سخنرانى - صحیفه امام جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 17

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

صبح 12 دى 1361 / 17 ربيع الاول 1403

مکان:

تهران، حسينيه جماران

موضوع:

نقشه انزواى روحانيت از جامعه

- بيان مشکلات جهان اسلام

مناسبت:

ميلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)

حضار: خامنه اى، سيد على (رئيس جمهور)

- هاشمى رفسنجانى، اکبر (رئيس مجلس شوراى اسلامى )

- موسوى اردبيلى، سيد عبدالکريم (رئيس ديوانعالى کشور)

- ربانى املشى (دادستان کل کشور)

- موسوى، ميرحسين (نخستوزير)

- ظهيرنژاد، قاسمعلى (رئيس ستاد مشترک ارتش)

- اعضاى شوراى نگهبان

- نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

- اعضاى هيات دولت

- فرماندهان نيروهاى سه گانه

- رئيس و افسران ارشد شهربانى

- فرمانده و افسران عاليرتبه ژاندارمرى

- شرکتکنندگان در کنگره جهانى ائمه جمعه و جماعت

- فرماندهان سپاه پاسداران

- مدير عامل و اعضاى شوراى سرپرستى صدا و سيماى جمهورى اسلامى

- جامعه روحانيت مبارز تهران

- جامعه مدرسين حوزه علميه قم

- اعضاى ستاد انقلاب فرهنگى

- روساى دانشگاهها

- مسئولان کميته هاى انقلاب اسلامى مرکز

- شخصيتها و مقامات سياسى

- اعضاى شوراى مرکزى

بسم اللّه الرحمن الرحيم

ائمه جمعه و جماعت، خبرنگاران داخلى و خارجى (جمعا 600 تن) ميلاد پيامبر (ص) مبدا حرکت انسان بسوى معنويت من قبلا تبريک اين عيد بزرگ سعيد اسلامى را که در آن روز مبدا حرکت انسانها به سوى عالم ديگر بنيانگذارى شد و مبدا حرکتهاى معنوى در محيطى که آلوده به همه شرکها و پليديها بود، تبريک عرض مى کنم.

و به همه ملت اسلام تبريک ولادت با سعادت رسول اکرم

- صلى اللّه عليه و آله و سلم

- و ولات فرزند بزرگوارش، مبدا همه فيضها و حامل پيامهاى رسول اکرم، حضرت صادق

- سلام اللّه عليه

- تبريک عرض مى کنم.

و به همه مهمانان عزيزى که از بلاد مختلف تشريف آوردند، ائمه جمعه و شايد ائمه جماعت هم باشند و ديگران برادران، عرض ارادت مى کنم و خوشامد مى گويم که به کشور خودشان آمدند.

ما جدايى مابين خودمان و مسلمين احساس نمى کنيم و اميدواريم که مسلمين هم احساس بکنند که همه ممالک، ممالک اسلام است و همه مال همه مسلمين.

اهتمام به گرفتاريها و علل انحطاط افکار مسلمين مبارک وقتى است که ، تبريک عظيم در وقتى است که مسلمين توجه بکنند به گرفتاريهايى که دارند و توجه بکنند به اينکه از کجا اين گرفتاريها آمده است، و علل آمدن اين گرفتاريها چيست و راه نجات از آن چيست.

ائمه جمعه که در اين هفته در اين کشور ستمديده و انقلابى آمدند، و ان شاء اللّه در فرصتهاى ديگر هم اين نحو اجتماعات خواهد بود، بايد بررسى بکنند از علل انحطاط افکار مسلمين، و بررسى بکنند از اينکه آن چيزى که استعمار را بر مسلمين استيلا داد، و آن عللى که باعث شد که استعمار بر همه مقدرات کشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان حکمفرما باشد، ارزيابى کنند در اين سمينارها و مجالس مهمشان، و راه را، علل را، کيفيت سلطه آنها را بيابند و راه علاج را، چه بايد کرد، چه شده است و چه بايد کرد.

البته بسيارى از آقايان مى دانند که استکبار جهانى از چه راهى وارد شد در اين کشورها، به دست خود اشخاصى که از اين ملتها بودند، با طرحهاى خود دولتهاى عقبمانده و دولتهاى بى توجه به مصالح مسلمين، و آنهايى که متعلق به اين دولتها بودند، از نويسندگان و گويندگان و خطبا و احيانا ائمه جمعه و جماعات.

آنها با تبليغاتى که الهام مى گرفتند به حسب ظاهر از قدرتهاى خارجى، درصدد اين برآمدند که آن چيزى که از همه قدرتها بالاتر مى تواند در مقابل اجانب و قدرتهاى اجنبى بايستد اسلام است، و اين را با بررسيهاى دانشمندان کشورهاى خارجى بررسى دقيق شده است، و تنها راه نجات خودشان را اين مى دانند که اسلام در اين کشورها يا نباشد يا محتوا نداشته باشد.

يا نباشد را خيلى مى دانند موفقيت پيدا نمى کنند، لکن محتوا نداشتن را موفق شده اند و اميد توفيق هم دارند.

و اگر مسلمين بيدار نشوند و توجه نکنند، اين امر و اين برنامه دنبال مى شود.

نقشه استعمار در جدائى دين از سياست يکى از امور مهمى که همه ، بسيارى از آقايان مى دانند، قضيه

- که براى سلطه آنهاست

- انزواى روحانيت از جامعه هاست.

و براى اين امر نقشه هاى مختلف است، از آن جمله جدايى سياست از ديانت، که معالاسف اين نقشه بسيار موثر بوده است و گرفته است.

و گرفتاريهاى مسلمين اکثرا، بلکه همه از اين راه بيشتر بوده است تا راههاى ديگر.

الان هم بوقهاى استعمارى و آنهايى که سرسپرده استعمار هستند اين فرياد را مى زنند، و اسلام را از سياست جدا مى دانند، و براى مسلمان جايز نمى دانند که در سياست دخالت کند، و دامن مى زند به اين حرف، به اين مطلب.

روحانيونى که وابسته به دولتها هستند و دربارى هستند آنها دامن مى زنند به اين مطلب، خصوصا در اين عصر.

و آقايان ائمه جمعه و جماعات و همه خطباى کشورهاى اسلامى بايد اين مطلب را به مردم برسانند که بنابر منطق اين طايفه که مى گويند بايد مسلمان در سياست دخالت نکند و او را طرد مى کنند و لعن شايد بکنند بايد رسول اللّه را طرد کنند.

تشکيل حکومت، بعد سياسى دين اسلام رسول اللّه، پايه سياست را در ديانت گذاشته است.

رسول اللّه

- صلى اللّه عليه و آله و سلم

- تشکيل حکومت داده است، تشکيل مراکز سياست داده است.

و ساير خلفاى اسلام تا آنجايى که به انحراف کشيده نشده بود در صدر اسلام، بايد همه آنها را نفى کنند.

بايد آنها را اين آخوندهاى دربارى و اين سلاطين نوکر ماب، بايد پيغمبر اکرم و خلفاى اسلام را طرد کنند، و بگويند که آنها مسلم نبودند.

براى اينکه آنها دخالت در سياست مى کردند.

سياستى که در صدر اسلام بود يک سياست جهانى بود.

پيغمبر اسلام دستش را دراز کرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مى کرد به اسلام، و دعوت مى کرد به سياست اسلامى و حکومت تشکيل داد، و خلفاى بعد حکومت تشکيل دادند.

و از صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتى که انحراف در کار نبود، سياست و ديانت توام بودند.

اين آخوندهاى دربارى و اين باصطلاح سلاطين امريکايى يا شوروى، يا بايد پيغمبر و پيغمبران را و خلفاى پيغمبر و پيغمبران را تخطئه کنند، يا بايد خود و حکومتهاى خود را تخطئه کنند.

امر داير بين اين دو است و از اين خارج نيست.

نمى شود منطقى که در مکه ، سياست ما تخطئه مى کند و مسلمين را که مى خواهند شعار بر ضد ستمگران بدهند جلوگيرى مى کند، و در ساير بلاد که بعض ائمه دربارى، ائمه

- اگر باشد بينشان

- جمعه دربارى و ائمه جماعت دربارى در يک دوراهى واقع هستند، هر کدام را مى خواهند اختيار کنند.

يا اختيار کنند که نه رسول اللّه و نه بعد از او خلفا و نه آنهايى که متصديان امور اسلام بوده اند از اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام، آنها مسلم نيستند

- يا اقرار کنند که خودشان و حکومتهايى که در بلاد خودشان هست مسلم نيستند.

جمع مابين اين دو نخواهد شد.

سر اين دوراهى همه هستند و گرفتارى مسلمين هم در همين است که به آنها تزريق کرده اند، تبليغ کرده اند که روحانيون بايد بروند در کنج مدرسه ها و مسجدها و بعض مسائل اسلام را بگويند، نه همه را.

اساس مطلب اينجاست که اسلام آيا دين سياست است و با سياست به همه ابعاد، با مسائل اجتماعى ملتها به همه ابعاد، با مسائل اقتصادى و فرهنگى و همه چيزهايش با همه افراد توام است، يا اينکه اسلام بايد منزوى باشد، و در صدر اسلام آنهايى که حکومت دادند همه در اشتباه بودند.

اسلامزدايى بواسطه بى محتوا نمودن احکام اسلام اگر مسلمين مطلع بشوند که اين بوقهاى استعمارى، آنها را دارند از اسلام جدا مى کنند و اسلامزدايى مى کنند و محتواى اسلام را از آن چيزى که دارد خالى مى کنند من جمله مسئله امامت جمعه .

در صدر اسلام مسائل سياسى در مسجد و به وسيله آنهايى که امام جمعه بودند حل و فصل مى شد، و نقشه هاى جنگ در آنجا کشيده مى شد، و مع الاسف ما را رساندند به آنجا که در خطبه هاى جمعه جز چند کلمه موعظه و تحذير از اينکه نبادا در امور دخالت کنيد چيزى نبوده است.

يا نماز جمعه نبود يا اگر بود، محتوا نداشت.

يا حج را نمى گذاشتند بروند و اگر مى گذاشتند، حج بيمحتوا بود.

حجى که يک مجمع عمومى است براى مسلمين، و همه مسلمين در آنجا گرفتاريهاى ايام سالشان را بايد حل بکنند و بايد همه دور هم بنشينند و دانشمندان آنها، عقلاى آنها دور هم بنشينند و مسائل اسلامى را طرح کنند و گرفتاريهايى که در هر کشور هست که از دست حکومتها اين گرفتاريها بوده است يا از دست قدرتهاى بزرگ بوده است، خاطرنشان کنند و در راه حلش فکر کنند، نقشه بکشند.

حج را به يک صورت بيمحتوا و مبتذل بيرون آورده اند.

و امروز هم که يک طايفه از مسلمين از ايران و غير ايران در فکر اين هستند که در آن مجمع عمومى ، مسائل اسلامى ، گرفتارى مسلمين، مسائل اجتماعى، مسائل ديگرى که گرفتارند مسلمين، مسائلى که قدرتهاى بزرگ براى آنها پيش آورده اند و گرفتاريهايى که حکومتها براى آنها پيش آورده اند در آنجا حل و فصل بشود، مع ذلک به يک صورت مبتذلى درآورده بودند، و به مردم هم باورانده بودند به اينکه غير از اين چيزى نيست.

و امروز هم که يک طايفه اى مى خواهند اين کار را تجديد کنند، با تمام قوا مخالفت مى کنند.

امروز هم بعض از آخوندهاى دربارى، ايران را تکفير مى کند، و مسلمين ايران را مسلم نمى داند، براى اينکه آنها با امريکا مخالفاند.

و چه جرمى بالاتر از اين و چه چيزى که انسان را از اسلام بيرون ببرد بالاتر از اينکه به امريکا و اسرائيل کسى جسارت کند! اين گرفتاريهاى شما مسلمانهاست.

وظائف ائمه جمعه در تبيين مسائل اسلام و مسلمين و اين ائمه جمعه هستند که در بلاد بايد اين مسائل را به مسلمين بفهمانند و گمان نکنند که اگر اينها در مجمع عمومى مسلمين اين مسائل را طرح بکنند حکومتهاى آنها ديگر بتواند به آنها آزارى بدهد.

امروز اگر ائمه جمعه که از همه بلاد اطراف آمده اند وقتى که رفتند در بلاد خودشان در همان جمعه اول گرفتاريهاى مسلمين را و اينکه راه گرفتارى چى است، گرفتارى چه بوده است، علل گرفتارى چه بوده و راه حل او چى است و راه نجات چى است به مردم بفهمانند، اگر همه با هم اين مسائل را طرح کنند، مطمئن باشيد که حکومتها نمى توانند شما را آزار بدهند، مسائل ايران را ببرند، مسائل سياسى ايران را، مسائل اجتماعى ايران را، مسائل اسلامى ايران را ببرند و به همه ملتها عرضه کنند که ايران توانست در مقابل طاغوت، آن هم طاغوتى که از همه اين طاغوتبچه ها بالاتر بود بايستد و او را از کشور خودش بيرون کند، و به جاى او اسلام را جانشين کند.

همان طورى که ايران با توده هاى ملت توانست اين کار را بکند و روحانيون و نويسندگان و گويندگان مبدا اين امر شدند، آقايان هم هرجا بروند همين امر را بگويند، مردم را بيدار کنند، مردم را هوشيار کنند، بفهمانند به مردم دردها را و بفهمانند راه درمان را.

مجرد اينکه آقايان در يک مجلسى يا در مجالسى بنشينند و پيش خودشان نطق کنند و چيز بنويسند اين کافى نيست، خوب است ولى کافى نيست.

بايد اين مسئله در اسلام، در همه ممالک اسلامى پخش بشود، مطالب ايران پخش بشود در مقابل همه بلندگوهايى که الان از اسلام ترسيده اند و مى بينند که ايران مى خواهد که اسلام را در خود و در ساير بلاد اسلامى عرضه کند و ترويج کند، در مقابل همه بوقها که ايران را مى کوبند و همه گويندگان که ايران را اسلامى نمى دانند، و ايران را مملکت اختناق مى دانند، مملکت آدمکشى مى دانند، مملکتى مى دانند که بچه ها را مى کشند و زنهاى آبستن را.

و اين نيست جز اينکه از ايران ترسيده اند و مى خواهند ايران را بکوبند پيش مسلمين.

ائمه جمعه ها که در همه بلاد هستند و تشريف آورده اند اينجا و اوضاع ايران را ديدند، و اميد است که به بعض از بلاد ديگر هم سفر کنند، و چنانچه سفر کنند به خوزستان و آن همه جناياتى که امريکا در خوزستان کرده است و آن همه جناياتى که عمال امريکا در بلاد عربنشين ايران کرده است به اسم عجم ببينند آقايان، و ببينند که طرز تفکر آن آخوندهاى دربارى چيست و طرز تفکر آن سلاطين جور چيست? بايد عمل کرد، گفتار تنها فايده ندارد، عمل لازم است.

مسلمين بايد در ميدان بيايند، در صحنه بيايند، علماى اسلام بايد در صحنه بيايند، همان طورى که علماى کشور ما آمدند و نتيجه گرفتند بايد مسلمين را آنها در صحنه بياورند، بايد با تبليغات، مسلمين را در صحنه نبرد بياورند که دست عمال دولتهاى بزرگ را کوتاه کنند يا آنها را خاضع کنند در مقابل اسلام.

من اگر بخواهم همه گرفتاريهاى مسلمين و راههاى آن را بگويم، نه احاطه خيلى دارم به آن چيزها و نه وقت شما اقتضا مى کند و نه حال من.

لکن شمايى که در اينجا تشريف آورديد و مجالس داريد و گردهم هستيد و بررسى اوضاع را مى کنيد، يکى از بررسيهاى مهم قضيه گرفتاريهايى است که ما پيدا کرديم از ابرقدرتها و راههايى است که آنها به آن راهها نفوذ پيدا کردند در کشورهاى اسلامى ، و دنبال فهميدن درد، دوا را هم بايد بررسى بکنيد.

و من اميدوارم که موفق بشويد.

وقتى که براى خدا و براى رضاى او کار بکنيد مطمئن باشيد که خداوند هم هدايت مى کند شما را به راه رسيدن به مقصد، و هم با شما اعانت مى کند و همراهى مى کند و اين مطلب در ايران تحقق پيدا کرد.

شما ملاحظه کنيد ايران که با يک جمعيت کمى ، بدون هيچ سلاح و بدون هيچ تشکيلات در مقابل يک قدرت بزرگى که دو هزار و پانصد سال بر اين کشور حکومت جائرانه کردند، و امروز هم يعنى در زمان ما هم قدرتهاى بزرگ همه با او کمک بودند، همه به او سلاح مى دادند، همه به او امکانات مى دادند، اين ملت کوچک در مقابل همه اين قدرتها، چه قدرتهاى شرقى و چه قدرتهاى غربى ايستاد و از خوف از مرگ نترسيد، و متحول شد به يک انسانهاى الهى که عاشق ديدار خداى تبارک و تعالى و عاشق شهادت هستند، و مقصد خودشان را پيش بردند و دارند پيش مى برند.

ساير کشورها هم همين بايد باشد.

دولتها را آگاه کنند.

اگر خاضع شدند دولتها و حاضر شدند به مضامين اسلامى رفتار کنند بپذيرند آنها را، و اگر حاضر نشدند با آنها ستيز کنند و نترسند از چيزى.

قدرتهاى بزرگ منشا گرفتاريهاى مسلمين گرفتاريهاى مسلمين همه از اين قدرتهاى بزرگ و تزريق کردن آنها و تلقين کردن آنها به نوکرهاى خودشان در منطقه ها و تمام گرفتاريهايى که مسلمين دارند از دست اينهاست، و تا از دست اينها نجات پيدا نکنند گرفتاريها رفع نمى شود.

بايد ديد با چه حقى امريکا از آن طرف دنيا دستش را دراز مى کند به اين طرف دنيا و در کشورهاى اسلامى دخالت مى کند و مى خواهد مقدرات کشورهاى اسلامى را او تعيين کند.

اين ننگ براى مسلمين نيست که يک کشورى که دشمن خدا شمرده مى شود، يعنى سرانش، يک دولتى که دشمن اسلام شمرده مى شود و دشمن بشريت شمرده مى شود، از آن طرف دنيا دستش را دراز کند با يک ميليارد جمعيت مسلم مقدرات کشورهاى اسلامى را او تعيين کند? و نگويند تو چکاره اى که در لبنان دخالت مى کنى? تو چکاره اى که در مصر دخالت مى کنى? ما دست او را شکستيم و قطع کرديم و از کشور خودمان بيرونشان کرديم.

امريکا مى گويد که ما در منطقه منافع داريم! چرا بايد او در منطقه ما منافع داشته باشد? چرا بايد منافع مسلمين منافع امريکا باشد و او در منطقه منافع داشته باشد و يکى سوال نکند اين را? يکى از کشورها سوال نکنند اين را از امريکا، که شما چکاره هستيد که آمديد مى خواهيد مقدرات اين منطقه را درست کنيد? شما چکاره ايد? شما چرا آمديد? همه اين مجالسى که به دست خود اين قدرتهاى فاسد ايجاد شده هم، ساکت نشستند، با اينکه دخالت دولتى در دولت ديگر اين مسائل عمومى دنياست که نبايد بشود.

لکن او بصراحت دخالت مى کند و دولتهاى مرتجع بسيار کثيف هم با صراحت از او مى خواهند که دخالت بکند.

و اين مجلسهاى عمومى نمى گويند چرا دخالت مى کنى? تو از آن ور دنيا چکاره اى که آمدى اينجا مقدرات مردم را مى خواهى دخالت کنى، مقدرات مسلمين را مى خواهى دخالت کنى.

و از او اسفناکتر قضيه اسرائيل است که بوقهاى استعمارى تا امروز هم اسرائيل را دارند ترويج مى کنند، و در عين حال ايران را متهم مى کنند که از اسرائيل اسلحه مى خرد و با هم هستند، و گاهى هم مى گويند ايرانيها با امريکاييها هستند.

ايرانى که از پيشتر يا حدود بيست سال تا حالا در همه صحبتهاى گويندگان متوجهشان، اسرائيل در صدر مسائلشان بوده است و مخالفت با اسرائيل در صدر مسائلشان بوده است ايران را متهم مى کنند به اينکه از اسرائيل چيز اسلحه مى آورند.

آن وقت عراقى که از اسرائيل پشتيبانى مى کند و اسرائيل از او پشتيبانى مى کند، او نه ، اسرائيلى نيست? او بر ضد اسرائيل است! اينها مصيبتهايى است که مسلمين نشسته اند گوش و چشم باز و قلبها در عما، بايد چه کرد? اى ائمه جمعه بلاد اسلامى و کشورهاى اسلامى ، بايد چه کرد? چرا ما به اين روز نشانده شديم که امريکا از آن ور دنيا بيايد و مقدرات کشورهاى ما را تعيين کند، و مقدرات علماى اسلام را تعيين کند ولو با دست ديگران، و بصراحت بگويد که من منفعت دارم در منطقه ، و دخالت آشکار در منطقه بکند و مسلمين نشسته باشند و ناظر باشند? اى ائمه جمعه همه بلاد اسلامى ، مردم را آگاه کنيد، اين چرا را بين مردم بگوييد، اين چرا هم به غرب وارد است و هم به شرق وارد است.

و چرا شوروى در ممالک اسلامى دخالت مى کند، دخالت نظامى ? امريکا هم همه جور دخالت مى کند در همه کشورهايى که تحت سلطه او هستند يا مى خواهد تحت سلطه ببرد، هم دخالت نظامى مى کند، هم دخالت سياسى مى کند و همه جور دخالت.

خوب، اين چرا ندارد در دنيا? اين يک ميليارد جمعيت نبايد بگويند چرا? از اين يک ميليارد جمعيت اگر نصفشان فرياد بزنند که چرا، امريکا کنار مى رود.

امريکا با دست خود دولتهاى وابسته ، با دست خود نويسندگان خبيث و گويندگان فاسد مقاصد خودش را پيش مى برد و مسلمين نشسته اند، و اين نويسندگان مى نويسند و اين گويندگان مى گويند، و اين درباريها و روحانيون دربارى کمک مى کنند به اين قدرتهاى بزرگ و مردم نشسته اند و گوش مى دهند و مى بينند.

تکليف نيست? مسلمين ديگر در اين عصر تکليفى ندارند? مسلمين تنها هستند? ما نبايد از تاريخ رسول اللّه عبرت بگيريم? يک نفر آدم پاشد و همچو کارهايى کرد.

ما نبايد از تاريخ عالم عبرت بگيريم که يک نفر موسى پاشد و با فرعون چه کرد? ما بايد عبرت بگيريم.

آقا آن روز پيغمبر اکرم عده اى همراهش نبود، خودش بود و خودش با همه دشمنها، حتى عشيره خودش دشمنش بودند.

لکن اتکال به خدا، توجه به او، فناى در او، کار را پيش برد.

نمى شود که انسان هم خودپرست باشد و هم خداپرست.

نمى شود که انسان هم منافع خودش را ملاحظه کند و هم منافع اسلام.

بايد يکى از اين دو تا باشد، يا بايد الهى باشد يا شيطانى، اين دو راه است.

شما علاج بکنيد مردم را به اينکه از اين هواهاى نفسانى بيرون بروند.

هواهاى نفسانى منشا فساد در حکومتها اگر حکومتهايى در اسلام به طور غير قانونى دارند حکومت مى کنند، از اين هواهاى نفسانى بيرون بروند و توجه بکنند به عزت اسلام، به ارزشهاى اسلام و براى يک پارک و يک

- نمى دانم

- باغ و يک ملک و يک چه ، اسلام را زير پا نگذارند، مسائل اسلام حل است.

حب الدنيا راءس کل خطيئة(1) همه خطاها از خود انسان و از اين حب انسان به خودش هست.

اگر آنهايى هم که در صدر اسلام بودند مثل مسلمين حالا بودند، آنها هم همان جا، در همان محل خودشان خفه شده بودند، لکن آنها به جان و دل براى اسلام کوشش کردند و رفتند، و نه براى اينکه کشورى بخواهند.

کشور، اسلام مى خواهد چه کند? براى اينکه آدم درست کند.

رفتند که ستمکارها را شرشان را از سر مظلومان قطع کنند.

دست ستمکاران را قطع کنند و وعده الهى را که : نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الا رض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين(2) را تحقق بدهند و بسيار هم موفق شدند.

لکن آن قدرى که آنها مى خواستند نشد، آنها همه دنيا را مى خواستند که آدم کنند.

ائمه جمعه کوشش کنند مردم را به تقوا دعوت کنند، مردم را متقى کنند، مردم را از دنيا و از آمال دنيايى پرهيز بدهند.

و اگر اين معنا را موفق بشوند، موفق مى شوند که برخلاف آنهايى که بر مصالح اسلام سلطه دارند تجهيز خواهند شد.

دعوت به تقوا و ارزشهاى انسانى شما الان غريب هستيد اينجا ولو منزل خودتان هست.

لکن تازه در اين منزلتان تشريف آورديد و نمى دانيد در ايران چه بود و چه شد و چه گذشت.

ايران چه حالى بود، خيابانهاى ايران به چه حالى بود.

ميکده ها از کتابخانه ها بسيار بيشتر بود و عشرتکده ها هم و مراکز فساد هم و روزنامه ها و مجلات و سينماها و تئاترها و دانشمندان و همه شان، همه شان با هم مخلوط شده بودند، و يک کشور شيطانى درست کرده بودند.

طاغوتى درست کرده بودند و اسلام عنايتش را، لطفش را به اين ملت مظلوم، در طول تاريخ عنايتش را، پرتو عنايتش را افکند بر اينها و اينها متحول شدند.

انسان عشرتکده اى، متحول شد به انسان مجاهد اسلامى .

انسان شهوتران متحول شد به انسان عاشق موت.

و اين عشق به موت است که تمام مسائل اسلام را دارد حل مى کند.

اگر نبود اين جوانها و اين رزمنده هايى که همه عشق به موت دارند، از همه قشرهايى که هستند، از ارتش و سپاه و بسيج و سايرين و عشاير و ساير مردم که همه با هم هستند، اگر اين تحول نبود، ما باز در زندانهاى شاهنشاهى بايد باشيم.

مردم را متحول کنيد.

علاج اين است که مردم را آگاه کنيد و متحول کنيد، دعوت کنيد به تقوا، دعوت کنيد به ارزشهاى انسانى.

ارزشهاى انسانى در طاغوت عبارت از اين است که چند تا سگ دارد و چند تا اتومبيل دارد و چند تا پارک دارد و چند تا نوکر دارد.

تمام ارزشهاى انسانى را زير پا گذاشتند.

و شما مردم را آگاه کنيد، در اين سمينارها راه را پيدا کنيد و مردم کشورهاى خودتان را از مسائل، از مسائل سياسى بالخصوص.

نترسيد از اين چهار تا دربارى که مى گويند آخوند نبايد در سياست دخالت کند.

ايران بحمد اللّه الان اکثريت قاطع اهل علمش در سياست دخالت مى کنند، در امور اجتماعى دخالت مى کنند.

و آن چندتايى که آن ته مانده ، از دربار ماندند، آنها هم ديگر ازشان کارى نمى آيد.

شما بايد ملت را اين طور کنيد و من که دعاگوى همه شما هستم به شغل خودم که عبارت از دعاگويى است قيام مى کنم، و از خداوند تعالى نصرت مسلمين را در سراسر جهان و نصرت مستضعفين را در سراسر جهان بر مستکبرين طلب مى کنم، و توفيق و تاييد شما ائمه جماعات و ائمه جمعه را در اين امر مهم اسلامى و در اين سنگر اسلامى که هستيد، توفيق شما را براى خدمت به اسلام از خداى تبارک و تعالى مسئلت مى کنم.

1- دنيادوستى در راءس تمامى خطاهاست.

اصول کافى، ج 2، ص 315، ح 1.

2- سوره قصص، آيه 5: و ما اراده کرديم که به آن طايفه ذليل و ضعيف در آن سرزمين منت

/ 206