنوكراتها در دولت باقى مانده و به درجات مختلف بدان وفادارند منوچهر گودرزى، معاون نخست وزير و رئيس شوراى عالى ادارى، داراى دكترا در علوم ادارى از دانشگاه كاليفرنيا است.
رضا انصارى رئيس مجتمع آب و برق خوزستان و وزير سابق كار از دانشگاه يوتا فارغ التحصيل شده است دكتر على رشتى از كارمندان سابق سازمان برنامه و نماينده ئ مجلس فعلى و سر دبير احتمالى روزنامه ئ حزب ايران نوين داراى دكترا در علوم سياسى از دانشگاه كلمبيا است.
در مدت 14 سالى كه در ايالات متحده اقامت داشت، براى مدتى سخنگوى دولت مصدق بود.
ناصر عامرى كه اينك مدير عمران و توسعه در وزارت كشور است، نيز در دانشگاه يوتا تحصيل كرده است، امير پرويز كه متصدى تعاونيهاى وزارت كشاورزى است تحصيل كرده ئ تهران و عضو جبهه ملى است.
دكتر غلامرضا نيك پى، بارزترين اقتصاد دان نفتى ايران، داراى درجه دكترا از لندن است.
آنچه كه تمامى اين افراد  را به جزع آنهايى كه خود را وقف مخالفت كرده اند  در آن اشتراك نظر دارند عبارت است از تكنيك هاى توسعه، و خط مشى هايى كه بايد بدان نايل شوند.
به عبارت ديگر، حكومت منطق و مساوات و كارآيى.
آن چيزى كه اينهارا ناراضى مى كند دودوزه بازى و عدم كارآيى رژيم است نه ملاحظات ايدئولوژيكى .
آنچه كه ميراث سازمان برنامه را خيلى مهم مى سازد اين حقيقت است كه محيط صميمانه و روشنفكرانه اش ، به علاوه جاذبه ئ شخصى ابتهاج، مى توانست اينگونه نيروها را جلب كند و دلبستگيهاى شديد فردى و ملى ولى نه الزاماہسياسى را در درجه ئ دوم قرار دهد تقريباہ همين روحيه، امروز در ميان مهندسين و تكنسينهاى شركت آب و برق خوزستان ديده مى شود.
چيزى كه سازمان برنامه در ايام شكوفايى اش داشت و آنچه كه شركت آب و برق خوزستان امروز دارد آن حالت خود مختاريست كه اين سازمانها را قادر مى سازند تا استعدادهاى خود را ارائه دهند و آنها را از شر ديوانسالارى فاسد برهانند و وادارشان مى سازد كه در معيارهاى انجام كار سازش ناپذير باشند.
اگر نگاهى به اسامى مهمترين محققان و مشهورترين معلمان دانشگاه تهران بشود، دو الگو يافت مى شود: الگوى اول عبارتست از استادان مسنى كه مورد تكريم رژيم شاه بوده و آنها هم بدان وفادارند ولى به نحوه عجيبى فاقد جاذبه ميان همكاران خود و دانشجويان مى باشند و اين نقطه ئ مقابل اساتيد جوانتر است كه اذهان هيجان زاترى دارند و تقريباہ تمامى آنها در صف مخالف مشتركند.
الگوى ديگر همكارى عجيبى است در مخالفت با مساعى رژيم براى ايجاد انضباط در دانشگاه و اساتيد و دانشجويان كه حتى ميان استادانى كه انگيزه هاى سياسى مختلف دارند، وجود دارند.
سه نفر از اساتيد دانشگاه هستند كه معروف به   سه تفنگدار   مى باشند و بدلايل مختلف و از نقطه نظرهاى متفاوت با كنترل دولتى دانشگاه مخالفت كرده اند.
دكتر على اكبر سياسى  به بخش يك رجوع شود  كه روانشناسى معروف است و سابقاہ سه بار رئيس دانشگاه، و يكبار وزير كابينه بوده است.
دكتر غلامحسين صديقى فيلسوف برجسته و زمانى وزير كشور مصدق، و دكتر يحيى مهدوى، استاد ممتاز ادبيات كه از نظر سياسى بى تفاوت است.
اين سه تن داراى نقطه نظرهاى سياسى مشترك نيستند اما با يك ديگر نزد شاه رفتند تا به برحمى دولت در اقدامات سركوبگرانه ئ 1340 در دانشگاه اعتراض كنند.
از آن زمان آنها همكارى خود را بايكديگر براى مخالفت با دخالت دولت در امور دانشگاه ادامه دادند.
يك نمونه از وجود تعارض ميان نسل ها رابطه متقابل ميان پرفسور محسن مقدم، كه باستان شناس سنت گرا و علاقمند به جمع آورى آثار هنرى است و دكتر عزت الله نگهبان كه احتمالاہ امروزه ممتازترين باستان شناس ايران است مى باشد.
مقدم در سنت سابق آموزش فرانسوى تربيت شده، در حالى كه نگهبان در دانشكده ئ مطالعات شرقى دانشگاه شيكاگو درس خوانده است.
مقدم در حفارى تپه مارليك تلاش نموده و جيزى بدست نياورده بود، ولى   نگهبان   بعداہ در حفارى از همان محل احتمالاہ بزرگترين كشف باستان شناسى اين قرن را بعمل آورد از آن زمان به بعد مقدم از نگهبان متنفر است.
به محض اينكه در تپه مارليك اشياع طلايى بسيار گران قيمت كشف شد، ملكه اشرف آن محل را خريدارى كرد و محتويات آن تپه از آن به بعد بدست معامله گران هنرى تمام دنيا رسيد.
به علت اين كارها،   نگهبان   عليه رژيم سخنرانى كرد ولى مقدم سكوت نمود.
آنچه كه بر سر جواهرات مارليك آمد در ميان دانشجويان يك مسئله سياسى بسيار عمده است.
خصومت ميان مقدم تربيت شده فرانسه و   نگهبان   تربيت شده ئ آمريكا نسبتاہ نمونه ايست از مناقشاتى كه ميان استادان مطابقه الگوهاى آموزشى كه دارند وجود دارد.
دانشگاه تهران كه در آنجا هم   مقدم   و هم   نگهبان   تدريس مى كنند بدون شك مركز روشنفكرى ايران است.
اينجا جايى است كه بارزترين روشنفكران ايرانى پيدا شده، هيجان انگيزترين ايده ها مورد بحث واقع گرديده و مشكلات جوانان ايرانى در مركزيت شديدى مورد مذاكره قرار مى گيرد.
همه اساتيد مهم دانشگاه تهران ضد رژيم نيستند استاد سعيد نفيسى، كه معلم ادبيات و بسيار مورد احترام است خود را دور از سياست نگاه مى دارد حسن افشار رئيس دانشكده ئ حقوق، ستونى براى رژيم به حساب مى آيد و وزير دادگسترى محمد باهرى در آنجا حقوق تدريس مى كند البته باهرى غالباہ توسط دانشجويان كلاسش مورد تمسخر و سرزنش واقع مى شود و اخيراہ دانشجويان معترض صدهااعلاميه جبهه ملى را كه وى توزيع آنها را ممنوع كرده بود در كلاسش پخش كردند.رئيس دانشگاه، جهانشاه صالح  كه وزير بهدارى و وزير آموزش و پرورش در دولتهاى پيشين بوده است، اينكه رئيس دانشكده ئ پزشكى و طبيب ملكه نيز مى باشد  به نظر مى آيد كه نقش سابق سياسى خود را در دانشگاه ناديده گرفته و بدين لحاظ گاه گاهى سرى به وزير آموزش و پرورش خانلرى كه ضمناہ در دانشگاه، ادبيات تدريس مى كند مى زند.
جهانشاه صالح 6 ماه پيش توسط شاه به رياست دانشگاه انتخاب شد و شرو ع به انجام طرحى جهت تبديل دانشگاه تهران از مدل فرانسوى به سبك يك دانشگاه آمريكايى نموده است.
هيئت علمى، دانشجويان و حتى بورو كراسى دولتن با اين تلاشها مخالفت مى نمايند.
كادر علمى كه بيشتر فرانسوى منش هستند با اقدامات ديكتاتورمآبانه او مخالفت كرده و احساس مى نمايند كه طرح وى مى خواهد روشهاى تدريس و جهت گيرى فرهنگى آنها را تخطئه كند و دانشجويان عليرغم اين حقيقت كه برادر او الهيار صالح رهبر جبهه ملى است، معتقدند كه وى با اين كوشش مى خواهد دانشگاه را از مخالفت با رژيم خلاص نمايد.
دولت هم به سهم خود در كارش مداخلات مكرر به عمل آورده و عليرغم موافقتهاى  ملى  نيروهاى نظامى و پليس را به محوطه ئ دانشگاه مى فرستد و با گماشتن خبر چين هايى ميان

/ 84