نامشخص به عرض مى رساند، مرقوم محترم واصل، سلامت و توفيق جنابعالى را خواستاراست. در موضوعى که مرقوم شده بود اينجانب با اين نحو عمل مخالف هستمو عدم را بهتر از اين نحو مى دانم. و علاوه بر فرض که از اين جهت فارغ شوم،قضيه وجه همان نحو که مرقوم شده بود مورد اشکال است. با اين وضع که شايددرست حتى جنابعالى هم مطلع نباشيد، تقريبا بايد گفت که اشخاص مهم که کمکهاى وافى مى کردند براى اخافه اشخاص چه دستگاه و چه غير آن از پرداخت خوددارى کرده اند. از اصفهان، که يکى از محالى است که اگر محذورى نبودشايد اينجانب را از غير مستغنى مى کرد، جزئياتى مى رسد که کارى از آن ساخته نيست. مقصود من از اين جملات نه آن است که در نظرم خيلى اين مسائل مورداهميت است بلکه براى آن است که آقايان گمان نکنند که شهريه در نجف و قمدادن ميسور است، و قطع اينجا را هم ديگر نمى توانم بکنم و مصلحت هم نيست، وادامه هر دو ميسور نيست. والامر الى اللّه تعالى و لعله يحدث بعد ذلک امرا.(1)والسلام عليکم. مبلغ يک هزار تومان از جنابعالى و يکصد و سى تومان ديگر واصل شد. از جنابعالى اميد دعاى خير دارم. 9 شهر قع 89