مورد انتظار بود و اينكه خط محافظه كارى قديمى راى داده كه كارى انجام ندهد، مهم نيست.
او گفت چيزى كه مهم است اين است كه وى هر شب و هر روز جلساتى با كميته هاى مختلف جبهه ملى، نمايندگان دانشجويان ، بازاريها، اصناف و ديگر گروهها برگزار مى نمايد.
2- بختيار گفت يك هيئت نمايندگى از كميته جبهه ملى بازار به رهبرى قاسم لباسچى، محمود مانيان و چينى فروشان اسم اول نامشخص با او ملاقات نمودند و تلاش كردند كه مسائل را بين او صالح حل نمايند، ولى وى كميته بازار را در مورد طرز فكر خودش متقاعد نمود.
او به ملاقات با كميته بازار بدون اطلاع حاميان صالح ادامه خواهد داد.
بختيار گفت كه بازاريها يك گروه مذهبى هستند و در مورد محاكمه ئ نهضت آزادى ايران مضطرب مى باشند و اگر چه وى از تمايلات مذهبى آنان خوشش نمى آيد، از آنها براى بدست آوردن كنترل روى بازار استفاده خواهد نمود.
او گفت كه همچنين يك هيئت نمايندگى دانشجويى به رهبرى مهرداد ارفع زاده و حسن حبيبى با او ملاقات و درخواست نمودند كه آنها را سازماندهى كرده و رهبرى نمايد.
3- بختيار گفت كه پيروان اوليه ئ او حسين هادوى، عبدالرحمان برومند، داريوش فروهر، هدايت الله متين دفترى و محمد على كشاورز صدر مى باشند.
او گفت كه وى واقعاہ به كشاورز صدر اعتماد نمى كند، او يك سياستمدار قديمى ايرانى است و به هر طرفى كه برنده باشد مى رود.
كشاورز صدر حسن على منصور و پدرش را به خوبى مى شناسد كه بيشتر جنبه خصوصى دارد.
بختيار گفت: اگر چه امكان دارد كه كشاورز صدر بيشتر به منصور نزديك شود، ولى فكر نمى كند كه كشاورز صدر جبهه ملى را به خاطر حزب ايران نوين، رها كند.
بختيار گرفت كه وى عقايد فاشيستى فروهر را دوست ندارد ولى فروهر شديداہ ضد كمونيست است و به وى و حزب ملت ايران وى در تلاشش بارى بركنارى صالح از رهبرى جبهه ملى نياز دارد.
4- بختيار گفت كه پيروان وى در نظر دارند كه در ميان كارمندان دولت و افسران جوان ارتش فعاليت كنند.
او در نظر دارد تماسهايش را با طبقه ئ روشنفكر خصوصاہ در ميان دانشجويان تحصيلكرده ئ غرب كه از رژيم فعلى ناراضى هستند وسعت دهد.
او همچنين در نظر دارد كه تماسهاى شخصى خودش را با اتحاديه هاى صنفى برقرار نمايد و آنها را مجدداہ سازمان دهد، زيرا ابراهيم كريم آبادى فعال نيست و همچنين پيرو غلامحسين صديقى است.
پس از اول فروردين، بختيار و گروهش در نظر دارند دفترى براى كار سازمانى و مقاصد تبليغاتى دائر كنند و اميدوار هستند كه دستگير نشوند.
بختيار گفت كه گروه وى با دو مشكل عمده خارج از كشمكش داخلى جبهه ملى روبرو هستند.
اولى اقدام سركوب كننده از طرف دولت است، خصوصاہ پس از آنكه دفتر خود را برقرار نمايند.
دومى نفوذ بوسيله كمونيستها، خصوصاہ از طريق دانشجويان است.
در اواخر اسفند، كنگره ئ حزب ايران تشكيل خواهد شد كه در آن زمان بختيار انتظار دارد كه صالح را از مسند قدرت بر كنار نمايد.
پس از اين كنگره، بختيار انتظار دارد كه راهى باز، براى تجديد سازمان جبهه ملى با استفاده زا حزب ايران به عنوان پايه ئ كنترل جبهه ملى توسط او داشته باشد.
5- بختيار شايعه دولت بعدى تحت صدارت حسنعلى منصور را مورد بحث قرار داد و گفت كه وى آن را مورد انتقاد قرار نخواهد داد، ولى اجازه خواهد داد كه بخودى خود ساقط شود.
او گفت كه منصور فقط يك بازيچه شاه است و تا زمانى كه شاه قدرت را در دستهاى خودش نگاه مى دارد نخست وزيران و دولتها از اهميت كمى برخوردارند.
او گفت كه منصور را شخصاہ مى شناسد، ولى از موقعى كه او به مقام نخست وزيرى منصوب شده با وى در تماس نبوده است.
بختيار گفت كه وى مسائل سياسى را با هر كسى مورد بحث قرار مى دهد و تلاش مى كند كه ديگر افراد را قانع سازد كه به صلاح مملكت كار كنند، ولى حزب ايران نوين فقط جبهه اى است كه براى شاه كار مى كند و از جويندگان مقام انباشته شده است و هر نوع بحثى با آنها تلف كردن وقت مى باشد.
6- بختيار گفت جزوه ئ اخير طرفدار معلمين كه بوسيله محمد درخشش منتشر شد احتمالاہ بوسيله نخست وزير سابق على امينى نوشته شده است.
او گفت كه اين نشانه اى است كه امينى فعاليت سياسى را شروع مى كند و او بايد از حمايت خارجى برخوردار باشد، زيرا هرگز حركتى بدون پشتيبانى خارجى انجام نمى دهد.
بختيار، درخشش را به عنوان يك ايرانى فاسد، يك شارلاتان درس نخوانده، و يك فرد بى مرام، توصيف نمود.
41 شماره سند ايران - 287 آوريل 8 - 1964 ارديبهشت 3431 تاريخ:
شاهپور بختيار
سند شماره ئ 41 بختيار - 1 طبقه بندى: سرى اين گزارش از اسناد بيوگرافيك تهيه شده بوسيله سازمان مركزى اطلاعات سبا مى باشد، مترجم ايران - 287 آوريل 8 - 1964 ارديبهشت 3431 شاهپور بختيار عضو شوراى مركزى جبهه ملى شاهپور بختيار رهبر جناح طرفدار عمل جبهه ئ ملى عضوى از شوراى مركزى جبهه، و عضو كميته ئ اجرائى حزب ايران كه يكى از اركان اصلى جبهه ملى است، مى باشد.
او آماده مى شود كه با الهيار صالح رهبر جبهه ئ ملى براى كنترل جنبش پى در و پيكر سازمان داده شده ئ مخالف، رقابت كند، او صالح را پير و خيلى ميانه رو براى هدايت موئثر جبهه ملى توصيف مى كند و رهبرى جبهه ئ ملى را به خاطر موقعيت بدون نظم فعل آن سرزنش مى كند.
بختيار جبهه ئ ملى را به يك حزب سازمان داده شده ئ قوى با اتكاع بر جوانان مبدل خواهد نمود.
او كه رئيس اسبق كميته جبهه ملى دانشگاه است از كاهش نفوذ جبهه ملى در ميان دانشجويان دانشگاه تهران و ملازم آن رشد نفوذ رقباى اصلى جبهه ملى، حزب توده كمونيست و نهضت آزادى ايران فناتيك كه جهت گيرى مذهبى دارد، مضطرب مى باشد.
بختيار با انقلاب مخالف است و حزبى را ترجيح مى دهد كه بتواند به اهدافش از طريق روشهاى قانونى دست پيدا كند.
اگر چه بختيار شاه را به عنوان رئيس كشور حفظ مى كند ولى با كنترل دولت بوسيله ئ شاه مخالف است، او بختيار - مترجم دولت را تحت هدايت يك نخست وزير قوى قرار مى دهد.
از نظر بين المللى او مى خواهد كه ايران يك مشى بيطرف شبيه به هند را دنبال كند.
آن دولت طرفدار غرب خواهد بود و روابط نزديكى با اتحاد شوروى خواهد داشت.
كمكهاى اقتصادى هر دو طرف را مى پذيرد.
او خصوصاہ با پيمان نظامى از قبيل سنتو مخالف است.
بختيار با كمونيسم بشدت مخالف است و خودش را سوسياليستى از مكتب سنديكاليستهاى فرانسه مى داند.
شاهپور بختيار پسر يك خان ايل بختيارى است كه در سال 1293 1614 ه.
ش.
متولد شد.
او تحصيلات ابتدائى را در اصفهان به پايان رساند و سپس در يك كالج فرانسوى در بيروت به تحصيل پرداخت، جايى كه اولين ليسانس را دريافت نمود و در 1309 1930 ه.ش.
به فرانسه رفت و ليسانس ديگرى از سوربن دريافت نمود و در سال 1318 1939 ه.
ش.
مدركهايى از دانشگاه حقوق و علوم سياسى دانشگاه پاريس دريافت كرد.
او تا سقوط فرانسه در ارتش فرانسه خدمت نمود.
در 1946 دكترايى در حقوق بدست آورد.
در بازگشت به ايران به وزارت كار پيوست و در 1946 در حالى كه رئيس اداره ئ كار خوزستان بود، در اعتصابى بر عليه شركت نفت ايران و انگليس شركت جست.
مخالفت او با شركت نفت ايران و انگليس و سياستهاى كارگرى او محبوبيت زيادى در ميان كارگران خوزستان برايش فراهم آورد كه هنوز از مقدارى از آن برخوردار است.
در 1327 1948 ه.
ش.
او با عدم موفقيت براى نمايندگى مجلس روبرو شد و متهم به داشتن حمايت ضمنى حزب توده گرديد.
شكايتهاى شركت نفت ايران و انگليس منجر به بركنارى او از وزارت كرد سال بعد شد.
او رد 1951 كانديد حزب ايران در انتخابات به تعويق افتاده ئ مجلس بود.
در 1952 به معاونت وزارت كار منصوب شد و پس از آن به عنوان مشاور عالى امور كارگرى محمد مصدق، نخست وزير، تا 1332 1953 ه.ش.
خدمت نمود.
بختيار به دنبال سقوط مصدق به نهضت مقاومت ملى، كه يك ائتلاف طرفدار مصدق از احزاب جبهه ملى و گروههاى مختلف ديگر بود، پيوست او براى نمايندگى اصفهان از طرف نهضت مقاومت ملى فعاليت كرد، ولى شكست خورد و بعداہ براى فعاليتهاى ضد دولتى در 1333 1954 ه.ش.
دستگير شد.
او از كميته ئ مركزى نهضت مقاومت ملى حذف گرديد و رد 1955 به 3 سال زندان محكوم شد، ولى يكسال بعد مورد عفو قرار گرفت.
او در 1956 براى عضويت در كميته مركزى حزب ايران انتخاب شد.
نه حزب ايران و نه جبهه ملى قادر به فعاليت موئثر تا 1339 1960 ه.
ش.
يعنى زمانى كه اعتراض عمومى روى انتخابات با خدعه و فريب درست شده ئ آن سال به تجديد حيات جبهه ملى زير نظر الهيار صالح اجازه داد، نبودند.
بختيار به سمت رئيس كميته هاى سازمانى و دانشگاهى جبهه ملى منصوب شد.
نقش او در سازمان دادن به تظاهرات مختلف دانشجويى منجر به دستگيرى او در 1962 1961 و 1963 شد.
در طول دوره هاى بين زندانى شدنش، رابطه بختيار با ديگر رهبران جبهه ملى در نوسان بوده است.
او درگيريهاى مكررى با رهبران ميانه روتر خصوصاہ صالح و كريم سنجابى داشته است.
از مهر 1961 1340 م تا آبان 1962 1341 م سنجابى، بختيار را به عنوان رئيس كميته دانشگاهى جايگزين كرد.
در دى ماه 1964 1343 م بختيار تشكيل يك حزب جديد را بر اساس اصول مشابه با جبهه ملى ولى با روشى تندروتر مورد توجه قرار داد.
اما او تصميم گرفت كه تا بهمن 1964 1343 م در جبهه ملى كار كند.
بختيار مردى خشن، سرسخت، لجوج، با زيركى و جاه طلبى سياسى قابل ملاحظه مى باشد.
در 1960 او استاد دانشگاه تهران بود ولى در اواسط 1961 ديگر تدريس نمى كرد.
او تمايل به صحبت به طور خلاصه دارد تا پرداختن به جزئيات موارد مخصوص و در عين حال طفره نمى رود.
او اعتماد فورى در كسى القاع نمى كند بهر صورت وى يك رهبر خوب و يك ملى گرا جدى است.
مردى متوسط القامه با اندامى لاغر و ظاهرى نسبتاہ شيك است.
او بيشتر در لباس و رفتارهايش اروپائى است تا ايرانى و اغلب لغات فرانسه يا انگليسى را در يك مكالمه فارسى بكار مى برد.
سالهايى كه رد فرانسه بوده است به او يك پيوستگى با آن كشور داده است.
زمانى كه در فرانسه بود با يك زن فرانسوى ازدواج كرد كه مدت كوتاهى پس از سقوط مصدق از او جدا شد.
آنها چهار فرزند داشتند كه در اختيار وى باقى ماند.
پسر بزرگتر به يك كالج در پاريس رفت.
بختيار پسر عموى رئيس اسبق سازمان امنيت و اطلاعات ملى، ژنرال تيمور بختيار مى باشد.
او به فارسى، عربى، فرانسه و مقدار كمى انگليسى و آلمانى مى تواند صحبت كند.مورد انتظار بود و اينكه خط محافظه كارى قديمى راى داده كه كارى انجام ندهد، مهم نيست.
او گفت چيزى كه مهم است اين است كه وى هر شب و هر روز جلساتى با كميته هاى مختلف جبهه ملى، نمايندگان دانشجويان ، بازاريها، اصناف و ديگر گروهها برگزار مى نمايد.
2- بختيار گفت يك هيئت نمايندگى از كميته جبهه ملى بازار به رهبرى قاسم لباسچى، محمود مانيان و چينى فروشان اسم اول نامشخص با او ملاقات نمودند و تلاش كردند كه مسائل را بين او صالح حل نمايند، ولى وى كميته بازار را در مورد طرز فكر خودش متقاعد نمود.
او به ملاقات با كميته بازار بدون اطلاع حاميان صالح ادامه خواهد داد.
بختيار گفت كه بازاريها يك گروه مذهبى هستند و در مورد محاكمه ئ نهضت آزادى ايران مضطرب مى باشند و اگر چه وى از تمايلات مذهبى آنان خوشش نمى آيد، از آنها براى بدست آوردن كنترل روى بازار استفاده خواهد نمود.
او گفت كه همچنين يك هيئت نمايندگى دانشجويى به رهبرى مهرداد ارفع زاده و حسن حبيبى با او ملاقات و درخواست نمودند كه آنها را سازماندهى كرده و رهبرى نمايد.
3- بختيار گفت كه پيروان اوليه ئ او حسين هادوى، عبدالرحمان برومند، داريوش فروهر، هدايت الله متين دفترى و محمد على كشاورز صدر مى باشند.
او گفت كه وى واقعاہ به كشاورز صدر اعتماد نمى كند، او يك سياستمدار قديمى ايرانى است و به هر طرفى كه برنده باشد مى رود.
كشاورز صدر حسن على منصور و پدرش را به خوبى مى شناسد كه بيشتر جنبه خصوصى دارد.
بختيار گفت: اگر چه امكان دارد كه كشاورز صدر بيشتر به منصور نزديك شود، ولى فكر نمى كند كه كشاورز صدر جبهه ملى را به خاطر حزب ايران نوين، رها كند.
بختيار گرفت كه وى عقايد فاشيستى فروهر را دوست ندارد ولى فروهر شديداہ ضد كمونيست است و به وى و حزب ملت ايران وى در تلاشش بارى بركنارى صالح از رهبرى جبهه ملى نياز دارد.
4- بختيار گفت كه پيروان وى در نظر دارند كه در ميان كارمندان دولت و افسران جوان ارتش فعاليت كنند.
او در نظر دارد تماسهايش را با طبقه ئ روشنفكر خصوصاہ در ميان دانشجويان تحصيلكرده ئ غرب كه از رژيم فعلى ناراضى هستند وسعت دهد.
او همچنين در نظر دارد كه تماسهاى شخصى خودش را با اتحاديه هاى صنفى برقرار نمايد و آنها را مجدداہ سازمان دهد، زيرا ابراهيم كريم آبادى فعال نيست و همچنين پيرو غلامحسين صديقى است.
پس از اول فروردين، بختيار و گروهش در نظر دارند دفترى براى كار سازمانى و مقاصد تبليغاتى دائر كنند و اميدوار هستند كه دستگير نشوند.
بختيار گفت كه گروه وى با دو مشكل عمده خارج از كشمكش داخلى جبهه ملى روبرو هستند.
اولى اقدام سركوب كننده از طرف دولت است، خصوصاہ پس از آنكه دفتر خود را برقرار نمايند.
دومى نفوذ بوسيله كمونيستها، خصوصاہ از طريق دانشجويان است.
در اواخر اسفند، كنگره ئ حزب ايران تشكيل خواهد شد كه در آن زمان بختيار انتظار دارد كه صالح را از مسند قدرت بر كنار نمايد.
پس از اين كنگره، بختيار انتظار دارد كه راهى باز، براى تجديد سازمان جبهه ملى با استفاده زا حزب ايران به عنوان پايه ئ كنترل جبهه ملى توسط او داشته باشد.
5- بختيار شايعه دولت بعدى تحت صدارت حسنعلى منصور را مورد بحث قرار داد و گفت كه وى آن را مورد انتقاد قرار نخواهد داد، ولى اجازه خواهد داد كه بخودى خود ساقط شود.
او گفت كه منصور فقط يك بازيچه شاه است و تا زمانى كه شاه قدرت را در دستهاى خودش نگاه مى دارد نخست وزيران و دولتها از اهميت كمى برخوردارند.
او گفت كه منصور را شخصاہ مى شناسد، ولى از موقعى كه او به مقام نخست وزيرى منصوب شده با وى در تماس نبوده است.
بختيار گفت كه وى مسائل سياسى را با هر كسى مورد بحث قرار مى دهد و تلاش مى كند كه ديگر افراد را قانع سازد كه به صلاح مملكت كار كنند، ولى حزب ايران نوين فقط جبهه اى است كه براى شاه كار مى كند و از جويندگان مقام انباشته شده است و هر نوع بحثى با آنها تلف كردن وقت مى باشد.
6- بختيار گفت جزوه ئ اخير طرفدار معلمين كه بوسيله محمد درخشش منتشر شد احتمالاہ بوسيله نخست وزير سابق على امينى نوشته شده است.
او گفت كه اين نشانه اى است كه امينى فعاليت سياسى را شروع مى كند و او بايد از حمايت خارجى برخوردار باشد، زيرا هرگز حركتى بدون پشتيبانى خارجى انجام نمى دهد.
بختيار، درخشش را به عنوان يك ايرانى فاسد، يك شارلاتان درس نخوانده، و يك فرد بى مرام، توصيف نمود.
41 شماره سند ايران - 287 آوريل 8 - 1964 ارديبهشت 3431 تاريخ:
شاهپور بختيار:
سند شماره ئ 41 بختيار - 1 طبقه بندى: سرى اين گزارش از اسناد بيوگرافيك تهيه شده بوسيله سازمان مركزى اطلاعات سبا مى باشد، مترجم ايران - 287 آوريل 8 - 1964 ارديبهشت 3431 شاهپور بختيار عضو شوراى مركزى جبهه ملى شاهپور بختيار رهبر جناح طرفدار عمل جبهه ئ ملى عضوى از شوراى مركزى جبهه، و عضو كميته ئ اجرائى حزب ايران كه يكى از اركان اصلى جبهه ملى است، مى باشد.
او آماده مى شود كه با الهيار صالح رهبر جبهه ئ ملى براى كنترل جنبش پى در و پيكر سازمان داده شده ئ مخالف، رقابت كند، او صالح را پير و خيلى ميانه رو براى هدايت موئثر جبهه ملى توصيف مى كند و رهبرى جبهه ئ ملى را به خاطر موقعيت بدون نظم فعل آن سرزنش مى كند.
بختيار جبهه ئ ملى را به يك حزب سازمان داده شده ئ قوى با اتكاع بر جوانان مبدل خواهد نمود.
او كه رئيس اسبق كميته جبهه ملى دانشگاه است از كاهش نفوذ جبهه ملى در ميان دانشجويان دانشگاه تهران و ملازم آن رشد نفوذ رقباى اصلى جبهه ملى، حزب توده كمونيست و نهضت آزادى ايران فناتيك كه جهت گيرى مذهبى دارد، مضطرب مى باشد.
بختيار با انقلاب مخالف است و حزبى را ترجيح مى دهد كه بتواند به اهدافش از طريق روشهاى قانونى دست پيدا كند.
اگر چه بختيار شاه را به عنوان رئيس كشور حفظ مى كند ولى با كنترل دولت بوسيله ئ شاه مخالف است، او بختيار - مترجم دولت را تحت هدايت يك نخست وزير قوى قرار مى دهد.
از نظر بين المللى او مى خواهد كه ايران يك مشى بيطرف شبيه به هند را دنبال كند.
آن دولت طرفدار غرب خواهد بود و روابط نزديكى با اتحاد شوروى خواهد داشت.
كمكهاى اقتصادى هر دو طرف را مى پذيرد.
او خصوصاہ با پيمان نظامى از قبيل سنتو مخالف است.
بختيار با كمونيسم بشدت مخالف است و خودش را سوسياليستى از مكتب سنديكاليستهاى فرانسه مى داند.
شاهپور بختيار پسر يك خان ايل بختيارى است كه در سال 1293 1614 ه.
ش.
متولد شد.
او تحصيلات ابتدائى را در اصفهان به پايان رساند و سپس در يك كالج فرانسوى در بيروت به تحصيل پرداخت، جايى كه اولين ليسانس را دريافت نمود و در 1309 1930 ه.ش.
به فرانسه رفت و ليسانس ديگرى از سوربن دريافت نمود و در سال 1318 1939 ه.
ش.
مدركهايى از دانشگاه حقوق و علوم سياسى دانشگاه پاريس دريافت كرد.
او تا سقوط فرانسه در ارتش فرانسه خدمت نمود.
در 1946 دكترايى در حقوق بدست آورد.
در بازگشت به ايران به وزارت كار پيوست و در 1946 در حالى كه رئيس اداره ئ كار خوزستان بود، در اعتصابى بر عليه شركت نفت ايران و انگليس شركت جست.
مخالفت او با شركت نفت ايران و انگليس و سياستهاى كارگرى او محبوبيت زيادى در ميان كارگران خوزستان برايش فراهم آورد كه هنوز از مقدارى از آن برخوردار است.
در 1327 1948 ه.
ش.
او با عدم موفقيت براى نمايندگى مجلس روبرو شد و متهم به داشتن حمايت ضمنى حزب توده گرديد.
شكايتهاى شركت نفت ايران و انگليس منجر به بركنارى او از وزارت كرد سال بعد شد.
او رد 1951 كانديد حزب ايران در انتخابات به تعويق افتاده ئ مجلس بود.
در 1952 به معاونت وزارت كار منصوب شد و پس از آن به عنوان مشاور عالى امور كارگرى محمد مصدق، نخست وزير، تا 1332 1953 ه.ش.
خدمت نمود.
بختيار به دنبال سقوط مصدق به نهضت مقاومت ملى، كه يك ائتلاف طرفدار مصدق از احزاب جبهه ملى و گروههاى مختلف ديگر بود، پيوست او براى نمايندگى اصفهان از طرف نهضت مقاومت ملى فعاليت كرد، ولى شكست خورد و بعداہ براى فعاليتهاى ضد دولتى در 1333 1954 ه.ش.
دستگير شد.
او از كميته ئ مركزى نهضت مقاومت ملى حذف گرديد و رد 1955 به 3 سال زندان محكوم شد، ولى يكسال بعد مورد عفو قرار گرفت.
او در 1956 براى عضويت در كميته مركزى حزب ايران انتخاب شد.
نه حزب ايران و نه جبهه ملى قادر به فعاليت موئثر تا 1339 1960 ه.
ش.
يعنى زمانى كه اعتراض عمومى روى انتخابات با خدعه و فريب درست شده ئ آن سال به تجديد حيات جبهه ملى زير نظر الهيار صالح اجازه داد، نبودند.
بختيار به سمت رئيس كميته هاى سازمانى و دانشگاهى جبهه ملى منصوب شد.
نقش او در سازمان دادن به تظاهرات مختلف دانشجويى منجر به دستگيرى او در 1962 1961 و 1963 شد.
در طول دوره هاى بين زندانى شدنش، رابطه بختيار با ديگر رهبران جبهه ملى در نوسان بوده است.
او درگيريهاى مكررى با رهبران ميانه روتر خصوصاہ صالح و كريم سنجابى داشته است.
از مهر 1961 1340 م تا آبان 1962 1341 م سنجابى، بختيار را به عنوان رئيس كميته دانشگاهى جايگزين كرد.
در دى ماه 1964 1343 م بختيار تشكيل يك حزب جديد را بر اساس اصول مشابه با جبهه ملى ولى با روشى تندروتر مورد توجه قرار داد.
اما او تصميم گرفت كه تا بهمن 1964 1343 م در جبهه ملى كار كند.
بختيار مردى خشن، سرسخت، لجوج، با زيركى و جاه طلبى سياسى قابل ملاحظه مى باشد.
در 1960 او استاد دانشگاه تهران بود ولى در اواسط 1961 ديگر تدريس نمى كرد.
او تمايل به صحبت به طور خلاصه دارد تا پرداختن به جزئيات موارد مخصوص و در عين حال طفره نمى رود.
او اعتماد فورى در كسى القاع نمى كند بهر صورت وى يك رهبر خوب و يك ملى گرا جدى است.
مردى متوسط القامه با اندامى لاغر و ظاهرى نسبتاہ شيك است.
او بيشتر در لباس و رفتارهايش اروپائى است تا ايرانى و اغلب لغات فرانسه يا انگليسى را در يك مكالمه فارسى بكار مى برد.
سالهايى كه رد فرانسه بوده است به او يك پيوستگى با آن كشور داده است.
زمانى كه در فرانسه بود با يك زن فرانسوى ازدواج كرد كه مدت كوتاهى پس از سقوط مصدق از او جدا شد.
آنها چهار فرزند داشتند كه در اختيار وى باقى ماند.
پسر بزرگتر به يك كالج در پاريس رفت.
بختيار پسر عموى رئيس اسبق سازمان امنيت و اطلاعات ملى، ژنرال تيمور بختيار مى باشد.
او به فارسى، عربى، فرانسه و مقدار كمى انگليسى و آلمانى مى تواند صحبت كند.