صريح صحبت كرده اند و من مجبور بوده ام كه آنه را ساكت كنم و آتش آنها را فروبنشانم .
اين عقايد افراطى بايد كنترل شوند و گرنه منتهى به آشوب مى شوند.
از نظر شخصى احساس مى كنم كه سنتو براى ايران سودمند نيست.
اگر آن يك تضمين اتوماتيك بوجود ميآورد، مثل ناتو، از ارزش بيشترى برخوردار بود.
بهر صورت من سنتو را عمدتاہ به عنوان يك وسيله انگليسيها، كه بدانوسيله آنها مى توانند فشارشان را در اينجا حفظ نمايند، مى بينم فشار سياسى .
من نمى توانم كه چرا آن قرارداد - مترجم بوسيله دولت ايران منعقد شد، آن دولت، دولتى بود كه از طرف ملت حمايت نمى شد.
اگر من نخست وزير باشم در عرض يكروز، يك هفته، يك ماه، يا يك سال بر طبق شرايط از سنتو خارج خواهم شد.
معاهده ئ دو جانبه معاهده ئ دو جانبه با ايالات متحده گارانتى ما در مقابل تجاوز است، نه تركيه و نه پاكستان هيچ راعيى در آن ندارند.
من موافق حفظ اين قرارداد هستم.
من مخالفتى با انعقاد يك قرارداد مشابه با روسها ندارم، ولى اگر آنها پيشنهاد نكردند، مسئله اى نيست.
بيطرفى ما بايد در خاورميانه بيطرف باشيم.
بنابراين بين شرق و غرب يكسرى كشورهاى بيطرف و مستقل وجود خواهند داشت.
البته بيطرفى كامل غير ممكن است.
براى مثال من نمى توانم به طور كامل از فرانسه طرفدارى نكنم.
بهمين ترتيب ايران نيز با غرب نوعى وابستگى ديرين دارد كه آن را نميتوان ناديده گرفت.
روسها بدو طريق مى توانندبر ايران غلبه نمايند.
اولاہ بوسيله هجوم مستقيم، كه ما در آن مورد نمى توانيم كار چندانى انجام دهيم دوم، بوسيله نفوذ، كه تنها راه جلوگيرى از آن، ارضاع احساسات ملى و پيگيرى برنامه هايى براى ايجاد عمران و اصلاحات اقتصادى است.
مردم براى مدتى مى توانند با شعار زندگى كنند، ولى پس از آن برخى دستاوردها بايد وجود داشته باشد.
ضمناہ، كيهان اينترنشنال در مورد گفته هاى من در گردهمايى استاديوم جلاليه به مقدار زيادى اغراق گويى كرده و گفته جبهه، تقاضاى بيطرفى مى كند من در مورد تمايل مردم به داشتن يك سياست مستقل در رابطه با ايران توضيح دادم و به نهرو اشاره كردم، ولى در روزنامه به اين مورد اصلاہ اشاره نشد.
انتخابات ما احساس مى كنيم كه قانون بايد مورد احترام باشد و اجرا شود.
اگر چنين نشود انقلابى بوقوع خواهد پيوست نه اينكه بوسيله ئ ما بوقوع، پيوندد، بلكه بوسيله ئ ديگران و بنابراين انتخاباتى بايد وجود داشته باشد تا بتوان بر اين احتمال پيشى گرفت.
من مشكلاتى را كه على امينى با آن روبرو است تشخيص مى دهم.
ولى ما فقط تقاضا داريم كه انتخابات برگزار شود و مطمئن هستيم كه اگر دولت بخواهد، انتخابات مى تواند در تمام شهرهاى بزرگ تهران، اصفهان، تبريز، كاشان، مسجد سليمان، آبادان، شيراز بدون هيچ سرو صدا يا آشوب برگزار شود.
اگر دولت، دربار يا ارتش بخواهد سرو صدا راه بيندازد، البته موضوع فرق خواهد كرد.
اگر مردم از تلاشهاى جببه ئ ملى براى برگزارى انتخابات نااميد شوند، ممكن است به كمونيستها روى بياورند و خطر انقلاب نيز از همانجا ناشى مى شود.
اصلاحات ارضى اصل مطلب اين است كه اصلاحات ارضى بايد انجام شود.
در حال حاضر ما مشغول مطالعه جزئيات اجراى اصل هستيم.
ما برنامه اى را كه در هند بكار گرفته شده مطالعه مى كنيم و از مصريها تقاضاى طرحى را كرده ايم كه آنها مورد استفاده قرار داده اند.
من فكر مى كنم سيستم هندى - البته اگر تغييراتى در آن ايجاد شود - براى ايران مناسبترين سيستم باشد.
من عدالت اجتماعى را به اهميت اصلاحات ارضى مى دانم و آن در محدوده ئ اصلاحات غذايى ممكن مى گردد، ما اكنون مسغول مطالعه آن هستيم.
اندازه ئ ارتش ارتش براى چيست؟اگر قرار است كه در مقابل اتحاد شوروى بايستد، اندازه ئ فعلى آن صفر است و اگر به منظور الرعاب و كتك زدن عدهاى دانشجو است كه حقوقشان را مى خواهند آن بزرگتر از اندازه لازم است.
اگر قرار بود من تصميم بگيرم، به تدريج تعدادشان را به حدود 50 هزار نفر كاهش مى دادم و مطوئن مى شدم كه آنها به خوبى آموزش ديده اند و تجهيز شده اند.
من از آنها براى دفاع از مرزهايمان استفاده مى كردم ژاندارمرى براى داخله است .
تركيه تنها كشورى است كه ممكن است روابط جدى بايك دولت ملى گرا داشته باشد و روسها هر نوع تجاوزى از طرف آنها را متوقف خواهند نمود.
كارخانه ذوب آهن ما نمى توانيم بدون داشتن يك كارخانه ئ ذوب آهن، صنعت داشته باشيم.
آن ذوب آهن - مترجم نماينگر اساس و پايه براى هر نوع توسعه ئ صنعتى مى باشد.
تمام اين به اصطلاح صنايع كه ما اكنون داريم بدون يك كارخانه ذوب آهن مسخره هستند و اگر بايد تصميم گرفته شود كه آهن يا ذغال سنگ ما براى اداره صحيح يك كارخانه ذوب آهن كافى نيست، پس از افكار عمومى نيروى موئثر براى تشويق دولت به ساختن يك كارخانه نخواهد بود.
بالاتر از همه، مردم انگليس راضى هستند كه نمى توانند پسته عمل بياورند و بنابراين در مورد داشتن يك صنعت پسته داد و فرياد راه نمى اندازد.
همچنين اين نقش يك دولت جبهه ملى خواهد بود كه مردم را هدايت كند، نه اينكه بوسيله آنها رهبرى يا هدايت شود.
مردم ما تماماہ به اندازه ئ كافى پيشرفته يا تحصيل كرده نيستند كه به دولت بگويند كدام راه را برود.
با اين وجود من به طور كلى معتقدم كه ما بايد يك كارخانه ئ ذوب آهن به منظور توسعه ئ صنعتى و يك زندگى معقولانه داشته باشيم.
با تمام اين احوال، اين چه كشورى است كه نمى تواند از خودش پيچ يا تير آهن براى ساده ترين كار ساختمانى تهيه نمايند؟ آيا مى توانيد يك چنين وضعيتى را در دنياى امروز مجسم كنيد؟ نفت و كنسرسيوم قرارداد كنسرسيوم بر خلاف ميل مردم امضاع شد اين سخن تمينى و آنتونى ايدن در خاطراتش مى باشد.
اگر چنان قرار دادى بوسيله دولت مصدق منعقد شده بوسيله دولت بعدى هرگز نمى توانست مورد قبول عامه باشد.
اما ما مشكلات خيلى زيادترى داريم، مشكلات داخلى جدى كه بايد قبل از حمله به اين مشكل قرارداد - مترجم آن حل كنيم.
دولتهاى سابق آنچنان كارشان را خراب انجام داده اند كه حتى يك دولت خوب سالها وقت احتياج داردكه آنها را مرتب نمايند.
هر سياستى كه در نهايت در مقابل كنسرسيوم اتخاذ مى شود بايد سياستى مبتنى بر شرايط مكانى و زمينى باشد.
البته وقتى زمان براى موافقت نفت مى رسد هر نوع تجديد نظرى بايد از طريق بحث و گفتگو صورت پذيرد و نه از طريق اقدامات حاد و ناگهانى.
آنهايى كه باسرو صدا صحبت ازتوفيق مى كنند مورد مورد تنفر جبهه ملى هستند.
يكى از دانشجويان دانشگاه ميگفت: مرگ بر كنسرسيوم و ما او را اخراج كرديم هر كسى كه تا اين حد از سياستهاى رسمى جبهه ملى به دور باشد، حق ندارد اظهار نظر عممى در پشتيبانى از حبهه ملى بكند.
هيت حسن نيت به اتحاد شوروى روسها خيلى بد بين هستند و سياستهاى ماكياولى را پياده مى كنند.
من فكر مى كنم دولت شاه دو سال پيش در اصل سه سال پيش وقتى كه تلاش كرد از شما آمريكا - مترجم با آنهمه دردسر به بهانه انعقاد معاهده ئ عدم تجاوز باروسها حق السكوت بگيرد، خيلى حماقت مى كرد.
آنها عملاہ گفتند به ما پول بيشترى بدهيد، يا ما به روسها روى مى آوريم .
و هر زمانى كه به پول احتياج داشته باشند دوباره شروع به صحبت در مورد بهبود روابط با اتحاد شوروى مى نمايند.
اين يك سياست خيلى احمقاته و كوته نظرانه است، ولى به نظر مى رسد كه هربار موئثر واقع مى شود.
بجز اينكه فقط روسها را بيشتر دشمن مى كند.
ما دوهزار مايل مرز مشترك با روسيه داريم و نمى توانيم نسبت به آنها بى تفاوت باشيم و بايد براى بر قرارى يك رابطه معقول بين خودمان تلاش كنيم.
ولى موضع ما مثل عراق يامصر نيست كه از روسيه فاصله دارند و مى توانند با آن بازى منند و سپس از آنها دور شوند.
مطمئناہ ارزش حاصل از مستقل ماندن ايران بيش از اين نتيجه گيرى است كه بايد با روسها رابطه بهترى داشته باشيم اما اشكالى ندارد كه به طريق ديگرى كوشش نمائيم تا آنها در ايران خنثى شوند و به يك پيمان عدم تهاجم تن در دهند.
ما همچنين بايد معاهده ئ 1304 - 1305 ه.ش با اتحاد شوروى را بررسى كنيم.
اگر ما بايد از سنتو خارج شويم اين معاهده بايد بى اعتبار گردد.
قدرت و قابليتهاى حزب توده كمونيست تا جايى كه من مى دانم حزب توده امروز متشكل از 3 گروه است.
ا.لين گروه انهايى هستند كه هنوز به رهبرى آن توده ايهايى كه اكنون خارج از كشور هستند اغلب در آلمان شرقى معتقد مى باشند و از آنان پيروى مى كنند.
اين آدمهاى احمق هنوز، عليرغم همه چيز، معتقد به حزب توده ئ قديمى مى باشند.
گروه دوم متشكل از آنهايى است كه عملاہ از عوامل سازمان امنيت و اطلاعات كشور ساواك مى باشند.
سومين گروه آن جوانانى از ما هستند كه گرايشات كمونيستى پيدا كرده اند و مى خواهند ماركسيت باشند ولى روى يك معيار تيتوئيستى .
به اين خاطر است كه آنهاهر چيزى را كه از مسكو بيايد به عنوان وحى منزل نمى دانند.
اين سه گروه در حال حاضر مجزا هستند.
گروه سوم بيشترين نيرو را دارد كه عمدتاہ از روشنفكران جوان تشكيل شده است.
ولى آنها را نبايد بازيچه مسكو دانست.
روايط جبهه ملى - حزب توده من تضمين مى نمايم كه هيچ ارتباطى بين رهبران جبهه ملى و حتى يك نفر از تشكيلات حزب توده وجود ندارد.
توده ايها هميشه مارا حبهه ملى امپرياليستى مى خوانند و براى ما غير ممكن است كه با يكديگر همكارى كنيم.
در ضمن يكى از سخنرانيهايم من به امپرياليسم سرخ اشاره كردم بعداہ يك چپى پيش من آمد و شكايت داشت كه چيزى به اسم امپرياليسم سرخ وجود ندارد.
من مجارستان را به عنوان يك مثال عالى ذكر كردم و هم چنين رفتار كمونيستهاى چينى در طول مرز چين و هند را متذكر شدم.
به هر حال اين چپى چيزى را كه من گفتم قبول نخواهد كرد.
من يك حقيقت را به شما بگويم.
تنها چيزى كه تمام مارا كه اعضاى حزب ايران هستيم در زمانيكه حركتى براى، غير قانونى كردن حزب ايران وجود داشت از زندانى شدن يا كشته شدن حفظ كرد، اين حقيقت بود كه مقامات امنيتى آمريكا در اينجا آرشيوهاى حزب توده را بدست آورده آنهارا به دولت نشان داده و آن قسمتهايى را متذكر شده بودند كه در آنجا، آنها حزب توده - مترجم عنوان كرده بودند كه شاهپور بختيار و صالح و ديگران توده اى نيستند بلكه از دشمنان حزب توده هستند.
اگر به خاطر اين حقيقت نبود كه آمريكايها مى دانستند جور ديگرى است و به آنهااجازه ئ انجام چنين كارى را نخواهند داد دولت تمام افراد جبهه ملى را با ادعاى اينكه آنها كمونيست هستند، مى كشت.
حزب توده قطعاہ تلاش مى نمايد كه از اندك آزادى اى كه اكنون وجود داردبراى رسيدن به مقاصد خودش استفاده كند ولى من شك دارم كه آنها جراعت نمايند آشكارا و به اسم حزب توده كارى انجام دهند.
نيروى سازمانى جبهه ملى ما فقط به مدت ده ماه مشغول بوديم و مى دانيم كه دولت دستور داده است كه فعاليتهايمان در استانها متوقف شود، و در تهران نيز با ما مخالفت مى كنند، بنابراين ما فعاليتهايمان را شروع كرديم كه فشارمانرا بر رويشان بيشتر منيم.
گروه ها و ايدئولوژيهاى مختلف در جبهه ملى وجود دارد و ضعف بزرگ ما اين است كه بايد ميانگينى از هوادارى و عقايد آنها را قبول نمائيم.
ما هدفهاى مشتركى داريم ولى فاقد هر نوع ايدئولوژى كلى هستيم.
براى مثال، ما در جبهه ملى اشخاص مذهبى داريم كه نمى توانند صحبت برابرى زنان با مردان يا بعضى اصول را كه در اعلاميه حقوق بشر عنوان شده، تحمل نمايند بعضى از اين اشخاص مذهبى به خاطر نظرات عجيب.
نامطمئنى كه دارند، يك مشكل قابل توجه براى خيلى از ماها هستند.
به بعضى از آنهابيشترين سوعضن مى رود، و در طرف ديگر ما بسيارى از زمين داران فئودالى را داريم كه نمى خواهند هيچ حرفى راجع به اصلاحات ارضى زده شود و به همين ترتيب - ما نبايد به طور صريح به عنوان يك حزب، مورد توجه قرار گيريم، ولى مثل يك جبهه در معناى اروپايى، گروهى متشكل از گروها و اشخاص مختلف كه براى بدست آوردن هدفهاى مشخص و به خصوص بهم پيوسته اند - مى توانيم مطرح شويم.
همين نيروى ما ناشى از اتحاد ما در جستجوى اين اهداف مى باشد ضعف ما ناشى از فقدان ايدئولوژى يكپارچه است.
عليرغم اين موضوع، اگر به ما ازادى واقعى از طرف دولت اعطا مى شد بيشتر از دو يا سه ماه طول نمى كشيد كه سازمانمان را تا آخرين واحد كامل كنيم.
روابط حزب ايران - جبهه ملى اين موضوعى از روانشناسى داخلى است.
حزب ايران كه من عضوى از آن هستم،
حزب ايران كه من عضوى از آن هستم،