2 - مطلب دوم : حركت قسري ، نه دائمي است نه اكثري - شرح منظومه جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح منظومه - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وجود وي معلول آن است . ابتدا قبول اين مطلب مشكل است كه يك چيز از نظر ماهيت علت چيزي باشد و از نظر وجود ، معلول آن چيز . زيرا مگر نه اين است كه ماهيت و وجود دو واقعيت ندارند ، بلكه يك واقعيت است كه هم مصداق ماهيت شي ء است و هم عين وجود او . جواب اين مشكل اين است كه مقصود اين است كه علت غائي بحسب وجود ذهني ، علت علت فاعلي است و بحسب وجود خارجي ، معلول وي است . ما اگر انسان را در افعالي كه از وي اختيارا صادر مي شود در نظر بگيريم مي بينيم كه انسان مادامي كه غايتي را تصور نكند يعني وجود ذهني غايتي برايش حاصر نشود اراده ء كاري برايش پيدا نمي شود ، و همينكه غايت و فايده ء كار در ذهنش منقش شد آن وقت است كه ميل و اراده اش منبعث مي گردد و فعل از وي صادر مي شود . پس انسان البته فاعل است ولي بشرط اينكه تصور ذهني غايت برايش پيدا شود ، و اگر اين تصور برايش پيدا نشود انسان فاعل نيست . پس تصور ذهني غايت است كه انسان را فاعل مي كند ، و او است كه علت فاعليت انسان است ، پس درست است كه بگوئيم : وجود ذهني غايت ، علت علت فاعلي است . و از طرف ديگر به حكم اينكه غايت و فائده ، همان اثري است كه بر فعل مترتب است يعني فعل انسان وسيله و سبب به وجود آمدن او است ، پس غايت بحسب وجود خارجي اثر فعل انسان است .

مثلا انسان تا تصور فائده ء قلم را نكند آنرا نمي خرد ، پس فائده قلم بحسب وجود ذهني ( يعني همان تصور ذهني فايده ء قلم ) ، انسان را خريدار مي كند ، و از طرف ديگر وجود خارجي فايده ء قلم همان استفاده هائي است كه از آن در هنگام نوشتن مي شود . اين استفاده ها مولود و معلول خريدن است . پس انسان به وسيله خريدن كه فعل خود او است فائده را براي خود ايجاد مي كند . عليهذا صحيح است كه بگوئيم : علت غائي بحسب وجود ذهني ، علت علت فاعلي است و بحسب وجود خارجي ، معلول آن است .

2 - مطلب دوم : حركت قسري ، نه دائمي است نه اكثري

اين مطلب به حركت قسري مربوط است و مقصود اين است كه حركت قسري در جهان وجود دارد ولي دوام ندارد ، همچنانكه اكثريت ندارد و بندرت اتفاق مي افتد . اكنون ببينيم حركت قسري چيست ؟ حكماء مي گويند حركت بر دو قسم است : طبعي و قسري ( 1 ) . زيرا جسمي كه حركت مي كند يا اين است كه به طبع خود حركت مي كند يا نه . يعني يا اين است كه اگر او را به حال خود واگذارند و هيچ عاملي بر او اثر نكند باز

1 - به عقيده ء حكماء قديم هر حركتي نيازمند به محرك يعني نيروي حركت دهنده است . حركات از اين لحاظ ، يعني از لحاظ فاعل و مبداء در تقسيم اول بر دو گونه اند : ارادي و طبيعي و حركت طبيعي خود بر دو گونه است : طبعي و قسري . حركت ارادي يعني حركت كه فاعل مباشر حركت ، صاحب اراده است . حركت طبيعي آن است كه فاعل آن ، فاقد اراده است . حركت طبيعي يا به اين نحو است كه اگر شي ء را به حال خود بگذاريم يعني هيچ نيروئي از خارج بر وي وارد نيايد ، يا او تنها با طبع خودش آن حركت را انجام مي دهد ، و يا به اين نحو است كه لوخلي و طبعه يعني با طبع خود ، آن حركت را نمي كند بلكه در اثر يك ضربه ء خارجي آن حركت را انجام مي دهد . قسم اول ، حركت طبعي است و قسم دوم ، حركت قسري . ( حركت ارادي نيز يا بالرضا است يا بالاجبار ) .

/ 71