برهان سينوي - شرح منظومه جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح منظومه - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" خود مطلبي از مطالب است كه به حكم همان قاعده ادعايي آقايان يا بايد محسوس باشد و يا بايد دليل داشته باشد . اما بدون شك اين مطلب جزو محسوسات بشر نيست . نه از نوع مبصرات است و نه از نوع مسموعات و نه از نوع ملموسات و مشمومات و مذوقات . پس قهرا بايد دليلي داشته باشد اگر دليلي دارد پس آن دليل هم به حكم اين قاعده بايد يا محسوس باشد و يا دليل داشته باشد . عين اين مطلب تكرار مي شود درباره آن دليل و اگر هر دليلي ايجاب كند يك دليل ديگري را پس تمام دليل ها تبديل مي شوند به مدعاها و در نتيجه ما به دليلي كه في حد ذاته روشن باشد ( يعني خود آن ديگر دليل نخواهد ) نخواهيم رسيد . پس هيچ دليلي نخواهيم داشت و نتيجه اين است كه هيچ مطلبي در عالم دليل نخواهد داشته . و اما اگر در نهايت امر برسيم به دليلي كه في حد ذاته دليل باشد يعني به خودي خود روشن باشد و نيازي به دليل ديگر نداشته باشد پس معلوم مي شود در ميان مفاهيم بشر مطلبي هست كه از فرط روشني بي نياز از دليل است بنابر اين اينكه گفته شده است هر مطلبي بايد محسوس باشد و يا دليل داشته باشد مطلب نادرستي است .

است يا متعدد ، ؟ مجرد است يا مادي ؟ چه صفاتي دارد ؟ در مراحل بعدي و با براهين جداگانه اثبات مي شود . دو برهان ذيل را با توجه به اين نكته بايد مورد توجه قرار داد ، در منظومه يكي از اين دو برهان كه همان برهان " صديقين " است ذكر شده است .

برهان سينوي

بوعلي ، فيلسوف و طبيب بزرگ اسلامي محاسبه عقلي و فيلسوفانه خويش را از راه تقسيم موجود به واجب الوجود و ممكن الوجود ، و استلزام ممكن الوجود واجب الوجود را انجام داده است . وي مي گويد : موجود به حسب فرض عقلي يا واجب الوجود است يا ممكن الوجود . يعني هر چيزي كه موجود است اگر نسبت ذات او را با موجود بودن و موجود نبودن در نظر بگيريم به حكم بديهي عقلي داراي يكي از دوحالت ذيل خواهد بود :

الف - اينكه موجود بودن از ذات او تفكيك ناپذير است ، به عبارت ديگر موجود بودن ضروري ذات او است ، آن چنان كه في المثل زوج بودن از عدد چهار تفكيك ناپذير است و ضروري ذات عدد چهار است و آن چنان كه صد و هشتاد درجه بودن مجموع زواياي مثلث از ذات مثلث تفكيك ناپذير است و ضروري ذات او است .

چنين موجودي به حسب تعريف واجب الوجود است .

ب - اين كه موجود بودن از ذات او تفكيك پذير است يعني هيچ گونه امتناعي ندارد كه آن چيز موجود نباشد و به عبارت ديگر موجود بودن براي ذات او ضروري نيست . ذات او ذاتي است كه نه ايجاب مي كند موجود باشد و نه ايجاب مي كند معدوم باشد ، آن چنان كه جفت بودن براي گردو ، مقدار و مساحت معين و يا شكل كره يا مكعب يا استوانه داشتن براي جسم ضروري نيست و از جسم قابل تفكيك است ، چنين موجودي به حسب تعريف ممكن الوجود است . اكنون كه دانستيم موجود بلكه موجوداتي در جهان هست و موجود به حسب فرض عقلي از يكي از دو قسم بالا خارج نيست ، مي گوئيم هر موجودي را كه در نظر بگيريم يا واجب الوجود است و يا ممكن الوجود . اگر واجب الوجود است مدعاي ما كه در حال حاضر اين است كه جهان هستي از واجب الوجود خالي نيست ثابت مي شود ( 1 ) و اگر ممكن الوجود است بايد واجب الوجودي در كار باشد تا اين ممكن الوجود موجود شود . زيرا ممكن الوجود به حسب فرض از ناحيه ذات خود ايجاب نمي كند كه موجود يا معدوم باشد ، پس موجود بودن و موجود نبودن او وابسته است به علتي خارج از او و با موجود بودن آن علت ، از موجود مي شود و با نبودن آن معدوم مي گردد . پس آن علت را مورد بررسي قرار مي دهيم و همين دو فرض را درباره او اجراء مي كنيم زيرا آن علت يا واجب الوجود است و يا ممكن الوجود . اگر واجب الوجود است مدعاي ما ثابت است و اگر ممكن الوجود است نيازمند به علت ديگري است كه آن نيز ، يا واجب الوجود است و يا ممكن الوجود و اگر ممكن الوجود است نيازمند به علت ديگري و همين طور ، و بالاخره

1 - همان طوري كه قبلا اشاره كرديم ما در اين مرحله هنوز در مقام اثبات وجود واجب الوجود در مقابل نفي واجب الوجود و ادعاي اينكه واجب الوجودي در جهان نيست مي باشيم . اما اينكه واجب الوجود يكي است يا بيشتر ؟ و هم اينكه آيا واجب الوجود از سنخ جسم و ماده است يا مجرد از ماده است و ديگر اينكه چه صفات ثبوتيه و چه صفات سلبيه بايد داشته باشد به تدريج مرحله به مرحله در مراحل بعد اثبات مي شود .

/ 71