فلسفه و علم - شرح منظومه جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
خاصي داشتند ، گروهي ديگر كه عقائدي برضد عقايد اين عده داشتند براي اين كه فروتني كرده باشند ، خود را سوفيست و دانشور نخوانده بلكه خود را " فيلاسوفيا " ( 1 ) يعني " دوست دار دانش " خواندند ، سقراط و افلاطون و ارسطو از اين دسته اند . دسته اول منكر حقيقت و احيانا منكر واقعيت بودند ، ولي دسته دوم معترف به واقعيت و امكان شناخت آن ، چنان كه هست ، بودند . از آن به بعد " فيلاسوفي " گري نقطه ء مقابل " سوفيست " گري شناخته شد . در زبان عربي " فيلاسوفي " گري را فلسفه و " سوفيست " گري را سفسطه خواندند . هر چند كلمه فلسفه متضمن نوعي تواضع است و در اصل مفهوم دوستداري دانش را مي دهد ولي در اصطلاح به معني مطلق دانش است . فلسفه ارسطو شامل مجموع دانشهاي ارسطوئي در همه زمينه ها بود . اين لغت در اصطلاح فلاسفه ، از قديم تا قرون جديد به مطلق دانش و معرفت بشري اطلاق مي شد ، البته دانش و معرفتهاي كلي و استدلالي و عقلي . عليهذا تمام علوم ادبي از قبيل تاريخ و لغت و دستور زبان و همچنين علوم دين از قبيل فقه و اصول از فلسفه خارج بود . حتي علم پزشكي به اعتبار اين كه جزء علوم طبيعي است به عنوان يك رشته از فلسفه طبيعي از آن ياد مي شد .
فلسفه و علم
در عصر جديد كه تحولي در روش و سبك تحقيق علمي رخ داد و روش تجربي جانشين روش قياسي و استدلالي شد ، عده اي از دانشمندان آن دسته از علوم را كه با روش عيني و تجربي قابل تحقيق بود نام " علم " نهادند و آن دسته ديگر علوم