شرح منظومه جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح منظومه - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بايد منتهي شود به واجب الوجود ، زيرا اگر منتهي نشود تسلسل علل غير متناهيه لازم مي آيد و در مباحث علت و معلول اثبات شده است كه تسلسل علل غير متناهيه ممتنع است . پس خلاصه اين برهان اين است ، هر موجودي يا واجب است و يا ممكن و اگر ممكن است بايد منتهي و متكي باشد به واجب و گرنه تسلسل علل لازمه مي آيد و تسلسل علل محال است . بوعلي سينا در نمط چهارم كتاب " اشارات " ، اين برهان را ذكر كرده است و آن را بهترين برهان دانسته است ، زيرا در اين برهان فقط يك محاسبه عقلي ما را به نتيجه رسانده است و مقدمه اي كه در آن به كار رفته و مفروض و مسلم گرفته شده اين است كه اجمالا موجودي در جهان است و جهان - بر خلاف ادعاي سوفسطائيان - پوچ در پوچ و هيچ در هيچ نيست ، و البته اين مقدمه بديهي مرز فلسفه و سفسطه است و از بديهي ترين بديهيات است .

و هيچ موجودي از موجودات مقدمه قرار داده نشده است يعني چنين نيست كه وجود موجود خاصي از قبيل انسان ، حيوان ، زمين ، آسمان و يا هر چيز ديگر قبلا قطعي و مسلم گرفته شده باشد و سپس آن موجود خاص پايه و مبنا و نردبان براي اثبات ذات حق قرار گرفته باشد و در نتيجه وجود شي ء ديگر از وجود باري تعالي قطعي تر و مسلم تر فرض شده باشد . خير ، هيچ موجودي از موجودات پايه و پله و نردبان قرار نگرفته است . آنچه قبلا قطعي و مسلم گرفته شده است چند اصل كلي و قاعده ء عقلي است .

1 - اجمالا موجود و بلكه موجوداتي در جهان هست ، جهان هيچ در هيچ نيست .

2 - موجود به حصر عقلي يا واجب است ياممكن .

3 - ممكن در وجود خود نيازمند به علت موجده است .

4 - سلسله علل ممكنات بايد به واجب منتهي شود ، زيرا تسلسل محال است ، بوعلي فقط به همين جهت كه موجودي خاص پله و نردبان اثبات واجب قرار نگرفته است اين برهان را " برهان صديقين " خوانده است . و مدعي شده است كه در واقع خود واجب دليل خودش قرار گرفته است . آفتاب آمد ، دليل آفتاب . ولي صدرالمتألهين معتقد است كه با اين كه برهان بوعلي برهان تمامي است عالي ترين برهان نيست ، عالي ترين برهان كه شايسته است برهان صديقين ناميده شود برهان ديگري است و ما ضمن شرح اشعار منظومه از آن ياد مي كنيم . ( 1 )

1 - برهان صديقين كه صدرالمتألهين اقامه كرده است مبتني بر دو اصل اساسي فلسفه او ، اصالت وجود و وحدت وجود است . و اينك تقرير برهان : اين برهان به مقدمه نياز دارد : مقدمه اول اين است كه چنانكه در محل خود ثابت شده است ، ماهيات اموري اعتباري هستند ، و آن چيزي كه قطع نظر از اعتبار ذهني متحقق است و واقعيت دار است و بلكه عين تحقق و واقعيت است وجود و هستي است . ( اين مساله همان است كه " اصالت وجود " ناميده مي شود ، و صدرالمتألهين در ميان فلاسفه ، قهرمان اين مساله به شمار مي رود . يعني او است كه اين مساله را براي اولين بار به اين صورت طرح كرده و براهين محكمي بر آن اقامه نموده است . جاي اين مساله در امور عامه است ، نه الهيات بالمعني الاخص ) . مقدمه دوم اين است كه وجود - كه بنا بر اصالت وجود ، متحقق است و بلكه عين تحقق است ، و حقيقت است و بلكه جز وجود چيزي نيست - در ذات خود اقتضا دارد وحدت را . يعني حقيقت وجود ، اولا حقيقت واحد است نه حقيقت هاي متباينه و به تعبير ديگر ( اگر چه تعبير نارسائي است ) ، حقيقت وجود طبيعت واحد دارد نه طبايع متعدده . و ثانيا اين حقيقت در ذات خود از آن جهت كه وجود است وحدت را اقتضا مي كند ، پس هر چه را حقيقت فرض كنيم بازگشتش به همان حقيقت وحداني است . يعني هر چه هست همان حقيقت وجود ، و يا شئون و تجليات وجود است و به هر حال ثاني براي او نيست .

[ پس بنا بر مقدمه اول حقيقت وجود ، اصيل است و حقيقي و بلكه عين تحقق است و بنابر مقدمه دوم ، واحد است و ثاني ندارد ، خودش است و شئون خودش و بس . اكنون مي گوئيم اين حقيقت يا واجب است يا ممكن . اگر واجب است فهوالمطلوب ، و اگر ممكن است پس قائم به غير است ]

/ 71