سخنرانى - صحیفه امام جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 17

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

صبح 19 بهمن 1361 / 24 ربيع الثانى 1403

مکان:

تهران، حسينيه جماران

موضوع:

اهميت همبستگى نيروى هوايى با اسلام

- عنايات الهى در پيروزيهاى ملت ايران

مناسبت:

روز بيعت نيروى هوايى با امام

حضار:معينىپور (فرمانده نيروى هوايى ) و پرسنل نيروى هوايى ، کارکنان هواپيمايى جمهورى

بسم اللّه الرحمن الرحيم

اسلامى تعهد و فداکارى بياد ماندنى نيروى هوايى من اين پيروزيهاى قدرتمندانه اسلام در اين دهه اخير فجر به همه شما آقايان و تمام نيروهاى مسلح و امت بزرگ اسلامى تبريک عرض مى کنم.

مجاهدات شما برادران نيروى هوايى که اول نيرويى بود که به اسلام پيوست و اول نيرويى بود که به اسلام رو آورد و قرآن، و به طاغوت پشت کرد.

اين تعهد و اين فداکارى که در آن وقت ارزش فراوان داشت، از ياد ملت، از ياد همه مستضعفان محو ان شاء اللّه نخواهد شد.

و شما در پيشگاه خداى تبارک و تعالى آبرومنديد و ارزشمنديد که در وقت مشکل اين سد را شکستيد و در دنباله شما ساير نيروها هم متصل شدند به ملت، و بحمداللّه پيروزى حاصل شد و طاغوت مبدل به رحمان شد.

و شمايى که در آن وقت در خدمت طاغوت بوديد، از آن روز تاکنون در خدمت اسلام و در خدمت خداى تبارک و تعالى هستيد.

اين پيروزى که براى شما و قواى مسلح از اول انقلاب تاکنون پيدا شده است، يک امر عادى نمى شود تلقى اش کرد.

اما در اول انقلاب مى دانيد که ما مواجه بوديم با چه قدرتى که در سالهاى طولانى او را مجهز کرده بودند، ولو اينکه براى ايران مجهز نکرده بودند براى مقابله با دشمنهاى امريکا مجهز کرده بودند و مى دانيد که همه قدرتها هم دنبال او بودند و به او کمک مى کردند، و مع ذلک اين ملت در آن وقت که چيزى نداشت، دست تهى بود، بر اين قدرتها غلبه پيدا کرد.

و از جمله غلبه ها قضيه اتصال شما برادران بر ملت بود که در آن روز شعارهاى ملت، دعوت شما به برادرى بود و شما هم پذيرفتيد و در کنار برادرانتان تا امروز مشغول جهاد مقدس هستيد.

بايد ما همه بدانيم که دنبال اينکه ملت و همه اقشار نظامى و قواى مسلح براى خدا و براى پياده کردن احکام خدا و براى بيرون راندن شيطان و رژيم طاغوت و جايگزين کردن اللّه اکبر به جاى آنها.

و رژيم جمهورى اسلامى در همه مراحل به ما و شما کمک فرموده است و عناياتش از شماها سلب نشده است.

و من اميدوارم که شما و همه ما و همه ملت به عهد خودشان براى خداى تبارک و تعالى باقى باشند.

و خداى تبارک و تعالى هم اگر شما نصرت بکنيد وعده فرموده است که نصرت کند به شما(1) و تاکنون هم نصرت فرموده است.

عنايات الهى در پيروزى رزمندگان اسلام شما ملاحظه بفرماييد که در هر مرحله اى از مراحل که ملت ايران و ارتش ايران و سپاه ايران و ساير قواى مسلح روبرو شدند با کفار، در عين حالى که اينها ساز و برگشان به اندازه آنها نبوده است و آنها از همه جا گدايى کردند و به آنها کمک شده است و ايران جز اتصال به خداى تبارک و تعالى به جاى ديگر اتصال ندارد، اين خداى تبارک و تعالى است که اين پيروزيها را نصيب شما و نصيب ملت شما کرده است، والا يک قوايى که در سنگرهاى از پيش ساخته شده نشسته اند، سنگرهاى بسيار عظيم نشسته اند و به همه جور از مهمات مجهز هستند.

از سلاحها مجهز هستند، آن وقت يک عده از اين طرف در بيابانها راه بيفتند و آنها را از سنگرها بيرون کنند و سنگرها را خالى کنند و از آنها آنقدر اسير بگيرند که شما مى دانيد، يک مسئله اى نيست که ما يک امر عادى حساب بکنيم و پاى خودمان حساب کنيم.

اين مسئله مافوق طبيعت است.

اين مسئله روى عناياتى است که خدا به شما کرده است و دارد.

و براى ما همه اين عنايت خداى تبارک و تعالى بالاترين درجه است.

و ما همه مرهون نعمتهاى او هستيم، و بايد هميشه اين مطلب را در نظر داشته باشيم.

اتحاد در مقابل دشمنان، رمز پيروزى و خداى تبارک و تعالى هم به دنبال اينکه اين نعمت را شکر مى کنيد زياد مى کند اين نعمت را.

اگر شکر بکنيد وعده فرموده است که من زياد مى کنم.

نعمتهاى خودش را زياد مى کند.

امروز شما مى بينيد که همه قواى مسلح، قواى مسلح و ملت همه با روحانيت، روحانيت با همه ، يک دسته هستند در مقابل کفار و رمز پيروزى شما همين است.

يک همچو مجلسى که الان ما داريم که روحانيت با شما مخلوط هستند، و در سابق اگر يک روحانى هم در آنجا بود روحانى وابسته به دربار بود، و امروز روحانيونى هستند که از خود اين مردماند و خدمتگزار اين مردماند و از حوزه هاى علمى هستند و به هيچ جا مربوط نيستند.

امروز اين مخلوطى که ايران دارد که سپاه با ارتش، ارتش با بسيج، بسيج با همه ، عشاير با شما با همه .

ملت پشتيبان، روحانيت پشتيبان، همه با هم هستيد، اين يک نعمتى است که خداى تبارک و تعالى به ايران مرحمت فرموده است.

و گمان نکنيد در جاى ديگر اين نعمت باشد، و علتش هم اين است که ايران براى اسلام قيام کرد.

از اول فرياد زد که ما اسلام را مى خواهيم و خداى تبارک و تعالى براى اينکه ، به اسلام ارج مى گذارد، اين کارى که شما کرديد، در پيشگاه او ارزش داشت و شما را يارى کرد.

و اگر ملتهاى ديگرى هم همين برنامه را داشته باشند و براى اسلام و براى خدا حرکت کنند، خداى تبارک و تعالى با آنها هم همان خواهد کرد که با شما خواهد کرد.

عمده اين است که ما تکليفمان را بفهميم.

عمده اين است که بشر بفهمد که بايد چه بکند.

اگر بشر راه خودش را پيدا بکند، خداى تبارک و تعالى راههاى هدايت را، راههاى پيروزى را به او نشان مى دهد.

شما گمان مى کنيد که اين رعبى که خدا در دل اينها انداخته است، به واسطه تفنگ ماست? به واسطه قدرت ماست? اين يک رعبى است که در صدر اسلام هم خداى تبارک و تعالى پيغمبر اسلام را با همين رعب که به دل دشمنانش مى انداخت پيروز مى کرد و الا آنها هم در مقابل دشمنانشان ساز و برگى نداشتند.

اينکه يکدفعه وقتى اللّه اکبر گفته مى شود فوجها فرار مى کنند، سنگرها را خالى مى کنند، در همين اخير که اطلاع دادند اين بود که به مجرد اينکه اينها حمله کردند و صداى اللّه اکبر را بلند کردند، آنها فرار کردند.

در خرمشهر هم همين شد.

جاهاى ديگر هم همين.

بناء عليه ما بايد اين نعمت خدا را حفظ کنيم و اين رحمتى که خداى تبارک و تعالى به ما عنايت کند، کوشش کنيم که اين رحمت ادامه پيدا کند.

و کوشش اين است که اولا الهى بشويم، در راه خدا خدمت بکنيم، خودمان را فرمانبر از خدا بدانيم و خودمان را از او و به سوى او بدانيم.

و دنبال همين معنا آن وقت آن مسئله دوم که وحدت و انسجام است حاصل مى شود، براى اينکه تفرقه از شيطان است و وحدت کلمه و اتحاد از رحمان است.

وقتى که شما الهى شديد، رحمانى شديد، توجه به خدا داشتيد، دنبال او ديگر تفرقه حاصل نمى شود، اختلاف حاصل نمى شود.

و بحمد اللّه امروز مابين همه قواى مسلح يک انسجام بزرگ هست و اميدوارم که همه توجه داشته باشيد که اين انسجام را حفظ بکنيد.

اعتنا ننمودن به تبليغات دشمنان و به اين بوقهاى تبليغاتى که در دنيا بلند است بر ضد شما، بر ضد همه بلند است، به اينها هيچ وقت اعتنا نکنيد.

آنها گاهى تحريک مى کنند ارتش را ارتش را ديگر، در ايران ارتش ديگر کارى به جمهورى اسلامى ندارد و گاهى از اين طرف تحريک مى کنند.

اينها شغلشان اين است که در هر شکستى که بخورند يک مدتى که اصلا بروز نمى دهند شکست را، يک مدتى هم مى گويند که اين مى گويد اين طورى، آن مى گويد اين طورى.

الان هم مى گويند که دولت ايران مى گويد که ما چه کرديم، صدام هم مى گويد که ما تمامشان را از عراق بيرون کرديم، همه را کشتيم يا بيرون رفتند و تجهيزات آنها را هم همه را ضبط کرديم، اساس صحبت همين است.

عبرتآموزى از اقتدار ملت ايران و بايد دولتهاى منطقه اين مطلب را بفهمند که اگر چنانچه با اسلام آشنا بشوند و با ايران دست برادرى بدهند، ايران مى تواند آنها را از شر همه قدرتها نجات بدهد.

و آنها ديگر ان شاء اللّه و آنها ديگر خوف اينکه اگر ما چه بکنيم امريکا چه مى کند، نداشته باشند.

خوب، ما همانهايى که شما مى ترسيد عمل کرديم.

ما يک نوکر نشاندار بزرگى(2) از امريکا بيرون کرديم، و ما سفارت امريکا که اسمش سفارت بود و جاسوسخانه بود، بستيم و تصرف کرديم و ما جاسوسهاى امريکايى را بيرون کرديم.

و ما مستشارهاى امريکايى را بيرون کرديم، و امريکا هم نتوانست کارى بکند، مى خواست بکند.

و ايران در صورتى که يک جمعيت محدود فوقش چهل ميليونى دارد و يک مهمات و اسلحه محدود دارد، در عين حال ايستاده در مقابل همه قدرتها و از هيچ قدرتى هم باک ندارد، براى اينکه به يک قدرت اتکال دارد و او خداست.

وقتى به او اتکال داشت و اتصال داشت، احتياج به اينکه به ديگران اتصال پيدا کند ندارد.

وقتى بنا شد يک جمعيت چهل ميليونى بتواند در مقابل امريکا و در مقابل شوروى، در مقابل فرانسه و در مقابل همه اينها بايستد، يک ملت اگر يک ميلياردى شد، آن وقت کسى مى تواند با او مخالفت کند? اين مسلمانها که قريب يک ميليارد جمعيت دارند، لکن متفرق از هم هستند، هر کدام يک سازى مى زنند، دولتهايشان با ملتهايشان مخالفاند، ملتها هم با دولتها همين طور، هر دولتى هم با دولت ديگر اگر هم بگويد دوستم، دروغ مى گويد.

اين صدام که حالا اينقدر تا حالا اين قدر ادعا مى کرد که من وابستگى به امريکا ندارم و من با اسرائيل دشمنم و با مصر دشمن هستم و من يک عربى هستم که فقط عربيت را مى فهمم و امريکا و فرانسه و ديگران را اصلا کارى ندارم و قبول ندارم، حالا معلوم شد که قضيه چى هست، حالا معلوم شد که اين مرد، هم امريکايى بوده است هم اسرائيلى بوده است و هم در غياب آنها با شوروى بست و بند داشته است و هم با فرانسه .

آنى که در ذهنش نبوده ، عرب بوده .

با مصر هم به اعتبار اينکه امريکا با مصر است، آن مربوط است و الا او تابع اين است، مى خواهد قدرت خودش را در همه منطقه جا بزند.

از اول هم که وارد اين هجوم شد، بازى اش دادند و بزرگمنشى خودش باصطلاح و بلندبينى خودش باصطلاح و آن حب شيطانى نفسانى خودش هم بود.

امريکا هم بازى اش داد که ايران ديگر چيزى ندارد، خوب ارتشش که از بين رفت و پاسدارها هم که چيزى نيستند و ديگر مردم هم که اصلا کارى به اين حرفها ندارند، تو بيا برو ايران را بگير، نفت ايران مال تو.

وقتى شد، چه خواهى کرد، چه خواهى شد، منطقه را تو بگير، همه منطقه مال تو.

يک همچو حرفهايى زدند و کلاه سرش گذاشتند.

اين بدبخت هم از آنها گول خورد و حمله کرد به ايران و هيچ يک از اينها ايران را نمى شناختند، يعنى، ايران را خيال مى کردند مثل زمان سابق است.

ايران را آنها نمى دانستند که وقتى يک ملتى اسلامى شد، يکدفعه فرياد اسلام را زد، اين غير از آن چيزهايى است که آنها مى فهمند.

آنها اصلا از قدرت اسلام اطلاع ندارند.

نمى فهمند، نه آنها نمى فهمند، بعضى از اينها هم که از خود ما بودند و فرار کردند و منافقى کردند، اينها هم نمى دانستند يعنى چه ايران.

اينها هم خيال مى کردند که اگر ما يک صدايى درآوريم تمام مى شود قضيه يا مثلا در آمل اگر يک دسته کمونيستها مى گفتند اگر ما يک دفعه آمديم در خيابان، ديگر همه مردم با ما هستند.

يک همچو حماقتها اسباب اين شد که صدام وارد يک دامى بشود که از صد تا دامى که او دارد بيشتر باشد.

و من اميدوارم که خداى تبارک و تعالى به ما عناياتش را مستدام بدارد و ما در خدمت او بيشتر از سابق باشيم.

و همه ما با هم مجتمعا يد واحده باشيم بر ما سوى و خداوند همه شما را سلامت بدارد.

و ارزشهاى شما هيچ وقت از ذهن ما خارج نمى شود.

و اول کسى که به ما و به اسلام ملحق شدند شما بوديد و شما سابقين السابقين(3) هستيد و مقرب هستيد پيش خدا ان شاء اللّه.

والسلام عليکم و رحمة اللّه و برکاته

1- سوره محمد، آيه 7:ان تنصروا اللّه ينصرکم و يثبت اقدامکم اگر خدا را يارى کنيد، خدا هم شما را يارى خواهد کرد و شما را ثابت قدم خواهد گردانيد.

2- محمدرضا پهلوى است.

/ 206