سخنرانى - صحیفه امام جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 17

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

صبح 7 خرداد 1362 / 15 شعبان 1403

مکان:

تهران، حسينيه جماران

موضوع:

برکات ماههاى رجب، شعبان و رمضان

مناسبت:

ميلاد با سعادت حضرت حجت بن الحسن امام زمان(عج)

حضار: خامنه اى، سيد على (رئيس جمهور)

- هاشمى رفسنجانى، اکبر (رئيس مجلس شوراى اسلامى )

- موسوى اردبيلى، سيدعبدالکريم (رئيس ديوانعالى کشور)

- موسوى، ميرحسين (نخست وزير)

- صانعى، يوسف (دادستان کل کشور)

- موسوى تبريزى (دادستان کل انقلاب)

- ظهيرنژاد، قاسمعلى (رئيس ستاد مشترک ارتش)

- امامى کاشانى (رئيس ديوان عدالت ادارى)

- فلسفى، محمدتقى و حکيم، سيد محمدباقر

- نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

- اعضاى هيات دولت

- جامعه مدرسين حوزه علميه قم

- دادستانهاى انقلاب اسلامى ارتش و مرکز

- فرماندهان نظامى و انتظامى

- وعاظ تهران

- روحانيت مبارز تهران

- نمايندگان امام در سازمان اوقاف و سرپرست اين سازمان

- رئيس شهربانى و فرمانده ژاندرمرى کل کشور

- اعضاى شورايعالى و نمايندگان امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

- مسئولان سياسى عقيدتى نيروهاى نظامى و انتظامى

- مديرعامل و شوراى سرپرستى و مسئولان صدا و سيما

- مسئولان کميته هاى انقلاب اسلامى ، جهاد سازندگى، بنياد شهيد، بنياد پانزده خرداد، بنياد مستضعفان، ستاد تبليغات جنگ و خبرگزارى جمهورى اسلامى ، شهردارى، هلال احمر، کميته امداد امام، ستاد برگزارى نماز جمعه ، سازمان حج و زيارت، بنياد مسکن انقلاب اسلامى ، سازمان هواپيمايى کشورى

- مدير و شوراى سردبيرى روزنامه اطلاعات

- استادان و دانشجويان اولين دوره دانشکده فرماندهى و

بسم اللّه الرحمن الرحيم

ستاد نيروى زمينى ارتش

- خبرنگاران داخلى و خارجى مناجات شعبانيه ، عظيمترين منبع معارف الهى متقابلا اين عيد بزرگ عظيم اسلامى

- مذهبى را به حضار محترم و اعاظم کشور و به ساير قشرهاى مستضعف جهان، خصوصا ملت عظيم الشان ايران تبريک عرض مى کنم.

و اميدوارم که انشاءاللّه با عنايات خاصه ولى عصر

- ارواحنا له الفداء

- اين کشتى متلاطم انسانيت به ساحل نجات برسد و مستضعفان جهان بر مستکبران ظالم پيروز شوند.

و اميد است که حکومت بزرگ همگانى حضرت

- سلام اللّه عليه

- بزودى برقرار شود و چشم همه ما را و همه مسلمين جهان را به نور مبارکش روشن فرمايد.

اين سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، برکات بسيار نصيب انسان، انسانهايى که مى توانند استفاده کنند از اين برکات، شده است.

البته مبدا همه مبعث است و دنبال او تمام جهاتى که هست.

در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا على بن ابيطالب

- سلام اللّه عليه

- و بعض ائمه ديگر، و در ماه شعبان ولادت حضرت سيدالشهدا

- سلام اللّه عليه

- و ولادت حضرت صاحب

- ارواحناله الفداء

- و در ماه مبارک، نزول قرآن بر قلب مبارک پيغمبر اکرم بوده است.

و شرافت اين سه ماه در زبانها و در بيانها و در عقلها و در فکرها نمى گنجد.

و از برکات اين ماهها ادعيه اى است که وارد شده است در اين ماهها.

ما امروز در ماه شريف شعبان واقع هستيم، و مناجات شعبانيه از بزرگترين مناجات و از عظيمترين معارف الهى و از بزرگترين امورى است که آنهايى که اهلش هستند مى توانند تا حدود ادراک خودشان استفاده کنند.

عناوين مسائل الهى و مسائل عرفانى، عناوين سهلى است که هرکس گمان مى کند که اين عناوين را فهميده است، و امور استدلاليه برهانيه هم در عين حالى که دقيق است، ليکن سهل الادراک است.

بعد از قيام برهان و دنبال او رساندن حاصل اين عناوين و نتيجه برهان به قلب مشکلتر است، که آنرا ايمان گفته مى شود به آن، و چه بسا که اصحاب برهان به اين مرتبه ايمان نرسيده باشند.

اين يک مسئله اى است که بايد با تلقينات و تکرار و رياضات به قلب رساند.

شما ملاحظه مى کنيد که به حسب ضرورت يک کسى که مرده است، از او به انسان ضررى وارد نمى شود، لکن الا بعض اشخاص، ديگران، اگر چنانچه در يک قبرستانى باشند و کسى نباشد يا با يک مرده اى همجوار باشند در غسالخانه و تنها باشند مى ترسند، براى اينکه ، آن برهان و ضرورت عقلى به دل نرسيده است.

آن معنايى که عقل ادراک کرده است ضرورت هم دارد، لکن به دل نرسيده است.

لکن آنهايى که مثلا مرده شور هستند و سر و کار دارند با مرده ها، از باب اينکه تکرار شده است اين مطلب پيششان، به قلبشان رسيده است و آنها خوفى ندارند.

در مسائل اسلامى هم و مسائل عقلى هم همين طور هست.

چه مسائلى عقلى هست که با برهان، با برهان قوى ثابت است، لکن در انسان تاثير نکرده است، براى اينکه ، نتيجه برهان به عقل رسيده است، لکن به قلب وارد نشده است، ايمان به آن نيست، عقل او را ادراک کرده است، لکن قلب ايمان به او نياورده است.

ذوق عرفانى در درک اسرار معارف قرآن و مناجات ائمه (ع) و چه بسا مسائل عرفانى که در قرآن و اين مناجاتهاى ائمه اطهار سلام اللّه عليهم و همين مناجات شعبانيه مسائل عرفانى هست که اشخاص، فلاسفه ، عرفا تا حدودى ممکن است ادراک کنند، بفهمند عناوين را، لکن آن ذوق عرفانى چون حاصل نشده است نمى توانند وجدان کنند.

آيه شريفه در قرآن: ثم دنى فتدلى فکان قاب قوسين اءو اءدنى(1) خوب، مفسرين، فلاسفه در اين باب صحبتها کردند، لکن آن ذوق عرفانى کم شده است.

الهى هب لى کمال الانقطاع اليک و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليک حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمة و تصير ارواحنا معلقه بعز قدسک الهى واجعلنى ممن ناديته فاجابک و ناجيته فصعق لجلالک(2) اينها عناوينشان را خيال مى کند انسان، خوب، ما هم مى دانيم.

نه عارف و نه فيلسوف و نه دانشمند نمى توانند ذوب کنند چى هست مسئله .

مسئله فصعق لجلالک که مبداش قرآن است: و خر موسى صعقا(3)، مسئله اى است که انسان گمان مى کند که خوب افتاد غش کرد صعق يعنى غش کرد، اما اين غش چى بوده است? غش حضرت موسى چى بوده است? اين مسئله اى نيست که غير موسى بفهمد.

يا: دنى فتدلى را، اين مسئله اى نيست که غير آن کسى که دنو(4) پيدا کرده است بتواند فهم کند، ادراک کند، ذوب کند.

يا همين جملاتى که در اين مناجات بزرگ است و بعض جملات ديگرى که در آن هست، مسائلى است که به حسب ظاهر سهل است و واقعا ممتنع است.

رياضات بسيار مى خواهد تا انسان بتواند بفهمد که ناجيته با فتح تا نه ناجيته با ضم تا، ناجيته اين چى است? خدا با آدم مناجات مى کند، چى است مناجات? چه خواسته اند ائمه ? اين از دعاهايى است که من غير از اين دعا نديدم که روايت شده است همه ائمه اين دعا را، اين مناجات را مى خواندند، اين دليل بر بزرگى اين مناجات است که همه ائمه اين مناجات را مى خواندند.

چى بوده است اين? بين آنها و خداى تبارک و تعالى چه مسائلى بوده است? هب لى کمال الانقطاع اليک کمال انقطاع چى است? و بيدک لابيد غيرک زيادتى و نقصى و نفعى و ضرى(5)، خوب، آدم به حسب ظاهر مى گويد خوب، همه چيز با اوست.

اما وجدان اين مطلب که هيچ ضررى به ما نمى رسد الا به دست اوست، هيچ منفعتى نمى رسد الا به اوست، اوست ضار و نافع، اينها چيزهايى است که دست ماها از آن کوتاه است.

و دعا کنيد که خداى تبارک و تعالى به ما توفيق بدهد که در اين ماه شريف و ماه شريف رمضان از اين مسائل هم يک حظى ولو يک جلوه کوچکى در دلها و قلبهاى ما واقع بشود، و لااقل مؤمن به اين بشويم که قضيه صعق چه قضيه اى است.

مؤمن به اين بشويم که مناجات خدا با انسان چى هست.

مناجات را مومن بشويم به آن، انکار نکنيم، نگوييم اينها حرفهاى درويشى است.

همه اين مسائل در قرآن هست به نحو لطيف و در کتب ادعيه مبارکه ما که از ناحيه ائمه هدى وارد شده است، همه اين مسائل هست، نه به آن لطافت قرآن، لکن به نحو لطيف.

آن هم و همه اشخاصى که بعدها اين اصطلاحات را به کار برده اند فهميده و نفهميده از قرآن و حديث گرفتند، و ممکن است که اصل مسندش هم درست ندانند، البته به حقيقتاش هم کم آدمى است که مى تواند پى برد تا چه رسد به اينکه ذايقه روح بچشد اين را.

چشيدن ذايقه يک مسئله فوق اين مسائل است.

دفاع امريکا از جاسوسان و متجاوزين به جمهورى اسلامى و من اميدوارم که خداوند تبارک و تعالى اين ملتى که امروز قيام کرده است، نهضت کرده است و براى او قيام کرده است، و براى او نهضت کرده است، شر مفسدين و جبارين را از سرش کوتاه کند تا برسد به مسائلى که بايد برسد.

لکن تا اين قدرتهاى بزرگ به اريکه قدرت خودشان نشسته اند، اين امرى است که يک قدرى به نظر مشکل مى آيد.

نمى دانم که در بعضى از راديوها که پخش کردند صحبت رئيس جمهور امريکا را ملاحظه کرديد که ايشان از همه دنيا استمداد کردند براى اينکه ، اين بهايى هايى (6) که در ايران هستند و مظلوماند و جاسوس هم نيستند، و به جز مراسم مذهبى به کار ديگر اشتغال ندارند، و ايران براى همين که اينها مراسم مذهبيشان را بجا مى آورند 22 نفرشان را محکوم به قتل کرده اند، ايشان از همه دنيا استمداد کرده که اينها که جاسوس نيستند، اينها يک مردمى هستند دخالت در هيچ کارى ندارند، و روى انساندوستى ايشان اين مسائل را مى گويند.

اگر ايشان اين مسائل را نمى گفت، گاهى اذهان ساده احتمال مى دادند که خوب اينها هم يک مردمى هستند که ولو اعتقاداتشان فاسد است لکن مشغول کار خودشان هستند و مشغول عباداتى که به نظر خودشان عبادت است مثلا هستند، و حال آنکه در آن نظر هم نبودند.

لکن بعد از اينکه آقاى ريگان گفته اند، شهادت دادند به اينکه اينها جز مراسم مذهبى چيزى ديگرى ندارند، باز هم ما مى توانيم باور کنيم? از آن طرف وقتى که حزب توده را مى گيرند شوروى صدايش بلند مى شود که يک عده مردم بيگناهى که با جمهورى اسلامى هم موافق بودند، پشتيبان بودند، جمهورى اسلامى را هم اينها مثل ديگران همراهى کردند و حالا هم همين طور هستند، دولت ايران بيخودى آمده است اينها را گرفته است و حبس کرده است.

از آن طرف هم آقاى ريگان(7) مى گويد که اين بهايى ها، بيچاره ها مردم آرامى ، ساکتى مشغول عبادت خودشان هستند، جهات مذهبى خودشان را بجا مى آورند و ايران براى خاطر همين که اينها اعتقادشان مخالف با اعتقاد آنهاست گرفتند.

اگر اينها جاسوس نيستند شما صدايتان در نمى آمد.

شما براى خاطر اينکه ، اينها يک دسته اى هستند که به نفع شما هستند، والا ما شما را مى شناسيم، امريکا را هم مى شناسيم که انساندوستى اش گل نکرده است که حالا براى خاطر 22 نفر بهايى که در ايران به قول ايشان گرفتار شدند، براى انساندوستى يک وقت همچو صدا کرده و فرياد کرده و به همه عالم متشبث شده است که به فرياد اينها برسيد.

مردم شما را مى شناسند، شمايى که عراق را وادار کرديد که هر روز به سر اين کشور ما آن مى آورد که مغول نياورد، و به سر کشور خودشان را هم همين طور.

عراق که يک دسته از علماى بزرگ آنجا را مثل آقاى آيت اللّه آسيد يوسف،(8) که من او را مى شناسم که چه مرد سالم و صحيحى است، براى خاطر

- به نظر مى آيد

- انتقام از مرحوم آيت اللّه حکيم، ايشان را با عده کثيرى از بچه ها و بزرگهاى اين فاميل را گرفته است، شما چنانچه انساندوست بوديد يک کلمه خوب بود بگوييد، اشارتا بگوييد که خوب چرا اين کار را مى کنيد? يک کلمه در رسانه هاى گروهى شما اشکال کنند به اينکه اين کارها در عراق و ايران چى هست که شما مى کنيد.

شما ديديد که اينها چه کردند و رسيديد به اينکه پرونده هاى آنها را مطالعه کرديد و مى گوييد? يا غيب مى دانيد? اگر دليلى ما نداشتيم به اينکه اينها جاسوس امريکا هستند جز طرفدارى ريگان از آنها و دليلى نداشتيم که حزب توده جاسوس هستند جز طرفدارى شوروى از آنها، کافى بود.

لکن ما به شما بگوييم نه حزب توده را به واسطه حزب توده بودنش و نه بهايى را به واسطه بهايى بودنش اين محاکم ما محاکمه کردند و حکم به حبس دادند.

اينها مسائل دارند، حزب توده را خودشان آمدند همه حرفهايشان را زدند و سابقه دارند اينها.

بهايى ها يک مذهب نيستند، يک حزب هستند، يک حزبى که در سابق، انگلستان پشتيبانى آنها را مى کرد و حالا هم امريکا دارد پشتيبانى مى کند، اينها هم جاسوساند مثل آنها.

اگر جاسوس نباشند، خوب بسيارى از مردم ديگر هم هستند که اينها انحرافات عقيدتى دارند، کمونيست هستند، چيزهاى ديگر هستند، لکن محاکم ما به واسطه کمونيست بودن آنها يا انحراف عقيده داشتن آنها، آنها را نگرفتند و حبس بکنند.

حزب توده هم مادامى که توطئه نکرده بود، مادامى که اشتغال به توطئه اش زياد نشد

- البته تحت نظر بودند اينها که اينها چه مى کنند چون سابقه داشتند اينها

- ولى مادامى که نزديک نشد اين توطئه شان به خيال خودشان، به خيال فاسد خودشان به ثمر برسد، آن وقت بود که پاسدارهاى عزيز ما آنها را گرفتند و انشاءاللّه به موقع خودش به جزاى خودشان هم مى رسند.

مسئله اين است که طرفدار اينها، شما آقاى ريگان هستيد، و طرفدار آنها آقاى فرض کنيد شوروى هست، و اين دليل بر اين است که اينها يک وضع خاصى دارند که آنها نفع به اينها مى رسانند و اينها نفع به اينها مى رسانند، نفع رساندن اينها غير از اين مى تواند باشد که اخبار ما را به آنها بدهند، جاسوسى بکنند بين ملت ايران و دولت ايران با آنها.

اين گرفتاريهايى است که کشور ما امروز دارد با اين ابرقدرتها و اين منحرفين.

انتقاد صحيح آرى اما توطئه هرگز از آن طرف هم در داخل کشور شياطينى هستند که اينها هم يا کارگرند براى آنها يا نفهماند، يا از جمهورى اسلامى بدشان مى آيد اصلا، مى گويند يک چيز ديگر باشد، يا اگر واقعا متعهد هستند جمهورى اسلامى را هم قبول دارند، همه چيز را هم با شما آقايان مشترک هستند، لکن از ساده لوحيشان استفاده مى شود و از آنها کار کشيده مى شود.

من که يک وقت مى گويم که مثلا اينطور صحبتها نبايد بشود، اينطور حرفها نبايد در کجا گفته بشود، نمى گويم که اختناق است، هر چه مى خواهند بگويند و هر چه مى خواهند انتقاد کنند، انتقاد غير توطئه است.

لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد.

انتقاد از امورى است که سازنده است.

مباحثه علمى همان طورى که علوم اسلامى بى مباحثه نمى رسد به مقصد، امور سياسى هم بى مباحثه نمى رسد به مقصد، مباحثه مى خواهد، اشکال مى خواهد، رد و بدل مى خواهد، اين را هيچ کس جلويش را نمى گيرد.

لکن يک وقت لحن، لحن انتقاد نيست، لحن، لحن تضعيف جمهورى اسلامى است، ولو اينکه ديکته کردند به او دادند، نفهمد که اينطورى است، لحن، اين لحن است، ما با اين لحن مخالفيم، اين لحن، آزاد نيست.

توطئه آزاد نيست، انتقاد آزاد است.

بنويسند، بگويند، انتقاد کنند، اما توطئه کردن و دنبال اين باشند که تضعيف کنند جمهورى اسلامى را، تضعيف کنند ارگانهاى اين جمهورى را، آن است که دست در کار است، و ماوراى او دستهايى است که گرداننده هستند.

اين دولت دارد با تمام توانى که دارد، در يک وقتى که هرکس باشد ناتوان است، در يک همچو وضعيتى که ما داريم، هر کس که بخواهد يک عمل مثبتى انجام بدهد با توانايى زياد نمى تواند انجام بدهد، دولتى که تمام توان خودش را دارد براى اين ملت صرف مى کند و زحمت مى کشد، آن وقت در مقابلش بيايند، يک وقت نخست وزيرش را متهم کنند که چه هست، يک وقت وزير کذايش را.

اينها اگر چنانچه واقعا انتقاد سازنده داشتند خوب، انتقاد کنند، بگويند فلان جا کج است فلان جا راست، اما همه مسائل را کنار گذاشتن، کارهايى که اين دولت بيچاره کرده است کنار گذاشتن، کارهايى که مجلس کرده است کنار گذاشتن، ناديده حساب کردن که اينها هيچ، براى اين ملت تا حالا هيچ انجام نگرفته است و الان مثل زمان سابق همه چيز ما وابسته تر شده است، خوب، اينها معلوم است يک دستى پشتش هست که مردم را هل بدهد و از صحنه بيرون کند، و به جاى او آنهايى که بايد بيايند بيايند، ما بااين مخالف هستيم، هر مسلمانى با اين مخالف است، هر روحانى اى با اين مخالف است، هر انسانى با اين مخالف است.

آقا مردم زحمت کشيدند، جوان دادند، همه چيز دادند در راه اسلام، اسلامى که حالا با خون اين مردم، با شهادت اين جوانهاى عزيز رسيده است به آنجايى که مى خواهد حالا يک رشدى بکند و محکم کند پلى خودش را، و بحمداللّه شده است، شما حالا از سر گرفتيد و مى خواهيد هى يکى يکى تضعيف کنيد، آن توطئه گر هست، و آن چه هست و آن کمونيست هست و آن سرمايه دار است و همين حرفهاى مزخرف که هى گفته مى شود.

اگر انتقاد صحيح داريد خوب بگوييد، بنويسيد، و امضا کنيد که اين من مى گويم اينجا و آنجا درست نيست، ولو اينکه دولت خيلى کار کرده لکن اينجا ناقص است.

اگر يک وقت هم ديديد که فلان دادگاه عمدا خلاف کرده است، فلان دولت، فلان وزير عمدا خلاف کردند، شما با يک دليلى ثابت کنيد اين معنا را.

از آن دولت، از او بازخواست مى شود.

اما انسان بنشيند و بى امضا هى بنويسد و منتشر کند و هى تهمت بزند و منتشر کند، چرا بى امضاست? اگر راست مى گوييد خوب امضا کنيد.

نبايد انسان متوجه بشود به اينکه حالا از باب اينکه يک دسته اى يک به خيال آقايان، به خيال اينها يک چيزى گيرشان آمده است، والا جز زحمت چى هست برايشان? اين روحانيت قم جز زحمت، اين مدرسين محترم قم الان جز زحمت و وقت صرف کردن که بايد در امور علمى صرف بکنند، حالا آمدند در امورى که بايد صرف بشود صرف مى کنند، چى هست برايشان? چه چيزى به آنها دادند? اين روحانيت مبارز تهران جز اينکه زحمت دارند مى کشند و دارند خون دل مى خورند چى به آنها رسيده است? تضعيف جمهورى اسلامى ، يعنى تضعيف اسلام اين دادگاهها و اين دادسراها و اين قضات و اين مجلس و اين شوراى نگهبان و اين همه ، تا برسيم به آن پاسدارها و پاسبانها که جان عزيزشان را دارند فداى شماها مى کنند و فداى اسلام مى کنند و فداى مسلمين مى کنند، آن وقت سزاوار است که انسان تضعيف کند اينها را? با تضعيف دولت آنها را تضعيف کند? چيزهايى بگويد آنجا هم منتشر بکنند که مردم تضعيف بشوند? اينها است که انسان را به صدا درمى آورد و مى گويد که آقا، بنشينيد سرجايتان، بس است، ديگر نمى شود آن ترتيب برگردد.

و اما خير، فلانى باانتقاد مخالف است، نخير، انتقاد بکنيد توطئه نکنيد.

من با توطئه مخالفم، همه هم مخالفاند.

ما با تضعيف جمهورى اسلامى ، تضعيف جمهورى اسلامى ، يعنى تضعيف اسلام، ما با اين مخالفيم، کدام مسلمان است که مخالف نيست با اين? اتکال بر خداوند و خوف نداشتن در امور در هر صورت انشاءاللّه اميدوارم که خداوند اين عيد را بر همه شماها مبارک کند.

و با دلگرمى به اينکه خداى تبارک و تعالى عنايت دارد به اين کشور، اين کشورى است که نمونه است در اينکه متعهد به اسلام است، اين کشورى است که دولت و ملتش، مجلس و روحانيتاش همه دست به هم داده اند که اسلام را در اينجا و انشاءاللّه در همه جا پياده کنند.

خداى تبارک و تعالى مطمئن باشيد که عنايت دارد، و ولى عصر

- سلام اللّه عليه و ارواحناله الفداء

- عنايت به اين جامعه دارد، و با اتکال به خداى تبارک و تعالى و عنايت ارواح مقدسه نبايد ما به خودمان هيچ خوفى راه بدهيم و خوفى هم نداريم.

من کرارا اين را عرض کرده ام که خوف آن دارد که براى آن عالم يک چيزى قائل نيست.

اين جوانهاى ما که مى آيند و مى گويند ما مى خواهيم شهيد بشويم، اينها خوف دارند از مردن? اينهايى که قسم مى دهند انسان را که ما شهادت نصيبمان بکنيد، خدا بکند، اينها خوف دارند از شهادت? از مردن خوف دارند? اينهايى که مشغول خدمت هستند و هر آن محتمل است که خداى نخواسته مورد اصابه چيزهايى بشوند، اينها خوف ندارند، اينها مشغول خدمت هستند.

خوف آن دارد که آن طرف را قبول ندارد.

آن که فهميده است که يک طرف ديگرى هم هست، فهميده است که اين دنيا معبر است براى آن عالم، آن ديگر خوفى ندارد،آرزويش اين است که به مقصدش برسد.

الهى هب لى کمال الانقطاع اليک و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليک حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصير ارواحنا معلقه بعز قدسک.

خداوند انشاءاللّه اسلام را پيروز کند، و لشکريان اسلام پيروز بشوند و دست اشرار از اين کشور کوتاه بشود.

والسلام عليکم و رحمة اللّه

1- سوره نجم، آيات 8 و9: سپس نزديک شد و بسيار نزديک شد به قدر دو کمان، يا نزديکتر.

2- خدايا کمال انقطاع به خودت را به من ببخش و دل و ديده ما را نورانى کن به تابش نظر خود به آن، تا ديده هاى دل پرده هاى نور را بدرد و به سرچشمه عظمت برسد و ارواح ما به عز قدس تو آويخته گردد.

خداوندا، از آنانم قرار ده که چون ندا در دهى پاسخ تو را گويد و چون به او توجه کنى، از جلال و عظمت تو بيهوش گردد و نعره بزند.

مفاتيحالجنان، اعمال مشترکه ماه شعبان.

3- سوره اعراف، آيه 143: کوه را خرد کرد و موسى بيهوش بيفتاد.

4- نزديکى.

5- و بدست تست نه بدست غير تو، زيادت و نقص و نفع و ضرر من.

مفاتيحالجنان، اعمال مشترکه ماه شعبان.

6- فرقه بهايى ، فرقه ضاله اى که از دوران قاجار (ناصرالدين شاه ) توسط فرد گمراهى به نام سيد على محمد شيرازى بين عده اى از عوام رواج يافت و بعد از اعدام وى، اين فرقه به حيات اجتماعى

- سياسى خود ادامه داد و تاريخ آن خدمتگزارى اين فرقه به عوامل استعمار و استکبار جهانى است.

7- رونالد ريگان، رئيس جمهور پيشين امريکا از حزب جمهوريخواه .

/ 206