سخنرانى - صحیفه امام جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 17

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

1 خرداد 1362 / 9 شعبان 1403

مکان:

تهران، حسينيه جماران

موضوع:

ابتلاى جمهورى اسلامى به توطئه هاى عوامل امريکا و شوروى

حضار: نورى، عبداللّه (نماينده امام در جهاد سازندگى)، مسئولان و اعضاى جهاد سازندگى سراسر کشور، فرمانده کل و فرماندهان نواحى سراسر کشور، مسئولان اداره سياسى

- عقيدتى

بسم اللّه الرحمن الرحيم

ژاندارمرى جمهورى اسلامى اخلاص داشتن در خدمت به بندگان خدا من تشکر مى کنم از خداى تبارک و تعالى که در اين روز با شما عزيزانى که براى اين کشور زحمت مى کشيد و براى سازندگى محرومان رنج مى بريد مواجه هستيم و از چهره هاى نورانى عزيز شما بهره مى بريم.

خداى تبارک و تعالى اين زحمتهاى طاقتفرساى شما عزيزان را هرگز فراموش نخواهد کرد.

شما عزيزان، چه قشر روحانى و چه قشرهاى عزيز ديگر در اين مدت طولانى چه رنجها برديد و چه خدمتهاى شايسته در سرتاسر کشور، در جبهه و پشت جبهه تقديم خداى تبارک و تعالى کرديد.

آنهايى که براى يک مستمند و يک مومن خدمت بکنند آن همه اجر پيش خدا دارند.

و شما که براى ميليونها مستمند و ميليونها مستضعف خدمت مى کنيد جز خداى تبارک و تعالى کسى نمى تواند احصا کند اجر شما را.

و من اميدوارم که با همين عزم راسخ و با همين قدم الهى به کار خودتان ادامه بدهيد، و توجه به اينکه مردم درباره شما چه مى گويند، مخالفين درباره شما چه مى گويند، نداشته باشيد.

شما اخلاص داشته باشيد و براى خدا به بندگان خدا خدمت کنيد و ثنا و اجر را از او طلب کنيد که او جزاى شما را و اجر شما را عطا مى فرمايد.

و همين طور از فرماندهان محترم ژاندارمرى که در اينجا حضور دارند تشکر مى کنم که آنها هم در حد توان خودشان دارند به اين کشور خدمت مى کنند.

کشور امروز از خود شماهاست و دست شرق و غرب از کشور کوتاه شده است، و شما خودتان هستيد که بايد کشور خودتان را اداره کنيد و حفظ کنيد.

از اول که اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد همه قشرهاى ملت قواى نظامى و انتظامى و چه پاسداران عزيز و چه جهاد سازندگى و چه کميته ها، همه قشرهاى ملت با هم دست برادرى دادند و به پيش رفتند.

چقدر شهيد دادند و چقدر مجروح و چه خانواده هايى جوانهاى خودشان را در راه اسلام از دست دادند، لکن نبايد ما بگوييم که از دست دادند.

آنکه محفوظ است، آنکه براى همه محفوظ است، آن خدمتى است که در راه اسلام، و آن خونى است که در راه اسلام ريخته شود.

اسلام از اول براى همين امر قيام کرده است که به اين مستمندان عالم در مقابل ستمگران خدمت کند، و اين ستمگران را به جاى خود بنشاند، و شما اشخاصى هستيد که پيرو يک همچو اسلام عزيز هستيد و به اين پيروى بايد ادامه بدهيد.

تقدير از متصرفين لانه جاسوسى امريکا من امروز بعض صحبتها را با شما برادران عزيز مى کنم و تقدير مى کنم در عين حالى که از شما و همه ملت علاوه بر آن، جنود معنوى الهى تقدير مى کنند و شما را در اين خدمت، بزرگ مى شمارند.

البته گروههايى هم هستند که براى اينکه با اين کشور مخالفاند، با استقلال اين کشور مخالفاند، با آزادى اين کشور مخالفاند، و بالاخره با اسلام که اين آزادى و اين استقلال را براى شما آورده است مخالفاند، باز دست از شيطنت برنمى دارند.

روش اسلام و طريقه اسلام همان است که از اول در تبليغات اسلامى و در شعارهاى شما جوانهاى عزيز در سرتاسر کشور بود که ما استقلال مى خواهيم و آزادى و جمهورى اسلامى .

اين شعار نه شرقى و نه غربى که در همين شعار هست، در همه قشرهاى ملت از آن روستاهاى دور افتاده تا مرکزها به گوش مى خورد و هر روز طنينانداز است.

ما در مدتى که ، آن وقتى که جوانهاى پاسدارمان لانه جاسوسى را فتح کردند و جاسوسان امريکايى را از ايران راندند گرفتار يک راهى بوديم، و يک روشى برخلاف کشور و اسلام بوديم که مدتها از آن رنج برديم و مدتها جوانهاى ما محکوم شدند.

جوانهايى که مى خواستند که از زير يوغ امريکا و قدرتمند دنيا بيرون بروند و خودشان براى خودشان کشورشان را اداره کنند مورد اهانت واقع شدند، و تقصيرشان اين بود که لانه جاسوسى را گرفتند.

مدتها همه ما در اين قضيه رنج برديم، و پس از آنکه آن مسائل درست شد و اين افرادى که با صراحت لهجه ، اکثر آنهايى که در راس هستند، تصريح کردند که ما جاسوسانى بوديم براى شوروى، و دنبال آن وزارت خارجه عده اى را بيرون راند.

و همين قدر و منزلتى که ملت ما و ما براى آن عزيزانى که جاسوسخانه امريکا را از بين بردند، براى اين جوانانى که اين جاسوسهاى غير انسانى و اسلامى را و مخالف با کشور و ملت و اسلام را دستگير کردند، همان اجرى که براى آنها و همان ارزشى که براى آنها قائل هستيم براى اينها هم قائليم، و همان ارزشى که براى اين دو گروه قائليم براى وزارت خارجه و وزير محترم خارجه هم که عده اى را که تشخيص دادند که عضوهاى نامطلوب هستند از ايران خارج کردند، براى اينها هم قائليم.

همان طورى که آنها اثبات کردند که ما به غرب بستگى نداريم و با شجاعت و شهامت پيش رفتند و به کارشکنيها و انتقادات آنهايى که برخلاف آنها بودند اعتنا نکردند، اينها هم در طرف شرقى و شمالى اش همين کار را کردند، و بدون اينکه هراسى از آن کشورهاى بزرگ و قدرتهاى بزرگ داشته باشند، جاسوسانى که در داخل کشور بودند و خودشان را ايرانى مى شمردند

- ولو ما آنها را ايرانى نمى دانيم

- با قدرت تمام گرفتند و به دام انداختند، و لانه هاى جاسوسى آنها را تصاحب کردند، و وزارت خارجه در دنبال او، عده اى را از کسانى که در ايران جاسوسى مى کردند براى خارج، براى شوروى، آنها را هم از ايران اخراج کرد، بدون اينکه هيچ هراسى به خودشان راه بدهند از شرق يا از غرب.

هشدار به شيطنتهاى نغمه گران شوم استعمار دنبال اين قضيه ما امروز باز مبتلا هستيم به اشخاصى که براى خاطر چپيها و براى خاطر توده ايها و براى خاطر شوروى و بر ضد مصالح اسلام و کشور مشغول تبليغات سوء هستند، و به نظر مى رسد که امروز هر دو دسته ، دسته سابق که ضربه آن عزيزان پاسدار را خوردند، و دسته ديگرى که ضربه اين دسته از عزيزان پاسدار را خوردند، دست به هم داده اند تا شيطنت خودشان را ادامه بدهند.

من بايد به هر دو دسته هشدار بدهم که دست از اين شيطنتها برداريد.

امروز نغمه اينکه براى ايران، دولت ايران هيچ کارى نکرده است و مستکبر مستکبرتر شده است و مستضعف مستضعفتر، اين نغمه شوم را که بايد از دهن امريکا و از دهن شوروى خارج بشود، اينهايى که در ايران خودشان را مسلم مى دانند، اينها اين نغمه را از گلوهاى خودشان بيرون بيندازند.

البته يک دسته هستند فضول و شيطان که از اسلام ضربه ديده اند، و آنها ارباب بزرگ خودشان را از دست داده اند، و اينها هم اخيرا ارباب بزرگشان را از دست داده اند، اينها براى خاطر اينکه اربابها از دستشان رفته است شيطنت مى کنند، و همينها وادار مى کنند يک دسته ساده لوح را که بيغرض هستند، اينها را وادار مى کنند تبليغات مى کنند، و آنها هم هرجا يک اجتماعى به دستشان برسد، در نمازجمعه مثلا اگر يک وقت دستشان برسد، در مجلس اگر يک وقتى تريبون به دستشان بيايد، همان حرفهايى را که بايد از حلقوم امريکا و شوروى بيرون بيايد که براى اين ملت هيچ کارى نشده است، همان مطلب از حلقوم اين بيچاره ها بيرون مى آيد.

يک دسته گولخورده و يک دسته شيطان، يک دسته که مى خواهند جمهورى اسلامى نباشد هرچه مى خواهد باشد، آن مى گويد شوروى باشد و کمونيسم، آن مى گويد امريکا باشد و غرب، و اين دو دسته که به نظر مى رسد با هم تفاهم کرده اند، يک اشخاص ساده لوح را چه در مجلس و چه در خارج مجلس وادار مى کنند که مسائلى را طرح بکنند که هرچه بيشتر ملت ايران را مايوس کنند.

شما برادرانى که چهار سال است داريد براى اين مردم خدمت مى کنيد، و خدمتهايى که شما براى اين ملت کرده ايد در طول تاريخ شاهنشاهى نشده است.

آنها همه خدمتشان را براى کاخنشينان کرده اند و شما خدمتتان را براى کوخنشينان، اينها را در نظر نمى آورند.

پاسدارهايى که اين همه خدمت در جبهه ها کرده اند و در خارج جبهه ها کرده اند، و اين طور دست منافقين را از اين کشور کوتاه کرده اند، اينها خدمت نيست?! خدمت بايد به طرز امريکايى اش باشد يا به طرز شوروى?! اظهار تاسف از فريبخوردگان ساده انديش و پاکدل خيلى موجب تاسف است که يک نفر مسلم گول بخورد از يک دسته شيطان خبيث، و در مجامع عمومى بخواهد تضعيف کند جمهورى اسلامى را، دولت جمهورى اسلامى را و رئيس جمهور را و سايرين را.

بسيار تاسف دارم من از اينکه اين جمعيت پاکدل اين قدر پاکدل باشند که خيال کنند هرچه اين شياطين گفتند صحيح است، همين شياطينى که مى گويند هيچ کارى براى ايران نشده است، همين شياطينى که مى گويند زمان شاه بهتر بود از حالا.

اين نغمه شوم مستکبر، مستکبرتر شده است يعنى زمان جمهورى اسلامى بدتر شده است از زمان شاه و مستضعف، مستضعفتر شده است يعنى اسلام بدتر است از رژيم شاهنشاهى.

آنهايى که مى فهمند و از روى شيطنت صحبت مى کنند با آنها جز اينکه با قدرت رفتار بشود راهى نيست.

لکن اينهايى که گول خورده اند از اين شياطين، با اينها صحبت است که برادران، شما چرا گول مى خوريد? شمايى که عمرى در اسلام گذرانديد و فشارهاى زمان طاغوت را ديديد و اهانتهاى زمان طاغوت را چشيديد و امروز مى بينيد که از آن فشارها خارج شديد و از آن گرفتاريها بيرون آمديد و به طور آزادى نفس مى کشيد، به طور استقلال زندگى مى کنيد، شما چرا مى گوييد که حالا بدتر از آن وقت شده است و در تضعيف دولت کوشش مى کنيد? شما چرا وقتى يک قصورى را مى بينيد، يک چيزى را مى بينيد که در ايام جنگ ناگزير است که واقع بشود، و در هر انقلابى ناگزير است که واقع بشود، جمع مى کنيد و روى هم مى گذاريد و در مجامع عمومى براى مردم مى گوييد تا مردم را تضعيف کنيد? شما چرا آن خدمتهايى که اين ملت کرده است و خدمتهايى که اين جهاد سازندگى کرده است و خدمتهايى که پاسدارها کرده اند و کميته ها کرده اند، خدمتهايى که دولت کرده است، چرا آنها را نمى بينيد? چه شده است شما را که گول چند تا شيطان را در گوشه و کنار کشور مى خوريد و نمى دانيد چه مى کنيد، نمى دانيد تيشه برداشته ايد و به ريشه اسلام داريد مى زنيد، نمى دانيد که تضعيف جمهورى اسلام، تضعيف اسلام و تضعيف اسلام را شما نمى خواهيد، لکن از روى نادانى شما را وادار مى کنند تا اين مسائل را طرح بکنيد.

دشمنى و تضعيف نظام به اسم دلسوزى براى مردم و کشور به خود آييد، توجه کنيد، و اين قدر ساده دل نباشيد و به آن شياطين هم مى گويم که سرجاى خودتان بنشينيد والا ليست افراد شما خواهد آشکار شد، و شما به آنجا خواهيد رفت که منافقين رفتند.

همان طورى که منافقين اظهار اسلام مى کردند و حالا هم مى کنند، اسلام راستين مى خواهند! نه اسلامى که در آن حدود شرعيه جارى بشود، نه اسلامى که در آن قصاص شرعى جارى بشود، نه اسلامى که ابرقدرتها را بيرون بکند از کشور، نه اسلامى که کمونيست را سرکوب کند و نه اسلامى که غرب را سرکوب کند، شما هم همان منافقين هستيد با صورت ديگر.

به اسم دلسوزى براى مردم

- همان طور که منافقين مى کردند

- به اسم دلسوزى براى کشور، به اسم دلسوزى براى مردم، تضعيف مى کنيد هم قوه قضائيه را، هم قوه مجريه را و هم جمهورى اسلامى را.

و درد شما اين است که دستتان از آن فسادها کوتاه شده است، و من به شما قول مى دهم که ديگر آنها برنگردند.

و به شما عرض مى کنم که بزک نمير بهار مياد(1) نخواهد شد.

نه خربزه براى شما خواهد آمد و نه خيار.

شما به جاى خودتان بنشينيد، اين قدر توطئه نکنيد، اين قدر تضعيف نکنيد جمهورى اسلامى را که آن مسائل برگشتنى نيست.

و ملت ما آن ملت نيست که براى خاطر امثال شما تزلزل پيدا بکند.

آنهايى که وضعى داشتند و حيثيتى به خيال خودشان داشتند از بين رفتند.

امريکا با آن قدرتش در ايران سرکوب شد، و شوروى با آن قدرت بزرگش در ايران سرکوب شد، و طرفدارهايش را علنا از ايران يک دسته اى را بيرون کرده اند و يک دسته اى را حبس کرده اند و به جزاى خودشان خواهند رساند.

منافقين که عده شان زياد بود و تبليغاتشان دامنه دار بود، و جوانهاى بسيارى را از ما گول زده بودند، آنها هم به زباله دان ريخته شده اند.

شما چند نفر چه مى گوييد.

شما چند نفر روشنفکر باصطلاح خودتان که مى خواهيد کمونيست را در ايران تقويت بکنيد، يا چند نفر ديگرى که مى خواهيد به خيال خودتان امريکا بازگردد، من به شما عرض مى کنم تا شما زنده ايد امريکا برنمى گردد، شوروى هم برنمى گردد.

در نسلهاى آتيه ، اگر ملتها در نسلهاى آتيه به همين روش حرکت کنند و روحانيون در همه جا حاضر باشند و مردم در صحنه باشند و قواى نظامى و انتظامى ، قواى نظامى و انتظامى اسلام باشد، اين در طول تاريخ هم انشاءاللّه نخواهد شد.

و اگر خداى نخواسته ، در يک مدتهاى طولانى سستى براى کشور پيدا بشود، يا شياطين رخنه بکنند در اين کشور، آن وقت امرى است که بايد خدا اعانت کند ما را.

برخورد ملاطفتآميز و قدردانى از جوانان من از خداى تبارک و تعالى سلامت و صحت شما عزيزان را خواستارم.

و به روحانيون جميع کشور چه در روستا و چه در شهرستانها و هرجا که هستند سفارش مى کنم که اين جوانها را تشويق کنند، بروند سراغ اين جوانها، با آنها صحبت کنند، ملاطفت کنند اين جوانهايى که عزيزانشان از دست رفته است.

اين جوانهايى که تمام توانشان را براى خدمت به اين اسلام و خدمت به کشور خودشان خرج کرده اند، اينها در عين حالى که خداى تبارک و تعالى به آنها اجر مى دهد لکن خدا از ما مى خواهد که به اينها خدمت بکنيم و از اينها قدردانى بکنيم.

خداوند همه شما را حفظ کند و براى ملت ما ذخيره کند.

و آنهايى که کجروش هستند، ان شاء اللّه خداوند راستشان کند و يا اينکه به جايگاه خودشان برساند.

/ 206