سخنرانى - صحیفه امام جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 17

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

18 ارديبهشت 1362 / 24 رجب 1403

مکان:

تهران، حسينيه جماران

موضوع:

مستمندان و فقرا در صف مقدم جامعه

بسم اللّه الرحمن الرحيمحضار: اعضاى شوراى مرکزى کميته هاى امداد امام در سراسر کشور وجود سپاه و کميته امداد به برکت اسلام قبلا تشکر مى کنم از آقايان علما و مومنين که در اينجا تشريف دارند و براى زيارتشان ما موفق شديم.

از امورى که بايد توجه به آن کرد اين است که انقلاب اسلامى يک نوآوردهايى دارد که سابقه ندارد.

بعد از انقلاب يک گروههايى پيدا شدند و يک جمعيتهايى که نظير اينها در تاريخ گمان ندارم سابقه داشته باشد.

همين گروه امداد و کميته امداد، من نشنيده ام که در يک کشورى يک همچو کميته اى باشد که همتشان صرف رسيدگى به فقرا و مستمندان و دهقانانى که در دور افتاده شهرها قرار گرفته اند و محرومان جامعه و همين طور نهادهاى ديگر از قبيل پاسدار، کميته و امثال اينها، بسيج، اينها يک نوآوردهايى است که به برکت اسلام و تعهد ملت ما به اسلام پيدا شده است و بيسابقه است.

بيسابقه است که به مجرد اينکه انقلاب مى شود يک عده اى به نام پاسدار، يک عده اى به نام کميته ، يک عده اى به نام بسيج براى امنيت داخلى و مرزها از خود مردم جوشش کنند، و بيسابقه است که در يک کشورى خود مردم و خود علما و مومنين يک کميته اى به اسم کميته اى براى امداد داشته باشند که همشان اين باشد که فقرا و مستمندان را در سراسر کشور رسيدگى کنند و امداد کنند.

اينها برکات اسلام است و اين گروههاى عزيز و کميته ها و همين طور اين کميته امداد يک عمل بسيار لطيف ظريف شريف دارند که با اين عمل ان شاء اللّه مى توانند ريشه فقر را از سرتاسر کشور به امداد ملت بزرگوار ايران و به همت دولت بزرگوار ايران، اين ريشه را از بيخ و بن بکنند.

و عمل شما آقايان در سرتاسر کشور عمل بسيار شريف خداپسندى است که مورد عنايت خداى تبارک و تعالى خواهد بود.

خداوند تبارک و تعالى به فقرا و به مستمندان و به محرومان آن قدر عنايت دارد که معلوم نيست به قشر ديگر اين قدر عنايت داشته باشد.

محرومان و مستضعفان حاميان واقعى انقلاب و اسلام و شما کارى را متکفل شديد و انجام کارى را به عهده گرفتيد که مورد عنايت خاص خداى تبارک و تعالى است.

و البته بايد اين توجه را به آقايان عرض کنم، گرچه خودشان توجه دارند که بايد اين عمل با يک ظرافتى انجام بگيرد که مستمندان، محرومان خيال نکنند که آنها از باب اينکه در صف پايين جامعه واقع شده اند مورد امداد واقع شده اند، آنها در صف مقدم جامعه اند.

مستمندان و فقرا و دورافتاده ها در صف مقدم جامعه هستند، و همينها و همين زاغه نشينان و همين حاشيه نشينان و همين محرومان بودند که اين انقلاب را به ثمر رساندند.

اينها بودند که از همه چيز خودشان در راه اسلام عزيز در رژيم سابق گذشتند و الان همه مشغولاند.

همينها هستند که الان در جبهه ها مشغول به فداکارى هستند، و جوانهاى همينهاست که در سرتاسر کشور، داخل و در خارج کشور مشغولاند براى تاييد اسلام.

و ملت شريف ايران قدر يک همچو جوانان و قدر يک همچو خانواده هايى که اين جوانان را تحويل جامعه داده اند مى داند، و عمده اين است که در پيشگاه خداى تبارک و تعالى يک درخشندگى خاص اين افراد دارند.

اگر نبودند اين محرومان جامعه که دلبستگى به اين دنيا به آن طورى که بالاتريها به خيال خودشان دارند، اگر نبود همت اين محرومان و همت اين روستائيان و همت اين جنوب شهريها، اگر نبود اين، نه رژيم سابق ظلمش از بين رفته بود و نه ما در مقابل مشکلات مى توانستيم مقاومت کنيم.

همه اينها از برکات اينهايى هستند که شما به امداد آنها برخاسته ايد، و آنها لايق اين هستند که ما با تواضع به خدمت آنها برويم و براى آنها خدمت کنيم، همه ما خدمتگزار آنها بايد باشيم.

آنها به ما منت دارند که ما را از اين قيدى که ابرقدرتها به دست و پاى ما بسته بودند نجات دادند.

آنها بر کشور ما منت دارند که اسلام عزيز را در اين کشور حاکم کردند.

ما و شما براى آنها کارى نمى کنيم، آنها ما را رساندند به آنجايى که بتوانيم در مقابل همه قدرتها بايستيم و سرفراز باشيم که ما نه در طرف شرق هستيم و نه در طرف غرب هستيم و نه احتياجى به وابستگى آنها داريم.

ما يک ملت مستقل هستيم.

يک کشور مستقل آزاد و سرفراز هستيم که تمام ريشه هاى فساد را کنده ايم، يا ان شاء اللّه اگر يک ريشه هاى پوسيده اى هم مانده است مى کنيم و اين به برکت همين محرومان است.

همين زاغه نشينانى که من يادم نمى رود که وقتى در تلويزيون ديدم از يک خانه اى از اين زاغه ها يک عده اى پيرمرد و پيرزن و بچه و اينها بيرون آمدند و يکى از آنها پرسيد که کجا مى رويد، گفتند مى رويم تظاهر، تظاهرات.

همينها بودند که ناهار روزشان و شام شبشان را نداشتند، لکن با همت والاى خودشان، با آن قدرت معنوى الهى خودشان در آن رژيم بيرون آمدند و شهيد دادند و فاتح شدند، و در جمهورى اسلامى هم همينها هستند که پشتيبانى مى کنند و در جبهه ها و پشت جبهه ها محکم ايستاده اند.

البته همه قشرهاى ملت بايد ما بگوييم که اينها از مستضعفان بودند، براى اينکه دولتهاى قوى ما را به استضعاف کشيده بود و همه ملتهاى عالم را به استضعاف کشيدند.

در زمان رژيم سابق همه قشرها در نظر آنها مستضعف بودند و بايد فرمانبردار باشند، از قشر روحانى گرفته تا بازارى تا روستايى تا همه افرادى که سرتاسر کشور هستند.

امروز همه اينها از آن قيدها آزاد شدند و براى خاطر همين که اين محرومان و مستضعفان و ديگر قشرها قيام کردند، نهضت کردند و نترسيدند از هيچ چيز، و خداى تبارک و تعالى آنها را امداد کرد و به امدادهاى غيبى و جلوه هاى معنوى و پشتيبانى حضرت ولى عصر

- ارواحنا له الفداء

- ما را رسانده اند به اينکه آزاد شديم.

پس آنها به ما منت دارند و ما بايد خدمت به آنها بکنيم، دولت بايد خدمتگزار آنها باشد.

خدمت به محرومان، بزرگترين جهات معنوى کسانى که داراى يک چيزهايى هستند که مى توانند به اينها خدمت کنند اينها هم انصاف اقتضا مى کند که خدمت کنند.

و در اين چيزى که در بانک ذکر کردند که قرار دادند به اينجا، خدمت کنند، که اين خدمت براى آنها جاودان است و اموال براى آنها نمى ماند.

آنچه که مى ماند آن جهات معنوى است که انسان در کارش انجام مى دهد.

جهات معنوى، که يکى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق اللّه است، خدمت به انسانهاى محروم است.

اين است که براى انسان جاودان مى ماند و در عالم ديگر به درد انسان مى خورد.

اموالى که انسان بگذارد و برود به درد انسان نمى خورد.

اموالى که پيش بفرستد به درد انسان مى خورد.

و اميدوارم که آنهايى که داراى يک مکنتى هستند توجه داشته باشند که به اين مستمندان، که ولى نعمت ما هستند، رسيدگى کنند، و به اين حساب که ذکر کردند کمک کنند تا اينکه ريشه اين محروميت ان شاء اللّه به همت والاى همه کشور و همه علما و غير علما اين ريشه فاسد از بين برود، و همه افراد اين ملت يک زندگى متوسطى که بايد داشته باشند، داشته باشند و با راحتى به خدمت به اسلام مشغول باشند.

رسيدگى ننمودن مدافعان حقوق بشر به جنايات صدام و اميدوارم که ان شاء اللّه آسيبى از ناحيه فاسدها به اين کشور وارد نشود.

و ملاحظه مى کنيد که مدتى است که دولت ايران از سازمان ملل خواسته است که نماينده اى بفرستند که اين جناياتى که اين رژيم بعث ملحد به دزفول و ساير شهرهاى ما، پلدختر و اينها وارد کرده اند، ملاحظه کنند، و اثرى از اين پيدا نشده است که تا حالا يک همچو کارى بکنند و توقع هم نيست که بکنند.

آنها، وقتى که منافقين و امثال آنها يک مطلب دروغى مى گويند که الان روزى صدها نفر را در خيابانها، بچه هاى کوچک را مى کشند و در اوين چه مى کنند و اينها، آنها مستندشان را قول يک دشمن اسلام قرار مى دهند و هياهو مى کنند و اطلاعيه و اينها مى دهند، لکن حاضر نيستند که يک نماينده بفرستند که ببينند اينها با اين شهرهاى ايران چه کردند، اينها با خوزستان چه کردند.

اينهايى که مى گويند که ما عرب هستيم و به اصطلاح غيرت عربى داريم، با اين ملت عرب چه کردند، با اين ملت مسلم چه کردند، با اين کردها چه کردند.

حاضر نيستند اين کسانى که ادعاى طرفدارى از حقوق بشر مى کنند، حاضر نيستند گوش کنند به حرف اين مظلومانى که زير ستم اين ظالمها به دستيارى امريکاى جابر ظالم که تمام گرفتاريهاى ما با دست اوست، حاضر نيستند که رسيدگى کنند که چه شده است.

از آن طرف براى ما اطلاعيه صادر مى کنند و اعلاميه صادر مى کنند و محکوم مى کنند.

و ما نه به آن محکوميتش ترتيب اثر مى دهيم و نه به اين نيامدن.

من ثانيا از آقايان تشکر مى کنم که در اين خدمت بسيار شريف و بزرگ همت گماشتيد.

و برادران عزيز خودتان را که اينها در طول تاريخ، اينها محروم بودند، اينها مظلوم بودند، نگذاريد که اينها باز محروميت بکشند.

در رژيم اسلامى نبايد محروميت بکشند اينها، بايد نجات پيدا کنند اينها هم از محروميت.

و همت بزرگتان در اين باشد که آن روستاهاى دورافتاده اى که هيچ نداشتند در زمان سابق، و بحمداللّه الان بسيارى از کارها در آنجاها شده است، لکن همتتان در اين باشد که به آنها بيشتر برسيد و به آنها بيشتر خدمت کنيد.

خداوند تعالى همه شما را ان شاء اللّه توفيق بدهد و دست ستمکاران را از سر مظلومان جهان قطع کند، و خداى تبارک و تعالى از نور هدايت خودش نصيب همه ما بفرمايد.

/ 206