احزاب سیاسی در ایران جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احزاب سیاسی در ایران - جلد 1

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شكست خورده اند، در حقيقت بسيارى از آنان تصور مى كردند كه عكس العمل محافظه كارانه ديرى نخواهد پائيد و مصدق يا يكى ديگر از شاگردانش در آينده اى نه چند دور قدرت را بدست خواهد گرفت.
تا چند ماهع پس از ظهور دولت زاهدى اميد ناسيوناليست ها براى بدست گرفتن سريع قدرت كاملاہ به ياعس مبدل نگشت ه ليكن زمانيكه زاهدى اقدام به تخريب سقف بازار تهران كرد اين اميد نيز نقش بر آب شد.
با اينكار زاهدى به ناسيوناليست هاى بازارى فهماند كه وى توان و عزم تكيه زدن بر اريكه قدرت را دارد  و بسيارى از ناسيوناليست ها نيز احتمالاہ انرژى و صراحت دشمن بلامنازع خود را كه سياستمداران ايران فاقد آن بودند تحسين كرده بودند  و تاكتيك هاى قديمى بيش از اين كارآيى نخواهد داشت.
الهيار صالح رهبر بلامنازع جنبش مقاومت ملى حزب ايران يعنى مهمترين عنصر موجود در جنبش مقاومت ملى بود.
ولى اين امر به معنى آن نبود كه حزب ايران جنبش مقاومت ملى را كاملاہ تحت كنترل دارد.
روشنفكرانى ميانه رو چون باقر كاظمى، امير علائى، مهدى بازرگان و بسيارى ديگر كه عضو اين حزب نبودند، راه دوم رهبريت جنبش را تشكيل مى دادند.
اكثر آنها صادقانه به الهيار صالح وفادار بودند.
البته در جبهه ملى بسيارى از اعضاع غير حزبى از جمله افراد بازارى از وضع موجود چندان راضى نبودند.
از نظر آنها صالح فردى بود فاقد نفوذ، مردد، و دستاويز ايده آليسم خود;و اين اعتقاد آنها تاحدودى نيز درست بود زيرا در دورانى طولانى كه احزاب ايران و جنبش مقاومت ملى تحت كنترل وى قرار داشت، تنها نقش او در حفظ آرمان موجود، حفظ وحدت و انسجام جنبش بود كه تاعثيرى منفى داشت.
جنبش مقاومت ملى يه سرعت اقدام به تشكيل كميته هاى غير حزبى در بازار، ميان ملاهاى جوانتر دانشگاهها و احتمالاہ در بعضى از محلات تهران، نمود.
اين جنبش از تشكيلات استانى بسيار ضعيفى برخوردار بود اما نيروى سياسى موئثر آن در تهران متمركز شده بود.
تحولا بعدى در جنبش ناسيوناليستى جنبش مقاومت ملى براى مدت يكسال پس از سقوط مصدق، هيچ كس به فكر يافتن جانشينى براى وى نبود، ليكن تدريجاہ جنبش به اين نتيجه رسيد كه احتمال از سر گرفته شدن رهبريت فعالانه مصدق بسيار بعيد است به اين ترتيب مبارزه اى پى گير براى جانشينى شدت گرفت.
اين امر هنوز هم بين دو جناح موجود در جنبش يعنى كارمندان حرفه اى دولتى و نيز جناح مذهبى - بازارى ادامه دارد و عناصر ميانه رو و تند رو موجود در هريك از اين جناح ها نيز بر سر همين موضوع با يكديگر كشمكش دارند تا تابستان سال 1955 صالح، و هم پيمانان غير حزبى ليكن روشنفكرش چون باقر كاظمى، امير علائى، و عبدالله معزمى تشكيلات جنبش مقاومت ملى را تحت كنترل داشتند.
پس از دستگيرى و تبعيد اين سه نفر توسط دولت، يكى از رهبران جديد و غير حزبى به نام ملا رضا زنجانى پاى به ميدان گذاشت تا علاوه بر پر كردن خلا رهبريت آنچنان قدرتى براى خود دسته پا كند كه اين سه نفر نتوانند او را سرنگون سازند.
از آن زمان به بعد قدرت زنجانى افزايش يافت ليكن ميزان نفوذ صالح و دوستانش كاهش پيدا كرد، تا آنجا كه مى توان گفت زنجانى و هم پيمانانش كنترل اوضاع را به طور كامل در اختيار دارند.
باقر كاظمى به حزب ايران پيوسته و امير علائى گرچه عضو آن نيست ولى از هم پيمانان آن بشمار مى آيد.
كاظمى و صالح در اثر مانورهاى موجود از كميته مركزى جنبش مقاومت ملى خارج گرديدند.
زنجانى دو تن از دوستان خود يعنى يدالله سحابى و رحيم عطايى را به قدرت رساند و از همان ابتدا با دو تن از ناسيو ناليست هاى شهير از جمله مهدى بارگان و نصرت اله امينى كه هر دويشان عضو كميته مركزى جنبش مقاومت ملى بودند شروع به همكارى كرد.
زنجانى فردى مطلع، تاكتيك شناس و سازمان دهنده اى تواناست، و توانسته است نفوذ و شهرت حزب ايران را به سرعت و به طور م عثرى كاهش دهد.
اگر ملايى عبا پوش كه يكى از جنبه هاى مورد توجه بازاريها ليكن مورد تنفر محافل روشنفكرى است، نبود، مى توانست بيش از اينها موئثر واقع شود.
هم پيمانان او يعنى بازرگان و سحابى توانسته اند اكثريت اساتيد ناسيوناليست دانشگاهى را در كنار كميته مركزى جنبش مقاومت ملى نگاه دارند.
بنابراين مبارزه قدرت طورى است كه حزب ايران يك جناح كميته مركزى جناح ديگرى از جنبش مقاومت ملى را تحت كنترل گرفته است.
كميته مركزى اين انشعاب را به هيچ وجه انشعاب بين روشنفكران و غير روشنفكران نمب داند و لى واقع امر اين است كه جناح تحت كنترل حزب ايران را اكثراہ پيشه وران و كارمندان دولتى تشكيل مى دهند و حال آنكه جناح تحت سلطه كميته مر كزى جنبش متشكل از عناصر مذهبى - بازارى است.
ميزان اين شكاف و تفرقه تاحدودى است كه كميته مركزى جنبش مقاومت ملى تازمان توزيع اعلاميه حزب ايران در حمايت از نظريه آمريكايى از وجود آن مطلع نبود  گزارش سفارت 670 مورخ 5 فوريه 1957  در جنبش مقاومت ملى دو فرد با نفوذد وجود دارند كه بين دو جناح مردد مانده اند و مى توانند به صورت پلى بين دو جناح رغيب عمل نمايند.
اين دو نفر عبارتند از احمد زنگنه و عبداللظه معظمى سرپرست سابق سازمان برنامه و سخنگوى سابق مجلس.
ولى ظاهراہ دولت ايران تصميم گرفته است كه مسئله جانشينى را به نفع صالح و حزب ايران پايان بخشد.
با حمله شديد به حزب ايران و شخص صالح پس از انتشار اعلاميه حزب ايران در حمايت از نظريه آمريكايى، دولت موفق شد كه صالح را محبوب مردم ساخته و او را به صورت قهرمان ناسيوناليستهادر آورد.
احتمالاہ او در ميان ناسيوناليست ها شخصيت دوم بعد از مصدق به حساب مى آيد.
رهبريت هر يك از اين دو جناح دائماہ با رقباى ديگرى دگير است كه در صدد بدست آوردن كرسى رهبرى جناح مى باشند.
در حال حاضر رهبريت هر دو جناح ميانه رو است، اما با در نظر گرفتن آزادى نسبتاہ زياد آنها مى توان گفت كه مبارزان تند روتر با توسل به عوام فريبى جاى رهبريت كنونى را خواهند گرفت يكى از مهمترين واقعيتهاى جنبش ناسيوناليستى اين است كه رهبريت آن از ساير اعضاع آن ميانه روتر است.
حزب ايران موقعيت الهيار صالح به عنوان رهبر حزب ايران به خاطر محبوبيت شخصى اش در معرض تهديد قرار ندارد.
صالح صادق و ايده آليست در ميان طبقه متوسط شهرى پيروان بسيارى دارد.
ابهام آميز بودن، فقدان قضاوت صحيح، احساساتى بودن و تمايلات دن گيشوتى اش كه در كشورهاى ديگر نوعى جنبه منفى سياسى است در ايران حكم خصوصيات با ارزش را دارد.
گرچه كميته مركزى حزب ايران در اختيار افراد ميانه رو مى باشد، ولى اصغر پارسا و دكتر شاهپوربختيار جناح تند رو را تشكيل داده اند.
در رده بعد، احمد زيرك زاده و قاسم حثيبى اعضاع سابق كميته مركزى قرار داشته كه از مهمترين عناصر تند رو به حساب مى آيند.
حزب پا ايران حزب پاايران در عين همكارى با جنبش مقاومت ملى، سايه اى بيش نيست.
اين حزب قادر نيست در صورت بروز اقدامات سركوبگرانه فعاليت نمايد.
در حال جاضر و بر خلاف گذشته از عقايد فاشيستى كمترى برخوردار بوده و ظاهراہ از عقايد رهبريت كنونى حزب ايران طرفدارى مى كند.
حزب مردم ايران اين حزب به عنوان بخشى از جنبش مقاومت ملى خوب عمل كرده، و در حال حاضر ميان مدرسين و دانشجويان دانشگاهها از موضع نيرومندترى برخوردار است.
اخيراہ نيز در مورد پيوستن به حزب ايران صحبتهايى صورت گرفته و ظاهراہ گروه مردم ايران به موازات حزب ايران در حركت است.
نيروى سوم اين گروه كه ثمره ئ انشعابى در حزب زحمتكشان بود بار ديگر همزمان يا پس از 28 مرداد انشعاب كرد.
محمد على خنجى، مردى توانا و مانند بسيارى از نيروى سوم عضو سابق حزب توده، بخش اعظم حزب را از چنگ خليل ملكى بيرون آورد در حال حاضر هر دوى آنها مدعى هستند كه نماينده نيروى سوم مى باشند.
ملكى مى توانست اين سامزمان را پس از زندانى شدن خنجى در يكسال قبل تحت كنترل در آورد ولى اكنون كه خنجى آزاد شده چنين به نظر مى رسد كه ملكى ديگر توان قيام در جهان سياسى را ندارد.
خنجى از دير باز به عنوان رهبر خشنتارين و ضد غربى ترين نيروهاى موجود در جنبش مقاومت ملى شناخته شده بود و گزارشات واصله حاكى از آن است كه حزب توده در رده هاى بالايى اين حزب رسوخ كرده است.
از دست رفتن نفوذ ملكى رقظت آور است، چون او فردى بسيار روشنفكر و منطقى است او پس از واقعه ئ 28 مرداد عريضه اى نوشت و پيشنهاد كرد كه ناسيوتاليست ها باعناصر بهتر   موجود در ميان طبقات محافظه كار همكارى نمايند.
عليرغم منطق نهفته در اين پند، ملكى با اين كار شريان سياسى خود را به دست خود قطع كرد و بسيارى از ناسيئناليست ها كمان مى كنند كه او به خدمت شاه كمر بسته است.
خزب زحمتكشان بخش اعظم طبقه بازارى و كارگرى عضو حزب زحمتكشان عليرغم زندانى شدن يا تحت نظر شديد بودن بقايى از 28 مرداد به طرز ناپيدارى با يك ديگر متحده بودند كه علظت آن نيز علاقه آنها به شخصيت بقايى مى باشد.
بقايى تقريباہ جنبه معما را پيدا كرده است.
او را شايد بتوان سر سخت ترين و ايده آليست ترين رهبر ناسيوناليست ها ناميد.
 سفارت از بقايى و ديگر رهبرانى كه عضو جنبش مقاومت ملى نبوده اند به عنوان   نئوناليست ها   ياد كرده است  ، ليكن او از طرف توده هاى مردم چندان حمايت نمى شود بسيارى او را نيز مانند كسانى كه مصدق را تنها گذاشته اند فردى غير قابل اعتماد، فاقد ايده آليسم و سعور معمول مى دانند ولى او را به عنوان فردى كه مى تواند به آسانى به محافظه كاران و ناسيوناليست ها به طور همزمان همكارى نمايند قابل اهميت مى دانند.
  گروه باتمان قليچ   موجود در ارتش را نيز بسيارى در سال 1954 به بقايى نزديك مى دانستند، ليكن اين گروه اكنون انشعاب پيدا كرده است.
بقايى يكى از معدود چهرهاى ناسيوناليستى است كه مى توانست مجذوب افسران ارشد ارتش قرار گيرد و شخصى است كه ايده آليست ها چشم دريده از نوع پيروان صالح را غير قابل اعتماد و سزوار ملامت مى داند.
سوسياليست هاى سلطنتى در اولين ماه هاى پيدايش رژيم علاع، وزير كشور علم با ظاهرى خوب ولى با يك نقشه قبلى از طريق جهنگير تفضظلى و افراد روشنفكر ديگرى كه در حاشيه جنبش ناسيوناليستى قرار داشتند در صدد تشكيل   سازمان سوسياليستهاى سلطنتى   بر آمدتا بتواند علاوه بر اتخاذ بسيارى از شعارها و رجز خوانى هاى ناسيوناليستى نسبت به شاه كاملاہ وفادرا بماند.
گرو ههاى محافظه كار ارتشى ناسيوناليست كه بوئى از عدم موازنه به نفع خود برده و انرا ثبات ايران تلقى مى كردند به اقدامى خنثى كننده بخصوص عليه تفضظلى دست زدند، ولى بخشى از اين اقدام متوجه پرفسور خانلرى معاون وزير كشور نيز بود.
نخست وزير ظاهراہ با محافظه كاران همكارى مى كرد، شاه از تفضظلى به هيچ وجه حمايت نمى كرد، و علم نيز با بى ميلى ميزان حمايتى را كه تفضظلى به آن متكى بود از بين برد.
معدودى از سركردانان سياسى هنوز هم از جنبش سلطنتى سخن مى گويند كه بتواند مورد توجه روشنفكران قرار گيرد، ليكن تا زمانى كه شخص شاه از آن حمايت نكند اين امر صورت واقعيت به خود نخواهد گرفت.
احزاب كوچك پيروان قديمى كاشانى تجزيه شده، و فدائيان تروريست نيز در نتيجه اعدامهايى كه پس از تلاش براى كشتن نخست وزير در سال 1955  1334 ه.
ش  صورت گرفت دچار آشفتگى بسيار گشته اند  گزارش 385 سفارت، 23 نوامبر 1955  .
احزاب كوچك ديگر از قبل سومكا، از اهميت چندانى برخودار نمى باشند اين حزب از اعلاميه حزب ايران در سال  1335 ه.ش  حمايت كرد و رهبران آن در تهران به اتهام آتش زدن ساختمانهاى كمونيستها به محاكمه كشاند شدند.
پايه هاى حركت ملى شكل گيرى مبارزه سياسى طبقه متوسط با حاكميت گروه سنتى حاكمه عصاره ئ اصلى حركت ملى ايران بود.
به اين ترتيب اين حركت به جنبش هاى ملى اروپاى غربى در نيمه دوم قرن هيجدهم شباهت بسيارى دارد.
البته يك تفاوت فاحش نيز با آنها دارد يعنى

/ 84