حکيمى ، محمدرضا رمضان المبارک 1389 جناب مستطاب ثقةالاسلام آقاى حکيمى دامت افاضاته گرچه جناب آقاى آزرم(1) را ملاقات نکرده ام لکن تا اندازه اى از روحيات ايشان اطلاع دارم. قبلا هم پس از انتقال به عراق قطعه شعرى که حاکى از افکار ايشان تا اندازه اى بود ملاحظه نموده ام. اينک نيز پيام بلند پايه را ديده و از ايشان تقدير مى کنم. اينجانب روزهاى آخر عمر را مى گذرانم، و معالاسف نتوانستم خدمتى به اسلام عزيز و مسلمين بنمايم، ملتهايى که با جمعيت بسيار انبوه و اراضى بسيار وسيع و ذخاير بسيار گرانبها و سوابق بسيار درخشان و فرهنگ و قوانين آسمانى در تحت اسارت استعمار با گرسنگى و برهنگى و فقر و فلاکت و عقبماندگى دست به گريبان و در انتظار مرگ نشسته اند، و دولتها که به دست استعمار تشکيل مى شوند، جز در خدمت آنها نمى توانند باشند. اختلافات موجوده در بين سران دول اسلامى که ميراث ملوکالطوايفى و عصر توحش است و با دست اجانب براى عقب نگاه داشتن ملتها ايجاد شده است مجال تفکر در مصالح را از آنها سلب نموده است. روح ياس و نااميدى که به دست استعمار در ملتها حتى در رهبران اسلامى دميده شده است آنها را از فکر در چاره جويى باز داشته است. اميد است طبقه جوان که به سرديها و سستيهاى ايام پيرى نرسيده اند با هر وسيله اى که بتوانند ملتها را بيدار کنند، با شعر، نثر، خطابه ، کتاب و آنچه موجب آگاهى جامعه است، حتى در اجتماعات خصوصى از اين وظيفه غفلت نکنند، باشد که مردى يا مردانى بلند همت و غيرتمند پيدا شوند و به اين اوضاع نکبتبار خاتمه دهند. بايد جوانهاى تحصيلکرده از اين هياهوى اجانب خود را نبازند، و سرگرم بساط عيش و نوشى که به دستور استعمار براى آنها و عقب نگه داشتن آنها فراهم شده است نگردند. بايد اشخاص بيدار، توليد مثل کنند و هرچه بيشتر همفکر و همقدم پيدا کنند و صفوف خود را فشرده کنند، و در ناملايمات پايدار و جدى و قوى الاراده باشند، و از تواصى به حق و تواصى به صبر، که دستورى است الهى، غفلت نکنند. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواهانم. سلام اينجانب را به آقاى آزرم و هرکس که در فکر چاره است ابلاغ نماييد. والسلام عليکم.
لطفا منتظر باشید ...
