سخنرانى - صحیفه امام جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 17

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

صبح 27 آبان 1361 / 2 صفر 1403

مکان:

تهران، حسينيه جماران

موضوع:

اتحاد و همگامى مکاتب توحيدى

- اهميت مجلس خبرگان رهبرى

بسم اللّه الرحمن الرحيمحضار: نمايندگانى از اقليتهاى مذهبى لزوم اتحاد مکاتب توحيدى در مقابل ستمگران من خوشوقتم که جمهورى اسلامى بعضى فرصتها را به ما و ملت ما نصيب مى کند و از آن فرصتها، ملاقات با قشرهاى مختلف و مذاهب مختلف و دينهاى مختلف است.

ما همه در تحت لواى توحيد مجتمع هستيم.

ايران مال همه است و توحيد مذهب همه است و مبدا و معاد ايده همه است و ما اين مشترکات را داريم و ملت واحده هستيم.

و لازم است که در مسائل ايران، همه در صحنه باشيم و همه با هم يد واحده باشيم که ديگرانى که مى خواهند به همه ماها تعدى کنند، چه با اسم اسلام، چه با اسم ساير مذاهب، به مسلمين جهان و به ملتهاى مظلوم جهان ظلم و ستم روا مى دارند، با هم تشريک مساعى کنيم در اينکه يک راه پيدا کنيم براى جلوگيرى از ستم در تمام قشرهاى انسانهاى دنيا.

انبياى عظام

- سلام اللّه عليهم

- از آدم تا خاتم که تشريف آورده اند و انبياى بزرگ اولى العزم که در بين مردم تشريف داشته اند، همه آنها براى اين بودند که پرچم توحيد را و عدالت را در بين ملتها برپا کنند.

پيامبران، تمام پيمبران در طول تاريخ اينطور نبوده است که فقط يک ناصحان باشند، بلکه آنها براى تهذيب اخلاق مردم به گفتار، به کردار، به عمل، به فعاليت مامور بودند و خداى تبارک و تعالى آنها را براى اينکه انسانها را بسازند، براى اينکه ، خلق انسانى در آنها رشد پيدا بکند و اعمال و افعال انسانى داشته باشند، مبعوث فرموده است و همه در هر حالى که بوده اند، کوشش خود را کرده اند.

و من يک نکته اى که سابقا هم گاهى گفتم عرض مى کنم و او اين است که ما نمى دانيم چرا اين انبيايى که اينقدر کوشش کرده اند براى تهذيب ملتها، براى اصلاح ملتها، براى جنبه معنويت ملتها، حکومتهايى که در طول تاريخ آمده است، چه حکومتهاى اسلامى و چه حکومتهاى اديان ديگر، به حسب غالب، به خلاف مشى پيامبران خود عمل کرده اند.

شما امروز مى بينيد که کشورهاى دنيا مبتلا هستند به سرانى که ادعاى مسيحيت مى کنند، ادعاى يهوديت مى کنند، ادعاى اسلاميت.

ابتلايى که الان، ملتهاى دنيا دارند به دست بسيارى از اين سران، ابتلايى است که بايد ما ابتلاى انبيا حساب کنيم.

همانطورى که انبيا در صدر عالم تا آخر مبتلا بودند به دست يک خيانتکارانى که با آنها آنطور عمل کردند که روى تاريخ را سياه کردند، ملتهاى آنها هم امروز مبتلا هستند به سرانى که روى تاريخ را سياه مى کنند و انبيا را سرشکسته در پيش خداى تبارک و تعالى

- نعوذ باللّه

- مى کنند.

شما ببينيد که اگر پيغمبر اسلام را ببرند در محضر خدا و به او بفرمايد خداى تبارک و تعالى، وحى کند بر او که اين افرادى که ، حکومتهايى که ادعاى اسلام مى کنند، ببينيد چه مى کنند با مردم، ببينيد که اين حکومتها برخلاف مصالح کشورهاى خودشان عمل مى کنند، جوابى ندارد جز اينکه من تبليغ کرده ام، لکن آنها نشنيدند.

و اگر هر يک از انبيا را ببرند در محضر خدا و خداى تبارک و تعالى به آنها وحى کند که اين حکومتهايى که از مذهب شما هستند ، ببينيد الان در جهان چه مى کنند، امريکا با مردم چه مى کند با دعوى مسيحيت

- آن مسيحيتى که تمام وجودش بر اين بوده است، آن مسيحى که تمام وجودش روحانى بوده است و بر اين معنا بوده است که مردم را روحانى کند

- الان آنهايى که ادعاى مسيحيت مى کنند، اقبالشان به دنيا از آنهايى که مشرک هستند کمتر نيست.

آنهايى که اصلا مبدا و معاد را قبول ندارند، با آنهايى که دعوى مسيحيت مى کنند، دعوى يهوديت مى کنند از اين سران، فرق با آنها معلوم نيست چيزى باشد، بلکه شايد اينها جلو باشند از آنها در اينکه به دنيا توجه دارند و مردم مظلوم را زير پاى خودشان خرد مى کنند.

امروز شما مى بينيد که صهيونيست در عالم که مدعى يهودى بودن است و يهوديان او را قبول ندارند، با مردم چه مى کند و معذلک، ادعا مى کند که من تابع حضرت موسى هستم! و بالاتر و بدتر از او دولتهاى بزرگ مسيحى با مردم چه مى کنند! با آن روحانيتى که حضرت مسيح داشته است، با مردم چه مى کنند و با ملتهاى خودشان، حتى با ملتهاى مظلوم خودشان.

و ديگران چه مى کنند که روى مسيحيت را سياه کرده اند، البته روى خودشان سياه است.

و همينطور ساير قشرها و آنهايى که ادعاى اسلام مى کنند.

امروز صدمه اى که ملت مسلمان ما از صدام دارد مى کشد و ملت مظلوم مسيحى و غيرمسيحى از صهيونيستها در لبنان و امثال لبنان مى کشند، کى از ديگرى کشيده است اين رنجها را? اينها همه مدعى هستند، لکن در عمل مى بينيد که چه هستند.

و ما ملتها، ما همه که در تحت پرچم توحيد هستيم، تا با هم مجتمع نباشيم، تا در اصل مليتى که مال همه است با هم مجتمع نباشيم و با هم وحدت نداشته باشيم و در صحنه حاضر نباشيم، نمى توانيم در مقابل اين سيل کفر و اين سيل فزاينده اى که همه عالم را دارد مى برد، نمى توانيم مقاومت کنيم.

اينکه مى بينيد در ظرف چهارسالى که ، قريب چهارسالى که ايران بحمداللّه، ايستاده است و رزمندگان آن در حدود بيش از سه سال، بيش از دو سال در جنگ هستند، شما مى بينيد که اينها همه ايستاده اند و با همه مشکلات ايستاده اند و ملت هم پشت سر آنها، و اين است که موجب پيروزى ما شده است.

احترام دولت اسلامى به اديان الهى شما اين مطلب را بايد بدانيد که دولت اسلامى اگر به وظايف اسلامى عمل کند، براى همه قشرها، براى همه دينهايى که رسمى هستند در ايران، براى همه اينها احترام قائل است، براى همه اينها، همانطورى که براى ساير قشرهاى ملت مسلمان احترام قائل است، براى آنها هم قائل است و اين نيست جز اينکه اسلام اينطور است.

شما در تاريخ شايد ديده باشيد که وقتى که لشکر معاويه آمد و چند نفر را چه کرد و يکى از زنهاى اهل مذاهب رسمى را، آن، خلخال را از پايش درآورد، حضرت امير که رئيس حکومت آنوقت بود

- به حسب نقل

- فرموده است که شنيدم خلخال از پاى يک کسى که با اسلام است و تابع اسلام است درآورده اند و اگر کسى در اين امر بميرد، اين را نبايد ملامت کرد(1).

اينطور پشتيبان است.

ملت ايران همه با هم بايد در صحنه باشند.

همه بايد با هم تشريک مساعى کنند براى حفظ ايران و براى اينکه انشاءاللّه، ساير کشورهاى ديگر را هم از آن اسارتهايى که داشته اند بيرون بياورند.

شما مقايسه کنيد، يک حساب پيش خود، مقايسه کنيد ما بين آن رژيم سابق و رژيمهايى که الان هم در دنيا هست و بوده است، با رژيمى که امروز در ايران برقرار است، شما مقايسه کنيد بين اين دو تا ببينيد که وضع همه ملت در عين حالى که گرفتاريهاى همه جانبه دارد دولت و ملت ما، در عين حالى که ملت و دولت ما در فشار اقتصادى دولتهاى بزرگ هستند، در عين حالى که دولت و ملت ما مورد تهاجم نظامى دولتها هستند، معذلک، آنقدرى که در اين چند سال، در اين دو سه سال، کم يا زياد با همه اين گرفتاريها، براى مستمندان کار شده است، در طول سلطنت اين پدر و پسر غيرانسان، حاصل نشده بود.

و مطمئن باشيد شما که دولت اسلامى خدمتگزار است براى همه قشرهاى ملت، اختصاص به يک طايفه اى دون طايفه اى ندارد و ما از طرف اسلام مامور به اين معنا هستيم، ما مامور به اين هستيم که تا آقايان در تعهد خودشان به دولت اسلامى و جمهورى اسلامى باقى هستند، ما در تعهد خودمان در خدمتگزارى به آنها باقى باشيم.

و من اميدوارم که ملت مطلقا از مسلمين و اين قشرهاى غيرمسلم مربوط به اسلام و اينهايى که به رسميت شناخته شدند در اسلام و در قانون اساسى، هميشه توجه به اين داشته باشند که پيروزى ما با اين است که همه با هم باشيم، پيروزى ما، پيروزى شما در اين است که همه در صحنه باشيم، در اين است که اختلافاتى که جزئى بينتان هست بر طرف باشد و اختلاف در کار نباشد.

در چيزهايى که مربوط به دولت است، در چيزهايى که مربوط به مجلس است، در چيزهايى که مربوط به قانون است، بايد همه ما تشريک مساعى کنيم، همه ملت با هم باشند.

مجلس خبرگان در راستاى تقويت نهاد رهبرى امروز در ملت ما مطرح است قضيه مجلس خبرگان براى تعيين رهبرى.

اين مسئله اى است که نبايد ملت ايران براى آن کم ارج قائل باشد.

الان يک دسته از فرارى ها

- که شنيدم

- دوره افتاده اند که اين مجلس خبرگان نبايد باشد، براى اينکه تضعيف رهبرى است.

مجلس خبرگان تقويت رهبرى است.

گول اين حرفها را نخورند.

بايد همه وارد بشوند.

اين يک تکليف است.

حفظ اسلام يک تکليف شرعى است براى همه ما.

حفظ مملکت توحيدى يک تکليفى است براى همه قشرهاى ملت.

و چنانچه همه با هم نباشند و در صحنه حاضر نباشند و راى به وکلا ندهند و راى به مجلس خبرگان ندهند و وکلايى که بايد تعيين بشود و کسرى دارند راى کم بياورند، اين ها برخلاف تکليف عمل کرده اند.

بايد همه در صحنه باشند و همه وارد باشند.

و من به قشر روحانيت هم عرض مى کنم که کناره گيرى موحب اين مى شود که همانطورى که در زمان سابق از اين کناره گيرى علماى مذاهب، اسباب اين شد که ملت ما و بزرگانشان جدا شدند و هر کارى خواستند دولتها کردند و دولتها را به حال خود گذاشتند و هرطور سرکشى خواستند کردند، چنانچه شما از صحنه بيرون برويد و علما، دانشمندان از صحنه بيرون بروند، اين اسباب اين مى شود که باز آن مسائل سابق پيش بيايد.

امروز تکليف است، مجلس خبرگان تکليف است براى همه که هم در آن که مى خواهد خبره بشود بايد برود اسمنويسى کند، آن که لايق است برود و اسمنويسى کند و ملت به آنها راى بدهند.

در هر صورت، چنانچه ما همه مان در صحنه نباشيم و همه به فکر اين نباشيم که اين کشور را از شر مفسدان نجات بدهيم، اگر به فکر نباشيم

- خداى نخواسته

- اگر در وضع حاضر هم خيلى تاثير نکند، در وضع آينده ملت باز تاثير مى کند و

- خداى نخواسته

- دوباره ملت ما را گرفتار آنطور اشخاص مى کند که بر صغير و کبير ما رحم نکنند.

و من اميدوارم که خداوند تبارک و تعالى به همه ما توفيق بدهد که خدمت کنيم به اين کشور، خدمت کنيم به اين ملت و همه ما با هم باشيم و بر ضد کسانى که برخلاف اين ملت هستند، برخلاف مصالح اين ملت هستند، نهضت خودمان را حفظ کنيم و ان شاءاللّه، در طول تاريخ، ديگر گرفتار آن حکومتهايى که خودشان را از مردم جدا مى دانستند و براى خودشان دستگاههاى سلطنتى درست کرده بودند، گرفتار انشاءاللّه، نشويم.

/ 206