احزاب سیاسی در ایران جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احزاب سیاسی در ایران - جلد 1

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ناسيوناليست هاى قرن هيجدهم اروپايى اشراف زادگان محلى را دشمنان اصلى خود مى پنداشتند، حال آنكه از نظر ناسيوناليست هاى امروزين ايران، اشراف زادگان ايرانى و هم پيمان نزديكشان يعنى امپرياليسم غرب دشمنان اصلى آنها به حساب مى آيند اين اعتقاد كه بين طبقه حاكم بر اين كشور و امپريالسم غرب اتحادى ناميمون وجود دارد تاحدود زيادى بر افسانه استوار است و واقعيت چندانى در آن نهفته نيست.
با اين وصف بر اساس شواهد تاريخى بسيارى از جمله نقش بريتانيا از سال 1907 تا 1286 1921 ه.ش اين باور حتى نزد افراد منطق تر جلوه مى نمايد.
ناسيوناليسم هاى ايرانى از يك ايده ئولوژى خاص پيروى نمى كنند.
بسيارى از رهبران روشنفكر آنها يا در اروپا و يا در آمريكا تحصيل كرده و شديداہ به فلسفه ليبرال - دموكراتيك پايبند مى باشند و به نظر آنها حركت ملى، خود را اساساہ وقف آزادى فرد كرده است.
ديگران معتقدند كه اصلاح اقتصادى و اجتماعى جز لاينفك برنامه هاى حركت ملى است، اما در مورد محتواى اصلاح با يك ديگر به توافق نرسيده اند در حقيقت آن دسته از ناسيوناليست هايى كه از يك فلسفه اجتماعى برخوردارند تنها بخش كوچكى از پيروان حركت ملى را تشكيل مى دهند اين جنبش تنها چند هدف منفى را دنبال ميكند كه عبارت است از: مخالفت همه جانبه با طبقه حاكم بر كشور و با امپرياليست .
در عين حال كه حركت مذبور از يك ضابطه مثبت يعنى وفادارى به مصدق برخوردار است و لى اعضاع او دريافته اند كه او بيش از اين به عنوان رهبرى فعال كارآيى ندارد.
وضع فعلى حركت ملى در زمان سوقط مصدق، محبوبيت وى حتى درميان طبقه متوسط بسيار ناچيز بود.
اكثر ناسيوناليست ها به اين نتيجه رسيده بودند كه مصدق منفى گرا است و قادر به ارائه برنامه هاى اصلاحى اقتصادى و اجتماعى مورد نياز ايران نيست بسيارى از حاميان پيشين مصدق از نحوه برخورد مى با حزب توده وحشت زده شده، و افراد تحصيلكرده تر تاكتيك وى را در ترسانيدن آمريكا با توسل به حزب توده اوج حماقت او تصور مى كردند.
اگر مطبوعات قرف دار مصدق اعلام نمى كردند كه عدم تحقق آرمانهاى مصدق ناشى از تلاش انگلستان در ايجاد اختناق اقتصادى در ايران مى باشد و بحران اقتصادى دوران مصدق نتيجه مستقيم جنگ مقدس او عليه امپرياليسم است، اين ميزان نارضايتى از مصدق حتى فراتر از اين نيز مى رود.
درست پس از سقوط مصدق بسيارى از حاميان پيشين وى در صدد حمايت از برنامه هاى شاه بر آمدند.
ليكن براى جلب حمايت اين عناصر و حمايت ديگرانى كه اصولاہ نيروى متخاصم بشمار مى آمدند در ابتداع امر نشان دهد كه مايل نيست به دوران قبل از مصدق كه در آن هيت حاكمه نيروى مسلط بودند بازگشته و ثانياہ نشان دهد كه اين طبقه تحت كنترل بيگانگتن نيست.
از آنجا كه ايرانيان آمريكا و بريتانيا را مسبب سرنگونى مصدق مى دانستند اين امر يعنى تحقق هدف ثانوى بسيار دشوار بود.
با اين وصف، زاهدى هيچ يك از دو هدف فوق را مورد نظر قرار نداد.
اعضاع گروه قديم يحاكمه به سرعت به قدرتن رسيده و افرادى كه از نظر مردم آلت دست بريتانيائى ها بشمار مى آمدند پست هاى خطيرى را اشغال نمودند.
شايعاتى مبنى بر فساد گسترده رايج گرديد و همه تصور مى كردند يك دست پنهانى خارجى در همه جا بر طرز تفكر ناسيوناليستى اعمال نفوذ مى كند.
در نتيجه، حتى آنهاى كه از منفى گرايى مصدق ماعيوس شده بودند با ديگر به جنبش پيوستند.
اخلاص و صداقت مصدق و وطن پرستيش درست نقطه مقابل تزرير و سر سپردگى زاهدى و رژيم بعدى يعنى علا نسبت به بيگانگان قرار گرفت پيدايش تعداد بيشمارى از اتومبيل هاى جديد و احداث منازل بسيار مجلل و با شكوه در زمانى كه هزينه زندگى كمتر فرد عادى را خورد مى كرد سياست صرفه جويى اقتصادى مصدق را از مجذوبيظت بسيارى برخوردار ساخت.
بسيارى از ناسيوناليست هاى اكنون نتيجه گرفته اند كه آنها نيز در رابطه با ميزان خطر حذب توده فريب خورده و راه خطا رفته بودند و مصدق حامى كمونيست ها نبود بلكه سعى داشت با از بين بردن عواملى كه آنان را به سوى كمونيسم مى كشاند، اين حزب را در زمره ئ هواداران دمكراسى در آورد.
برآورد دقيق ميزان از بين رفتن حمايت حركت ملى از تاريخ 28 مرداد ممكن نيست ولى از اهميت بسيارى برخوردار است.
تاعثير حكومت جديد بر جنبش مقاتومت ملى به گزارش 974 سفارت، مورخ 27 آوريل 1957 براى روئت و تجزيه و تحليل بيشتر دولت اقبال رجوع شود .
يكى از شيايان توجه ترين رويداهاى تغيير دولت در اوايل آوريل 1957 نه تنها اين خبر بود كه فعاليتهاى سياسى حزبى آزاد خواهد شد و شاه و دولت جديد اقبال از تاعسيس يك نظام دو حزبى حمايت خواهند كرد، بلكه خبر آزادى مطبوعات و بيان نيز بود.
اين خبرها سبب عميقتر شدن شكاف موجود بين كميته مركزى و جناحهاى حزب ايرانگردى كميته مركزى در نشريه پنهانى خود به نام را مصدق دولت جديد را نيز آلت دست و بازيچه انگليسيها خواند.
مى گويند كه حدود ده هزار نسخه از اين نشريه تنها در تهران توزيع شده بود.
در همان حال حزب ايران در نظر داشت و هنوز هم در نظر دارد كه آفتابى شده، قرارگاهى تاعسيس نموده و روزنامه اى منتشر سازد و اعضاع آن ترس از داشتند كه حمله خشونت باره كميته مركزى اقبال را در اعتاى آزادى مطبوعات مردد ساخته و سبب پس گرفتن آن شوند.
در حال حاضر اين دو جناح براى بدست گرفتن قدرت بايك ديگر به مبارزه برخواسته، و هريك سعى دارد اعضاع جناح ديگر را به خود جذب نمايد.
حزب ايران در برنامه خود به منضور تاعسيس دفتر و انتشار روزنامه حركتى لاك پشتى دارد.
آينده حركت ملى شكاف بين دو جناح جنبش مقاومت ملى كه در فوق الذكر آن رفت، نسبتاہ اساسى است و احتمالاہ در صورت به قدرت رسيدن ناسيوناليستها اساس تشديد خصومت بين دو جناح را افزايش خواهد داد.
ولى تا زمانى كه جنبش به صورت زير زمينى عمل مى كند، اين شكاف غير قابل ترميم نخواهد بود.
بسيارى از مسائل نيز به حل مسئله معضل مربوط به يافتن جانشينى براى مصدق بستگى دارد در حال حاضر رهبرانى وجود دارند كه هيچ يك تار جناحها آنان را به رسميت نمى شناسند و همان گونه كه قبلاہ گفته شد، بسيارى از استاتيد كه با كميته مركزى جنبش مقاومت ملى هم پيمان هستند با رهبران حزب ايران نيز ديدگاههاى مشتركى نيز دارند.
س عال مهمتر اين است كه آيا رهبريت ميان رو كنونى هردو جناح قادر است در برابر مبارزه بى امان عناصر تند رو مقاومت نمايد ولى نكته خنده دار اين است كه مبالغه در مورد نقش قدرتهاى بيگانه در ايران مهمترين عامل تداوم ميانه روى رهبريت در جنبش مقاومت ملى مى باشد.
هر دو جناح جنبش مقاومت ملى معتقدند كه سياست دولت آمريكا تنها وسيله ايست كه مى تواند اميد آنهارا براى رسيدن به قدرت تحقق بخشد.
باور آنها بر اين است كه آمريكا در ارائه كمك مالى براى سرنگونى مصدق فريب انگليسى هاى حيله گر را خورده و اگر آمريكاييها موقعيت ايران را خوب درك كرده بودند سياست خود را در قبال اين كشور حتماہ تغيير مى دادند با اين وصف آنها معتقدند كه براى جلب حمايت آمريكا بايد روش اعتدال را در پيش گيرند.
نمونه اى از اين برنامه هاى اعتدالى به شرح زير است: 1 بسيارى از رهبران جنبش مقاومت ملى خاطر نشان ساخته اند كه مصدق در تلاش خود براى رودرو قرار دادن شوروى و آمريكا خطر بزرگى را مرتكب شده و جنبش مقاومت ملى شديداہ ضد كمونيست است ; 2 جنبش مقاومت ملى معتقد است كه انگيزه اول قطع حمايت آمريكا از مصدق ترس از كمونيسم و انگيزه ثانوى آن و تمايا به انعقاد قراداد نفتى بوده است.
در زمان امضاع قرارداد كنسرسيم، جنبش مقاومت ملى در مخالفت با آن متفق القول بودن از آن زمان به بعد نحوه برخورد يا موضعگيرى رهبريت آن تغيير يافته و آنها اكنون مدعى هستند كه حاضرند با پديد آمدن اصلاحات جزيى با ابقاع اين قرارداد نفتى موافقت نمايند ; 3 حزب ايران با صدور اعلاميه ژانويه اش نشان داد كه معاهده بغداد را پذيرفته است گزارش 670 سفارت، مورخ 5 فوريه 1957 ه 743، مورخ 20 فوريه 1975 .
جنبش مقاومت ملى تا اين حد عمل نكرد اما نشان داده كه مايل است در جنگ سرد طرف غرب را بگيرد ; 4 هر دو جناح جنبش مقاومت ملى سعى كرده اند هوادارى اعضاع خود را از پيدايش و استقرار جمهورى رد نمايند ولى با اين وصف اصرار دارند كه شاه بايد تنها به ايفاى نقشى مشروطه راضى شود اين اعتداد رهبريت جنبش مقاومت ملى را نمى توان انعكاس موضوع اعضاع و هواداران آن كه بسيار تندروانه تر است دانست.در نتيجه، رهبريت جنبش بيشتر در موضع دفاعى است و هرگونه تغيير و تحول در سياست آمريكا را به خوبى احساس مى كند موضوع آمريكا در بحران سوئذ موضع آنان را نيز تقويت كرده ميزان چشم داشت آنان را بالا برد.
از نظر آنها نظريه آمريكايى همان تغيير سياستى است كه از مدتها قبل در انتظار آن بوده اند، به همين دليل آنها براى مأموريت ريچارد در ايران گزارش 936، مورخ 16 آوريل 1957 ه 998، مورخ 4 مه، 1957 اهميت بسيارى قائل شده بودند از طرف ديگر بيانات شامل توجه سفير ريچارد، در مورد عليحضرت و دولت ايران رهبريت جنبش مقاومت ملى را دلسرد كرد و تصميم آمريكا مبنى به پيوستن به كميته نظامى پيمان بغداد از طرف ناسيو ناليست ها چنين تعبير سشد كه آنها نمى توانند نسبت به اتخاذ يك سياست خارجى آمريكاى مستقل در ايران اميد وار باشند.
اگر جنبش مقاومت ملى متقاعد شده بود كه امكان حمايت از جانب آمريكا وجود ندارد، دو عكس العمل از خود نشان مى داد.
بخش اعظم رهبريت جنبش مقاومت ملى و ميزان حمايت از آن احتمالاہ وضع رقت آورى پيدا مى كرد در ميان آنهاى كه فعال بودند، رهبريتى تندرو احتمالاہ جانشين رهبريت كنونى ميانه رو مى شد.
بازى قديمى رو در رو قرار داد ن دولتهاى بزرگ تاكتيك مورد علاقه ناسيو ناليست هاست عنصر تند رو جنبش هنوز هم معتقد است كه با قرار داد ن شوروى در مقابل آمريكا و انگلستان مى تواند به امتيازات قابل ملاحظه اى دست يابد.
اين عنصر خواهان همكارى با حزب توده در صورتيكه به نفع ايران باشد .
لغو قراداد نفتى، بيطرف گرايى مثبت مانند سوريه، و استقرار حكومتى جمهورى گونه است.
همه مى دانند كه حزب توده نيز به نوبه خود مايل است با جنبش مقاومت ملى جبهه اى متحد را تشكيل دهد و در ماههاى اخير اين تمايل شدت يافته است.
آنها معتقدند كه حزب توده در تلاش خود براى نفوذ به داخل جنبش مقاومت ملى ناكام مانده اما قبل از مبارزه ضد كمونيستى دولت ايران اين حزب توانسته بود در ستوح پاين جنبش رسوخ كند ولى از آن جلوگيرى به عمل آمد.
تنها رسوخى كه در سطوح بالا رويت شد نفوذ حزب از طريق برادر دكتر خنجى از نيروى سوم بود.
با اين وصف اگر تند روها در جنبش مقامت ملى پقروز شوند كمونيست ها مى توانند به موفقيت خود در زمينه ايجاد يك جبهه معتقد و كاربرد تاكتيك هاى اميدوار باشند.
سياستهاى ديگرى كه آمريكا مى تواند اتخاذ كند از آنجكه جنبش مقاومت ملى براى نقش سياست آمريكا در ايران اهميت بسيارى قائل است، هر سياستى كه آمريكا دنبال كند تاعثير عميقى در جنبش خواهد داشت.
آمريكا در رابطه با جنبش مى تواند سه سياست را اتخاذ كند.
اولاہ، از آنجا كه اعتقاد بر اين است كه آمريكا مهمترين حامى دولتهاى تحت سلطه شاه است، ممانعت از حمايت آشكار از دولت ايران مى تواند آنچنان انرا تضعيف كند كه اين امر منجر به پيدايش يا رورى كار آمدن يك حكومت ناسيو ناليستس ديگر در اين كشور شود.
اتخاذ چنين سياستى پيامدهاى جدى خواهد داشت.
ممكن است حكومت مردمى تحت سرپرستى رهبريت ميانه رو جنبش مقاومت ملى روى كار آيد، ولى رهبريت مزبور نخواهد توانست در مقابل فشارهاى اعمالى از سوى عناصر تند رو جنبش، مقاومت چندانى داشته باشد.
در اين صورت اين رهبريت بر سر دو راهى باقى خواهد ماند كه يا بايد در برابر خاص عناصر تندرو تسليم شود يا از موقعيت رهبرى خود چشم پوشى شود نمايد.علت اساسى براى اين امر اين است كه ناسيوناليسم هاى موجود در جنبش، تندروتر از رهبريت آن مى باشند.با بهره بردار از اين موقعيت، تند روها به عوام فريبى خواهند پرداخت و بر خلاف رهبريت به سرعت از اين وضع استفاده مى كند.
ثانياہ، آمريكا مى تواند از دولتهاى شاهى صدد در صد حمايت كند و اميد جنبش را نسبت به نظر مساعد آمريكا تبديل به ياعس نمايد اين امر سبب تضعيف رهبريت جنبش و سوق دادن آن به تند روى خواهد شد، و تمايل آنرا براى همكارى با حزب توده افزايش خواهد داد.
از آنجا كه تكامل اجتماعى ايران به نحوى است كه در نهايت طبقه متوسطه در برابر طبقه بالاى جامعه قد علم خواهد كرد اين سياست نيز مى تواند پيامدهايى جدى داشته باشد.
سومين سياست، پى گيرى حد فاصل بين دو سياست افراطى است يعنى سياستى كه اجراى آن بسيار دشوار است.
براساس آن از يك طرف بايد به دولت ايران فشار وارد شود تا به اصلاحات سياسى، اجتماعى و اقتصادى به منظور جلب حمايت بعضى از ناسيوناليستها مبادرت ورزد و ميزان خصومت ديگران كاهش دهد.
از طرف ديگر، بايد به نحوى موجبات

/ 84