نمى خواهند اين كار را بكنند.
هم اوضاع داخلى و هم اوضاع بين المللى طورى است كه آنها اجازه نخواهند داد امور، آنطورى كه در ايران هست ادامه پيدا كند.آنچه اهميت دارد اين است كه اگر حكومت اجازه ندهد تا احساسات مردم كه بوسيله جبهه ملى بيان مى شود، قدرت پيدا كند، كمونيستها سود خواهند برد.
ما بايد حكومت را در ميان دستهاى پاك نيرومند و توانايى قرار دهيم تا هيچ فرصتى به كمونيستها داده نشود علاوه بر اين كسى چه مى داند، ظرف سه يا چهار ماه آينده چه اتفاقى خواهد افتاد، تنها نهادى كه عملا و حقيقتا مى توانيم بر آن تكيه داشته باشيم مجلس است، مجلسى كه اعضاى آن به نحو اصيلى انتخاب شده باشند.
ما نمى خواهيم كه جبهه ملى در مجلس قدرت انحصارى داشته باشد، و نمى خواهيم كه همه كرسى ها از آن خود مان باشد، بلكه معتقديم مردم حاضرند آراع خود را در شهرها به نحو قاطعى به جبهه ملى بدهند و در مناطق روستايى، حتى اگر مالكان و ديگران به مجلس فرستاده شوند، آنها نيز اگر پى ببرند كه بودن آنها در مجلس به اراده مردمى كه راى مى دهند بستگى دارد، خدمتكاران خوبى خواهند بود.
كافى نيست كه حكومت از مداخله در انتخابات پرهيز كند هر چند اين امر البته، حياتى است.
حكومت همچنين بايد تضمين كند كه ساير عناصر به نحو ناشايستى در انتخابات دخالت نخواهند كرد.
كما اينكه در گذشته چنين كارهايى را به نحو آشكارى مرتكب شده اند.
آنگاه حتى مالكان هم اگر از مناطق روستايى انتخاب شوند، بدليل اينكه قبول دارند كه مجلس مال ملت است، خدمات خوبى براى كشور انجام خواهند داد.
على امينى - گمان نمى كنم كه امينى نسبت به جبهه ملى سوع نيت داشته باشد.
او در مورد ما نظر بد خواهانه اى ندارد.
ولى ثابت كرده كه ضعيف است.
ما معتقديم اگر امينى با شاه صحبت كرده و حقيقت را به نحو ساده و صريحى به او بگويد، مبنى بر اينكه شاه نبايد دخالت كند، كار خوبى انجام داده است.
ولى امينى بسيار زياد مايل بود كه نخست وزير باشد.
ولى نشان داده است كه قدرت چندانى ندارد.
امينى دوست ما هم نبوده شايد مى خواسته است كه به جبهه ملى كمك كند، ولى از سير تحول حوادث، مى توانيم نتيجه بگيريم كه وى نتوانسته به جايى برسد.
او تسليم هر كسى كه براو اعمال فشار كند مى شود.
لذا آزاديهايى كه داده بود از ميان رفته است تا حدى كه ما ديگر نمى توانيم اعلاميه هاى خود را در روزنامه ها منتشر كنيم.
اصلاحات ارضى - من جامعه شناس هستم و با سابقه و تحولات اين امور آشنامى باشم.
اين اصول سوسياليستى از ميان بردن مالكيت زمين، در حال حاضر در ايران عملى نيست.
من، تكرار مى كنم، ما طرفدار اجراى صحيح قانون هستيم و قانون اجازه نمى دهد از كسى سلب مالكيت شود بنابراين ما آماده نيستيم.
پس چه كار بايد بكنيم؟ صحبت از تقسيم اراضى، براى كشور خوب نيست.
من اين موضوع را بتفصيل مطالعه كرده ام، مالكيت بايد محدود شود ساير كشورها اين كار را كرده اند و اكنون پس از چند سال نوبت به ايران رسيده است.
اين چيزى است كه در اين جا گريزناپذير و ضرورى است ولى مسائل ديگرى هست كه بايد قبل از آن حل شود.
مثلا ما بايد تصميم بگيريم كه سيصد هكتار زمين كافى است يا اينكه زياده از حد است؟ زمين هر مكانى نسبت به مكان ديگر تفاوت دارد ولى حتى مهمتر از آن مقدار آب و همچنين منبع آب است.
آيا مثلا بين اينكه شخصى آب مورد نياز را از يك قنات سى كيلومترى كه نيازمند تعميرات دائمى است مى گيرد يا از رودخانه اى كه آزادانه از كنار ملكش مى گذرد در يافت مى كند، تفاوت وجود دارد يا خير؟ در دسترس بودن آن بيشتر از تقسيم دقيق زمين اهميت دارد بهر صورت ما بايد از راه صحيح وارد شويم كه قانونى و علمى باشد.
بايد در اين زمينه كارهاى زيادى انجام شود تمام اين سرو صداهايى كه بلند شده زيان بخش است.
يقينا بعضى از املاك فوق العاده بزرگ كه به مراتب فراتر از نياز و ظرفيت يك نفر در مراقبت از آن است، مى تواند و بايد محدودتر شود ولى شركتهاى تعاونى و بانكهاى كشاورزى و عرضه آب و اين قبيل مسائل بايد قبل از برنامه واقعى اصلاحات ارضى موجوديت يافته و حل شوند.
كارخانه ذوب آهن - من يك فرد فنى نيستم و اين يك مسئله صددرصد فنى است.
معذلك در باره اين موضوع تا كنون سرو صداى زيادى براه افتاده است.
تا زمانيكه اين مسئله مورد بررسى دقيق علمى قرار نگرفته من نمى توانم بگويم كه طرفدار چنين طرحى هستم يا خير.
آيا علمى خواهد بود؟ آيا رضايت بخش خواهد بود؟ آيا مواد خام مورد نياز را در اختيار داريم؟ اين كارخانه در كجا بايد احداث شود؟ آيا تمام چيزهايى را كه براى احداث يك كارخانه ذوب آهن لازم است داريم؟ چيزهاى مورد لوزوم در محل مناسب قرار گرفته اند يا خير؟ تمام اين چيزها بايد از لحاظ علمى تحت مطالعه قرار گيرد تا پاسخ هاى آن در يافت شود.
يك چنين طرحى نيازمند سرمايه گذارى هنگفت خواهد بود ولى اگر اين طرح از لحاظ علمى و اقتصادى قابل توجيه نباشد نمى توانيم دست به اين كار بزنيم.
چنين بنظر مى رسد كه هر كس بر سر اين مسئله به هيجان مى افتد و ادعاى كارشناسى مى كند و متاسفانه حكومت در اين مورد سمتى بهتر از مردم عادى نداشته است.
گروههاى متعددى به ايران آورده شده اند تا اين مسئله را مطالعه كنند و پاسخها نيز با يكديگر تفاوت داشته است.
رجوع به يك خياط براى خريد يك جفت كفش احمقانه است.
ولى در كشور ما بين مردمى كه واجد شرايط براى اداره امور سياسى هستند و آنهايى كه مى توانند امور اقتصادى را اداره كنند تفاوت چندانى وجود ندارد.
ما بايد بياموزيم كه افراد ذيصلاح بايد كارهاى مربوط به رشته تخصصى خود را انجام دهند و نبايد مسائل سياسى را با مسائل اقتصادى مخلوط كرد.
حزب توده " قدرت و ظرفيتهاى حزب توده كمونيست " - عملا در حال حاضر آنها نمى توانند كارى از پيش ببرند و كارى نيست كه بتوانند در مقابل جبهه ملى انجام دهند.
آنها فاقد قدرت و سازمان و پشتيبانى عمومى مورد لزوم بوده و در حال حاضر خطر ناك نيستند.
معذلك آنها بالقوه ،بسيار خطر ناك مى باشند.
تعويق اصلاحات و ادامه ظلم و ستم و فقدان آزادى و هتك حرمت دموكراسى ، آزادى ، ليبراليسم خطر رشد كمونيسم را بدنبال دارد.
خروشچف به والترليپمن به خوبى گفته بود كه اوضاع اينجا از چه قرار است.
دستگاه كمونيستى كوچك و ناتوان است ولى به هر ترتيب انقلاب به وقوع خواهد پيوست زيرا زمينه انقلاب بوسيله طبقه حاكمه فراهم مى گردد.
خطر اينجاست، حزب كمونيست در اين مرحله چندان اهميتى ندارد.
قدرت سازمانى جبهه ملى و ضعفهاى آن - سازمان ما را مى توان يك سازمان كامل ناميد زيرا ما با وجود موانع بزرگى كه ناشى از طرز برخورد حكومت بوده كار خود را آغاز كرديم.
به دستور داده شده است كه شعبات خود را در شهرستانها تا سيس نكرده و روزنامه اى منتشر نكنيم " در حالى كه قبلا به ما در اين موارد وعده هايى داده شده بود " و ما حتى اجازه نداريم علامت خود را بروى سر در باشگاه خود نصب كنيم.
گذشته از اين حدود يك سال است كه وارد ميدان شده ايم و تنها دو يا سه ماه است كه توانسته ايم به صورت يك سازمان علنى درآئيم.
البته قدرت ما در اين واقعيت نهفته است كه مردم تمايل زيادى به جبهه ملى دارند معذلك اين كافى نيست ما بايد يك تشكيلات وسيع در همه شهرستانها داشته باشيم تا بتوانيم مردم را در جريان امور قرار دهيم.
ما نيازمند بر نامه تشكيلات هستيم و در هر دو جهت كار مى كنيم.
در حال حاضر افرادى داريم كه بر روى برنامه هاى اجتماعى، سياسى و اقتصادى كار ميكنند.
بزرگترين مانع براى سازمان موفقيت آميز ما همانا مخالفت حكومت است.
نهضت آزادى ايران - سابقه آنها نشان مى دهد كه افراطى و فاقد انظباط لازم هستند.
نهضت آزادى به سختى مى كوشد تا به عضويت جبهه ملى درآيد ولى ما آنها را نمى خواهيم .آنها پذيرفته نشدند و احتمال نمى رود كه پذيرفته شوند.
من شخصا عليه آنها راى خواهم داد.
كلام من براى همه فعاليت ها يمان نظم و انظباط است.
هيچكس نمى تواند انتظار داشته باشد حتى يك خانواده كوچك را بودن نظم اداره كند.
اين امر در باره يك گروه سياسى بيشتر مصداق پيدا مى كند.
روابط جبهه ملى و حزب ايران - بين اعضاع حزب ايران و ساير اعضاع جبهه ملى اختلافات مهمى وجود ندارد حكومت و ساير دشمنان مى خواهند ما را دچار تفرقه كنند و به همين جهت آنها اين شايعات را منتشر مى سازندولى ما همه يكى هستيم.
رهبر جبهه ملى كيست؟ براى مصدق احترام عظيمى وجود دارد.
در اين باره هيچ شكى نيست ولى حتى اگر مصدق بتواند به تهران بيايد چون سالخورده و از لحاظ جسمى ضعيف است نخواهد توانست نقش فعالى را در رهبرى جبهه ملى داشته باشد.
كار ما از طريق مشورت انجام مى گيرد، ما داراى رهبرى جمعى هستيم.
ولى من و ديگران براى الهيار صالح احترام بسيارى قائل هستيم.
او داراى موقعيت و شهرت لازم است.
من به نفع الهيار صالح راى مى دهم " صديقى خود از طرف بسيارى به عنوان يكى از مدعيان رهبرى جبهه ملى قلمداد شده است چون در درجه اول او قاطعتر و با صراحتتر از الهيار صالح محتاط و ملايم است.
اظهار نظرهاى صديقى در اينجا ظاهرا نوعى شكسته نفسى بوده است.
" نقش ايلات متحده - دو كشور ما مدت 130 سال است كه با يكديگر ارتباط پيدا كرده اند يعنى از زمانى كه اولين مسيونرها آمده و با خود مدارس و بيمارستانها و كارهاى خوب آورده اند.
ما مى توانيم اين سالها را به دو دوره تقسيم كنيم.
دوره اول از سال 1209 تا حدود 1331 ه.ش.
دوره مساعدت بى نظر و غرض ايلات متحده به ايران بوده است.
طى اين دوره ايالات متحده بيش از هر ملت ديگرى مورد احترام بود.
ازحدود سال 1331 ه.ش.
به بعد دوره دوم آغاز مى شود و در حدود همين زمان بود كه طبق يادداشتهاى انتونى ايدن نخست وزير پيشين انگليس، انگليسيها توانستند حكومت ايالات متحده را منحرف كرده و از آنها در سرنگون كردن مصدق كمك بگيرند.
از آن زمان به بعد محبت و احترام ايرانيان نسبت به آمريكائيان از ميان رفت.
ما دلمان مى خواهد شاهد آغاز دوره سومى از مناسبات ايران و آمريكا يعنى مشابه دوره اول باشيم، دوره اى كه منعكس كننده امورى از تاريخ آمريكا باشد كه ايالات متحده را بصورت ملت بزرگى كه هست نمايان سازد.
يكى از اسنادى كه من در كلاسهاى درس خودم بكار مى برم، اعلاميه استقلال ايالات متحده است.
بعضى از سياستمداران بزرگ گذشته شما از جمله جفرسون، ويلسون، و روزولت كه من فقط نام سه تن را ذكر كردم، مورد تحسين ما هستند.
ما اميدواريم كه دوره سوم روابط ايران و ايلات متحده بزودى آغاز شده و منعكس كننده چيزهايى باشد كه آنها را تحسين مى كنيم و ايران بارديگر ايالات متحده را مانند گذشته دوست خواهد داشت.
56 شماره سند 7 نوامبر 16 - 1961 آبان 0431 تاريخ:
مصاحبه با سيد محمد على كشاورز صدر، عضو جبهه ملى:
سند شماره 56 كشاورز صدر 1- گزارش خبرى حوزه فعاليت طبقه بندى: خيلى محرمانه غير قابل روئيت براى بيگانگان /كنترل دائمى شماره گزارش: نيت - 7475 تاريخ گزارش: 7 نوامبر 16 - 1961 آبان 0431 تعداد اوراق: 6 برگ عطف به: نيت 2275 كشور: ايران موضوع: مصاحبه با سيد محمد على كشاورز صدر، عضو جبهه ملى تاريخ خبر: اول اكتبر 9 - 1961 مهر 0431 محل و تاريخ اخذ: ايران، تهران 30 اكتبر 8 - 1961 آبان 0431 محاسبات در مورد منبع قطعى هستند.
تخمين در مورد متن، غير قطعى است.
به توضيح سابق الذكر توجه شود.
منبع: يك ناظر آمريكائى با صلاحيت " معمولا قابل اطمينان " ارزيابى متن : " احتمالا صحيح " توضيح حوزه: اين گزارش يكى از چند مصاحبه ايست كه با اعضاع جبهه ملى بعمل