سخنرانى - صحیفه امام جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 17

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

صبح 1 دى 1361 / 6 ربيع الاول 1403

مکان:

تهران، حسينيه جماران

موضوع:

بيان خدمات ملت و لزوم خدمتگزارى مسئولان به آنان بسم اللّه الرحمن الرحيم

حضار: ناطق نورى، على اکبر (وزير کشور)

- معاونان و استانداران سراسر کشور شکر نعمت حضور مردم در تمامى صحنه ها البته من اظهار تشکر مى کنم از آقايان که تشريف آوردند و مسائلى که لازم است در اينجا گفته بشود من عرض مى کنم.

ما اول بايد ملاحظه کنيم که ملت با ما چه کرده و بعد ملاحظه کنيم که اين کارى که ملت کرده است از خداى تبارک و تعالى است.

و بعد هم ما بايد شکر خداى تبارک و تعالى را بجا بياوريم و کيفيت شکر چيست? اينکه ملت چه کرده ، همه آقايان مى دانيد که شما در تمام دوره ها و الان هم در تمام دنيا ديگر هيچ مثل ملت ايران نمى توانيد پيدا بکنيد که در همه مشکلات کمک هست برايتان.

به استثناى يک فرق بسيار معدودى

- که خوب در همه جا فاسد هست

- اما نوع ملت، ميزان توده هاى ملت است.

توده هاى ملت از قبل از انقلاب و وقتى که شروع کرد به نهضت و بعد از انقلاب تا حالا، توده ها آنطور در صحنه هستند که انسان متحير مى شود.

شما ببينيد که در همين مجلس خبرگان، که آخر چيزى بود که از مردم خواستند، خوب در اينجا هم بيش از چند ميليون راى دادند.

در زمان سابق، وقتى که با آن فشارها يک چيزى مى خواستند بکنند، شش ميليون

- به قول خودشان آن هم کارى که مى خواستند بکنند

- راى گرفتند.

هياهو بلند کردند که ملت راى داده .

در صورتى که آن شش ميليون هم حالا چقدرش تقلب بوده ما کار نداريم، اما آن شش ميليون هم از بستگان خودشان و آن فشارهايى که آوردند روى مردم و خوفى که ايجاد کردند بر مردمبود. اينجا همه آقايان مى دانند، همه ملت مى دانند.

خارج هرچى مى خواهند بگويند، ملت مى داند که فشار هيچ نبود، يعنى، به يک جا، يک کسى، يک مامور دولتى، يک کسى بگويند: برو راى بده .

يا آن وقت خانها در مجلسهاى سابق، خانها و شازده ها و اينها که نفوذ داشتند، آنها فشار مى آوردند، رعيتها را راه مى انداختند براى راى دادن.

ديگر بحمداللّه، آن قدرتها هم نيستش وقدرت اسلام است.

خوب، از يک طرف ملت اينطور است، از يک طرف اين قواى مسلح که الان دو سال است، بيشتر از دو سال است که در مقابل آن همه فشارها واقع شده اند و ايستاده اند و از اين کشور دفاع مى کنند و آن همه خون داده اند، آن همه همه شان، نه اينکه فقط يک طايفه باشند، از سپاه پاسداران و ارتش و اينها گرفته تا ژاندارمرى و عرض مى کنم

- شهربانى و بسيج و عشاير و اينها، همه ، هم شهيد زياد دادند و هم جديت زياد کردند.

از آن طرف، آنها جنگ مى کردند، از پشت سرشان هم همه ملت يک کلمه

- دنبال آنها بودند، زن و مرد و بزرگ و کوچک و اينها تاييد مى کردند.

از آن طرف، راجع به اين خانه هاى تيمى که سرتاسر کشور را گرفته بود و فاسدها دورش جمع شده بودند و به فساد مشغول بودند.

خوب، اين کميته ها و پاسدارها و اينها چه کارهايى کرده اند! و همين ديشب که اعلام کردند که پنجاه خانه تيمى وعده کثيرى هم افراد فاسد را گرفته اند.اينها يک مسائلى است که اگر يکيش در سابق مى شد، هياهو مى کردند.

و حالا من اين رايک نحوه ظلم مى دانم که اينها اينطور کار بکنند و در راديو چند مرتبه بگويد و رد بشود، همين گفته بشود که يک همچه چيزى شده .

آخرچى شده است? بايد تشکر کنند از اين مردم.

بايد همه ما از مردم، از مردمى که در اين امور دخالت دارند و اين پاسدارها که مى روند، کشته مى دهند، چه مى کنند تا اينکه يک همچه کارهايى را مى کنند و يک همچه فسادهايى را از بين مى برند تشکر بکنيم.

جلوگيرى از سوءاستفاده فرصتطلبان آنى که شکر نعمت است، اين است که ما عمل بکنيم، صحبت نکنيم، عمل بکنيم.

عمل هم اين باشد که روى طريقه اسلام عمل بکنيم.

تجاوز نکنيم.

تقصير هم نکنيم.

از آن ور، همانطور که من عرض کردم به آقايان، رفتن و جاسوسى کردن و تجسس کردن و کارهايى که مى کردند، اين کارها نبايد بشود.

از آن رو هم در بين شهر، نبايد خيال کنند حالايى که گفتند که مردم آرام باشند، حالا بيايند توى کوچه ها خلاف بکنند.

هر کس با هر جورى که باشد، اگر متجاهر شد (1) به يک فسقى، متجاهر شد به اينکه يک چيزى که خلاف شرع است، مامورند همه مردم براى اينکه ، نهى از منکر کنند، اگر برنگشت، معرفى اش کنند به مراکز، آنجاهايى که باشد، بگيرند، ببرندش و تاديبش بکنند.

يک دسته هم در اين بين پيدا مى شوند اشخاصى که مى خواهند در آنجاها سوء استفاده بکنند.

سوء استفاده نشود.

ما نگفتيم که احکام اسلام که جارى مى شود، يک تکه اش جارى بشود.

همين جارى بشود که جاسوسى نشود و

- نمى دانم

- تفتيش نشود? اين تکه اش هم هست که اگر يک نفر بخواهد کار خلاف بکند، آن يک نفر را مردم مامورند نهى اش کنند.

اگر منتهى نشد، به کميته ، به کلانترى به جاهاى ديگر اطلاع بدهند که اين، يک همچه کارى کرده .

آنها هم بايد بگيرند و تحويل بدهند به دادگاه .

اينطور نيست که حالا ما يک تکه از اسلام را بگوييم، آنها سوء استفاده کنند.

طرفين قضيه است.

نبايد ما تعدى بکنيم و ظلم بکنيم و تفتيش از داخل خانه هاى مردم بکنيم، نبايد هم آنها خيال کنند که نخير، ديگر گذشت مسائل، هر کارى مى خواهيم بکنيم، يک دغدغه درست کنند.اگر اطلاع پيدا شد صحيح که عشرتکده در يک جايى هست، يک جايى ميکده هست، يک جايى قمارخانه هست، اينها همه شان بايد جلوگيرى بشود.

و اگر کسى بيرون هم آمد و يک کارى را، اگر خلاف بود انجام داد، آن هم بايد جلوگيرى بشود.

آنى که هست اين است که ما احکام خدا را مى خواهيم جارى بشود.

احکام خدا آن طرفش هست، اين طرفش هم هست، آن طرف که نبايد با مردم طورى کرد که مردم در خانه هايشان مطمئن نباشند، در زندگيشان، در تجارتشان، در کسبشان مطمئن نباشند.

دولت اسلامى بايد مردم را مطمئن کنند در همه چيز.

در سرمايه هايشان، درکسبشان، در کارخانه هاشان، در همه چيز، مردم در آرامش باشند و دولت ابدا نمى تواند که تاذى بکند به آنها و نبايد تاذى بکند.

و اگر يک کسى تاذى کرد آن تاديب خواهد شد.

از آن ور هم اگر سوء استفاده بخواهند بکنند آنهايى که مخالف با اسلام هستند، حالا بيايند توى خيابان کار خلاف بکنند، براى اينکه حالا ديگر بايد آرامش باشد، اين خلاف اسلام است.

ما نمى گوييم آرامش باشد، هر کسى بخواهد آزادى غربى باشد، بيايد بيرون

- مثلا

- مشروب بخورد، يا دکان باز بکند براى خودش.

اين آزادى در حدود احکام اسلام است در حدود اخلاق انسانى است نه اينکه

- مثلا

- آزاد باشد هر کارى دلش مى خواهد توى خيابانها بکند.

در هر صورت، تمام قطبهاى اسلام را بايد ما ملاحظه بکنيم، هم آن جهاتى که نبايد پاسدار و پاسبان و اين طور چيزها به مردم تعدى بکنند و نبايد آنها هم خيال بکنند که حالا که اينطور شد، پس ما هر کارى دلمان مى خواهد بکنيم.

نخير، اينطور نيست، آن با شدت سرکوب خواهد شد.

اگر کسى فسق بکند در خارج، متجاهر بشود، هر نحو فسقى باشد، به شدت بايد دولت با او عمل کند و پاسدارها و پاسبانها و اينها مامورند به اينکه با آنها شدت کنند.

اگر کسى آمد و نهى کردند، او نکرد، بايد او را بگيرند و تحويل بدهند.

از آن طرف هم در داخل خانه هاى مردم بخواهند يک وقت بروند، ببينند توى خانه چه مى گذرد، آن هم نبايد بشود.

اما اگر معلوم شد که اين يک عشرتکده اى درست کرده مثل سابق، معلوم شد که اين يک ميکده اى درست کرده ، يک محل قمارى درست کرده وامثال ذلک، اينها ممنوع بايد باشد و هرگز نمى شود اينها را غمض عين کرد که حالا وقتى اينطور شد، آنهايى که قمار باز بودند حالا دوباره جمع بشوند و خانه قمار بازى درست کنند.

اگر تو خانه خودشان

- مثلا

- يک کارى کردند، ما نمى رويم تفتيش بکنيم.

اما مرکز اگر درست بکنند و بخواهند در يک مرکزى يک همچه کارهايى انجام بدهند يا يک خانه اى را اختصاص به اين مسئله بدهند، اين نه ، اين برخلاف اسلام است، بايد جلويش گرفته بشود.

شکرگزارى حقيقى در مقابل خدمت ملت على اى حال، ما همه مسائل را بايد ملاحظه کنيم، يکى اينکه خدمت ملت به ما چه بود، بايد در مقابل اين خدمت، شکرگزارى بکنيم.

شکرگزارى يک قسمش هم اين است که بگوييم: متشکريم از شما، دعا کنيم بهشان.

اما شکرگزارى حقيقى عبارت از اين است که ما اين نعمتى که آنها به ما داده اند ما جبران کنيم.

الان در سرتاسر کشور ما گرفتاريها زياد هست.

اين گرفتاريها را بايد توجه بکنيم و رفع بکنيم.

الان هم که بحمداللّه، کشور ما ديگر آن جهات تزلزل و اين حرفها رابه هيچ وجه ندارد اينکه در مدت کوتاه ، بسيار کوتاه ، اينطور استقرار پيدا کرد اين جمهورى اسلامى ، اين عنايت خدا بود که ملت را واداشت به اينکه اين کارها رابکند.

مردم را بايد توجيه کرد به اينکه دنبال اين مسائل باشند و بدانند که خداى تبارک و تعالى مطلع است از تمام کارها.

بنا،براين است که ما به اسلام رفتار کنيم.

ما مى خواهيم احکام اسلام جارى بشود.

همه هم با ما مخالفند، همه خارجيها با ما مخالف هستند.

يک نادرى هست در بينشان که آنها مخالف نيستند وليکن همه ديگر مخالفند و ما در مقابل اين مخالفتها بايد بايستيم، ملت همين طورکه الان هست، انشاءاللّه، بعد هم هست.

و دولت و ملت و همه مى خواهند براى اسلام خدمت کنند.

دولت کارها را انجام مى دهد، ملت پشتيبانش باشد.

و استاندارها در نقاطى که هستند و فرماندارها هرجا هستند، خدمت بکنند و مردم پشتيبانشان باشند.

وقتى که ما خدمتگزار شديم به ملت و ملت هم پشتيبان شد، طمع خارجيها ديگر بکلى قطع مى شود.هميشه آنها بنايشان بر اين است که از داخل فاسد کنند، داخل را فاسد کنند.

اين را توجه بايد داشت.

لزوم اجتناب از اختلافات ملت ما هم بايد اين توجه را داشته باشد که از اختلافات و ايجاد اختلاف واينها پرهيز کند و نگذارد که يک اختلافى پيدا بشود.

اگر يک اختلافى شد فورا اشخاصى که صالح هستند، بروند و ترميم کنند.

اختلاف نگذارند بشود که يک وقت ريشه دار بشود و اسباب اين بشود که در کشور ما سستى پيدا بشود.

اين مسائل، مسائل اسلامى سست بشود.

خداى تبارک و تعالى به ما منت گذارد و يک همچه کارى را کرد.

و ما الان بحمداللّه تحت هيچ قدرتى نيستيم.

الا اسلام، و هيچ کس بر ما نفوذ ندارد، الا احکام اسلام.

و ما بايد اسلام و احکام اسلام را حفظ کنيم تا اين محفوظ بماند.

اگر ما اسلام را، احکام اسلام را تا اين قدرى که قدرت داريم، دنبالش باشيم و تحکيمش کنيم و تبعيت بکنيم، خداى تبارک و تعالى هم به ما کمک خواهد کرد، انشاءاللّه و تا اين مسئله هست، و عنايات خداى تبارک و تعالى هست، ديگر ما از چيزى نبايد بترسيم، از هيچ قدرتى، از هيچ جايى نبايد بترسيم.

هر کسى بايد، هر کشورى بايد از خودش بترسد که در داخل خودش چه مى گذرد.

خارج تابع اين است که در داخل چه بشود، آنها تصرف کنند.

هميشه بنابراين بوده .

اين طور نبوده است که يک کشورى را از خارج بيايند، بگيرند، اينطور نبوده .

اول داخلش را خراب مى کردند، وقتى داخلى خراب مى شد، آنها هم عمال داخليشان را وادار مى کردند.

اکثرا اينطور است، عمال داخلى را وارد مى کردند.

آن عمال داخلى کارهاى آنها را انجام مى دادند.

و ما بحمداللّه، نداريم اينطور مسائل را.

اين مسائل جزئى هم که بود بحمداللّه، رفع شد، آنها هم رفتند سراغ کارشان، فاسدها و مفسدها.

و انشاءاللّه بعدها هم ديگر نمى توانند سربلند کنند.

خدمت به اسلام در پرتو خدمت به مردم هر چى مى خواهند بگويند به ما، گفتن آنها چيزى نيست.

بنابراين، آنى که لازم است اين است که ما خدمتگزار اسلام باشيم.

فرماندارها، استاندارها، وزاتخانه ها، همه اينها يک وجهه اى مى خواهند.

وجهه اى که ما مى خواهيم خدمت به ملت، خدمت به اسلام است.

خدمت به دولت، خدمت به اسلام است.

و هر چيزى که در اينجا الان هست، خدمت به اسلام است.

همه احساس اين بکنند که خداى تبارک و تعالى به ما اين منت را گذارد و ما را در مقابل همه اين قدرتها، که از اطراف به ما حمله مى خواستند بکنند، محفوظ نگه داشت.

و الحمدللّه، الان دولت و ملت مستقلى داريم و هيچ کس نمى تواند بر ما تصرفى بکند و مادامى که اينطور پايبند باشد ملت به وحدت و به اسلام، از اينکه ديگران در او تصرف بکنند و از اين بايد مطمئن باشد که نمى شود يک همچه چيزى.

هميشه آنها از داخل کار را درست مى کردند، از خارج بيايند، بخواهند يک کارى بکنند، نه .

وقتى داخل خراب مى شد، آن وقت مانعى نمى بينند که فساد خودشان را بکنند، مثل افغانستان که داخلش فساد پيدا شد، خارج هم آمدند.

اما اگر نتوانند داخل را فاسد بکنند وملت با هم باشند و دولت با ملت، ملت با دولت وهمه ارگانهاى دولتى همه با هم و همه متحد براى خدمت به اسلام، خدمت به مردم بزرگترين خدمتهاست به اسلام.

خدمت به کشاورزى بزرگترين خدمت است به اسلام.

خدمت به ساير کارهايى که مردم احتياج بهش دارند خدمت به اسلام است.

وقتى که بنابراين است که ما به اسلام خدمت بکنيم، خداى تبارک و تعالى ما راتنها نمى گذارد، ما را نمى گذارد

- خداى نخواسته

- يک وقت گرفتار بشويم.

هميشه گرفتاريها از خود آدم است.

تا در باطن انسان يک گرفتارى پيدا نشود، از خارج نمى شود.

تا در داخل خود يک ملت يک کرمزدگى پيدا نشود، خارجيها تصرف نمى کنند.

آنها از داخل مى خواهند کارها را انجام بدهند.

الان بحمداللّه، از داخل ديگر اطمينان داريم.

وقتى اين اطمينان را داريم، ما بايد خدمت بکنيم.

حالا ديگر نبايد ما بگوييم حال انقلاب است.

حال انقلاب تمام شد.

الان حال آرامش است، حال خدمت به مردم است، حال خدمت به جامعه است، حال خدمت به اسلام است، حال اين است که مردم مطمئن باشند راجع به همه چيزشان، سرمايه دار راجع به سرمايه اش

- نمى دانم

- کاسب راجع به کسبش، ادارى راجع به اداره اش.

همه اينها وقتى اين آرامش در مملکت و خارج منعکس شد و معلوم شد اينجا آرامش است، آنهايى هم که اشخاصى هستند که مى ترسند بيايند، مى آيند، آنها هم مى فهمند که نه ، مسئله اى نيست، مگر آنهايى که عشرت مى خواهند بکنند، آنها ديگر جايشان اينجا نيست، آنها همان بيرون عشرت بکنند، آنها ديگر قابل اصلاح نيستند.

اما الحمدللّه، ملت ما الان يکپارچه است.

همه با هم هستند.

و اين انتخابات ثابت کرد که اينها چه جور هستند بعضيشان، تا بعد از انتخاب اول

- که آن البته بايد در راس انتخابات باشد و آن انتخاب اصلى جمهوريت بود

- بعد از آن، ديگر ما نداشتيم همچو انتخاباتى و بحمداللّه، با خوشى و با آرامش منتهى شد.

نتوانستند کارى بکنند.

ديگر مايوس شدند آنها، نتوانستند در يک جامعه کارى بکنند.

حالا دزدى يک کارى را بکند، هميشه در همه جا هست.

امريکا الان بدتر از همه جاست.

من اميدوارم که همه آقايان متوجه باشند به اينکه اين مردمى که اين قدر براى اين جمهورى زحمت کشيدند و اشخاصى فاسد را بيرون راندند و به جايش اشخاص صالح را گذاشتند، به اينها به شکر اين نعمت خدمت کنيد.

به اين مردم، استاندارها خدمت بکنند، فرماندارها خدمت بکنند، وزارتخانه ها خدمت بکنند، همه بنايشان بر خدمت باشد.

و ما اميدواريم که انشاءاللّه، مسائل ديگر از اين به بعد، آرامش باشد، از اين به بعد هم مردم آرام باشند، مشغول باشند، سرمايه شان را به کار بيندازند، نترسند از اينکه آنها را يک وقت بيايند بگيرند.

نخير، اين حرفها نيست در کار، يک چيزى نيست که نتوانند کار بکنند، مى توانند سرمايه شان را به کار بيندازند و کشور را اداره کنند و تقويت کنند.

دولت هم پشتيبانشان است بايد هم باشد.

و عمده اين است که خداى تبارک و تعالى پشتبيان است، و ما متکى به فضل او هستيم.

خداوند همه تان را حفظ کند.

/ 206