تمثيل
فرض كنيد كارگر چاپخانه اي در مقابل يك سلسله حروف الفبا به صورت هاي مختلف يعني حروف اول و وسط و آخر و مفرد قرار گرفته است . اين كارگر اگر حروف را طوري بچيند كه معني و مفهوم و مقصودي از آن ها فهميده شود به طوري كه وقتي كه بر نتيجه كارش نظر كنيم ببينيم كه يك صفحه مطالب با معني چيده است قهرا حكم مي كنيم كه اين كارگر با سواد است ، ممكن نيست كه اين كارگر بي سواد و حروف نشناس باشد و دستش را بدون هيچ گونه عمد و قصد و توجه به نتيجه اي به سوي حروف دراز كند به طور تصادف آن حروف با چنان نظمي به دست او بيايد كه نتيجه اش يك كتاب نظير گلستان سعدي باشد . و همچنين است كارگري كه ساختمان مي سازد مطابق با اصول كامل مهندسي ، خود اين اثر طبعا حكايت مي كند كه اين كارگر آگاهانه چنين كاري را انجام مي دهد . امكان ندارد او نداند و نفهمد كه چه مي كند و معذلك كاري چنين دانسته و فهميده به وجود آيد .اساسا ما به چه دليل مي گوئيم بوعلي سينا فيلسوف و طبيعت بوده و سعدي اديب و باذوق ؟ آيا جز از راه آثار آنها است ، مادر مغز و انديشه بوعلي ياسعدي نبوده ايم ، فقط آثار آنها را ديده ايم فرضا در زمان آنها مي بوديم و از نزديك خود آنها را مي ديديم باز مستقيما راهي به مغز و انديشه آنها نداشتيم فقط گفته هاي آنها را از زبان خودشان مي شنيديم و يا نوشته هاي آنها را در زير دست خود آنها مي ديديديم .اكنون اگر كسي ادعا كند كه بوعلي و سعدي فاقد معلومات و اطلاعات و استعداد فلسفي و ادبي بوده اند و خود به آنچه مي گفته و مي نوشته اند آگاه نبوده اند ، ندانسته سخناني مي گفتند و به اين صورت در مي آمده است و بدون توجه و عمد و قصد دست خود را به قلم و كاغذ مي برده اند و تصادفا آثاري به وجود آمده داراي اين همه معني ، آيا ما هرگز قبول مي كنيم ؟ ابدا . هر برگ درخت ، و هر پرده از پرده هاي چشم يك حيوان به اندازه ء همه آثار بوعلي و سعدي نشانه از فكر و عمد و قصد و تدبير واراده دارد . قرآن كريم از زبان موسي بن عمران خطاب به فرعون و فرعونيان خداوند را چنين معرفي مي كند : قال ربناالذي اعطي كل شي ء خلقه ( سوره ء طه - آيه 50 ) ( 1 ) ج - يكي از شگفتيهاي طبيعت كه انديشه بشر را سخت تكان مي دهد توجه حيرت انگيز اشياء است به غايات و اهداف خود و به عبارت ديگر اصل هدايت1 - گفت پروردگار ما كسي است كه خلقت خاص هر موجودي را به او عطا فرموده است .