سخنرانى - صحیفه امام جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 17

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

صبح 25 مهر 1361 / 29 ذى الحجه 1402

مکان:

تهران، حسينيه جماران

موضوع:

اهميت و تاثير نهضت سيدالشهدا (ع)

مناسبت:

در آستانه ماه محرم

حضار: ملکوتى، مسلم (نماينده امام و امام جمعه تبريز)

- خطبا، علما، روحانيون و مداحان قم،

بسم اللّه الرحمن الرحيم

تهران، آذربايجان شرقى و غربى برکات و درسهاى نهضت امام حسين (ع) من از علماى محترم آذربايجان و اهل علم آنجا و علماى تهران و برادران علماى اهل سنت تشکر مى کنم و سلامت و سعادت همه را از خداوند تعالى مسئلت مى کنم.

در آستانه شهر محرم، مصيبتى بر همه ما وارد شد و آن شهادت اين پير هشتادساله (1) است که عمر شريف خودش را در راه اسلام و در راه خدمت به مردم و راه تهذيب جامعه صرف فرمود.

ملت ما از طفل شش ماهه تا پيرمرد هشتاد ساله را در راه خدا فدا کرد و اين اقتدا به بزرگمرد تاريخ، حضرت سيدالشهدا

- سلام اللّه عليه

- است.

حضرت سيدالشهدا

- سلام اللّه عليه

- به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه بايد کرد.

با اينکه از اول مى دانست که در اين راه که مى رود، راهى است که بايد همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا کند و اين عزيزان اسلام را براى اسلام قربانى کند، لکن عاقبتش را هم مى دانست.

اگر نبود اين نهضت، نهضت حسين

- عليه السلام

- يزيد و اتباع يزيد اسلام را وارونه به مردم نشان مى دادند.

و از اول، اينها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولياى اسلام حقد و حسد داشتند.

سيدالشهدا با اين فداکارى که کرد، علاوه بر اينکه آنها را به شکست رساند و اندکى که گذشت، مردم متوجه شدند که چه غائله اى و چه مصيبتى وارد شد.

و همين مصيبت موجب به هم خوردن اوضاع بنى اميه شد، علاوه بر اين، در طول تاريخ آموخت به همه که راه همين است.

از قلت عدد نترسيد، عدد، کار پيش نمى برد، کيفيت اعداد، کيفيت جهاد، اعداى مقابل اعدا، آن است که کار را پيش مى برد.

افراد ممکن است خيلى زياد باشند، لکن در کيفيت ناقص باشند يا پوچ.

و افراد ممکن است کم باشند، لکن در کيفيت توانا باشند و سرافراز.

شکستناپذيرى انقلاب در پرتو عنايات الهى تاريخ، اين نهضت ايران را و اين انقلاب را فراموش نخواهد کرد، و اين فداکارى اى که در همه قشرهاى ملت اسلامى است در ايران، فراموش نخواهد کرد.

و اين وحدتى که بين اقشار ملت از هر طبقه هستند، بين برادران اهل سنت و برادران شيعى مذهب، تحقق پيدا کرده است و اين اخوت اسلامى فراموش نخواهد شد و اين انقلاب به خواست خداى تبارک و تعالى شکست نخواهد خورد.

گو اينکه همه قدرتهاى بزرگ دنيا و آنهايى که در بلوک شرق و غرب هستند، با انقلاب ما دشمن باشند، گو اينکه همه رسانه هاى گروهى دنيا بر ضد اين نهضت قلمفرسايى کنند و دروغپردازى، آنچه حقيقت است، روشن خواهد بود و روشن خواهد شد.

آن روزى هم که حضرت سيدالشهدا را مظلوم شهيد کردند، بعضى از اشخاصى که بودند، او را به اسم خارجى و اينکه در حکومت حق وقت، قيام کرده است، اينطور معرفى کردند.

لکن نور خدا مى درخشد و خواهد درخشيد و عالم را خواهد از نور پر کرد.

درسآموزى از مکتب عاشورا تکليف ما در آستانه شهر محرمالحرام چيست? تکليف علماى اعلام و خطباى معظم در اين شهر چيست? در اين شهر محرم، تکليف ساير قشرهاى ملت چى هست? سيدالشهدا و اصحاب او و اهل بيت او آموختند تکليف را: فداکارى در ميدان، تبليغ در خارج ميدان.

همان مقدارى که فداکارى حضرت ارزش پيش خداى تبارک و تعالى دارد و در پيشبرد نهضت حسين

- سلام اللّه عليه

- کمک کرده است، خطبه هاى حضرت سجاد و حضرت زينب هم به همان مقدار يا قريب آن مقدار تاثير داشته است.

آنها به ما فهماندند که در مقابل جائر، در مقابل حکومت جور، نبايد زنها بترسند و نبايد مردها بترسند.

در مقابل يزيد، حضرت زينب

- سلام اللّه عليها

- ايستاد و آن را همچو تحقير کرد که بنى اميه در عمرشان همچو تحقيرى نشنيده بودند، و صحبتهايى که در بين راه و در کوفه و در شام و اينها کردند و منبرى که حضرت سجاد

- سلام اللّه عليه

- رفت و واضح کرد به اينکه قضيه ، قضيه مقابله غير حق با حق نيست، يعنى، ما را بد معرفى کرده اند، سيدالشهدا را مى خواستند معرفى کنند که يک آدمى است که در مقابل حکومت وقت، خليفه رسول اللّه ايستاده است.

حضرت سجاد اين مطلب را در حضور جمع فاش کرد و حضرت زينب هم.

امروز کشور ما هم به همين نحو است.

سازمان عفو بينالمللى، که من بايد بگويم سازمان جعل بينالمللى، سازمان کذب بينالمللى، در يک بيانيه اى که صادر کرده است، همان تهمتهايى که در صدر اسلام به اسلام، به رسول خدا و به اولاد و اتباع او مى زدند، زايد بر او را بر کشور ما زده اند.

همان دروغهايى که اتباع يزيد منتشر مى کردند، امروز همين سازمان عفو بينالمللى

- به اصطلاح

- منتشر مى کند يک همچو دروغهايى را.

انسان خجالت مى کشد که بگويد ما در يک کشورهايى و در يک زمينى زندگى مى کنيم که اينها رسانه هاى گروهى اش است و اينها هم سازمانهاى عفو بينالمللى و سازمانهاى ديگرش است.

انسان عار دارد که بگويد ما در عصرى زندگى مى کنيم که تمام ارزشها، تمام ارزشها فداى قدرتهاست، فداى منافع مادى است و براى خود جز منافع مادى چيزى را ارزش نمى دانند.

و ما امروز اينطور مبتلا هستيم.

آن پيرمرد سالخورده زاهد عابد متعهد را مى کشند و آن فساق و آن منافقين مى گويند که اين را ما کشتيم، براى اينکه مستقيما در شکنجه ها و در قتلها، مستقيما دخالت داشته است! اين چه بى آبرويى است که اينها دارند?! چه سنخ تربيتى است که اينها شده اند?! از آن طرف، آنهمه تهمت به جمهورى اسلامى و از آن طرف، اينطور جنايات به اشخاصى که شبها در خلوت با خدا هستند و روزها در جهاد.

تکليف ماها را حضرت سيدالشهدا معلوم کرده است: در ميدان جنگ از قلت عدد نترسيد، از شهادت نترسيد.

هر مقدار که عظمت داشته باشد مقصود و ايده انسان، به همان مقدار بايد تحمل زحمت بکند.

ما باز درست نمى توانيم ادراک کنيم که حجم اين پيروزى چقدر است.

دنيا بعد ادراک خواهد کرد که اين پيروزى ملت ايران چه حجمى دارد.

به همان حجمى که اين پيروزى دارد و اين مجاهدت، همان حجمى را که دارد، در ازايش مصيبتها هم بايد حجمشان زياد باشد.

ما نبايد متوقع باشيم که همه قدرتها را که دستشان را از منافعشان در اينجا و انشاءاللّه، در منطقه کوتاه کرديم و متوقع اين باشيم که که هيچ صدمه اى به ما وارد نمى شود.

ما نبايد متوقع باشيم که با اينهمه پيروزى، ما همينطور سالم خواهيم ماند.

ما همينطور روزمره ، همانطورى که سابق بوده ، حالا هم بايد باشيم.

تکليف همه روحانيون، چه خطبايى که منبر تشريف مى برند، يا ائمه جمعه و جماعت و هر کس که با مردم سروکار دارد و با آنها صحبت مى کند، اين است که وضعيت قيام حضرت سيدالشهدا را به مردم درست بفهمانند که قيام براى چى بود، چه بود و با چه عده اى قيام شد و با تحمل چه مصايبى آن قيام به آخر رسيد

- که به آخر نخواهد رسيد.

نقش عظيم مجالس عزا و سوگوارى در ايجاد وحدت کلمه اين را بايد همه گويندگان توجه بکنند، و ما بايد همه متوجه اين معنا باشيم که اگر قيام حضرت سيدالشهدا

- سلام اللّه عليه

- نبود، امروز هم ما نمى توانستيم پيروز بشويم.

تمام اين وحدت کلمه اى که مبدا پيروزى ما شد، براى خاطر اين مجالس عزا و اين مجالس سوگوارى و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد.

سيد مظلومان يک وسيله اى فراهم کرد براى ملت که بدون اينکه زحمت باشد براى ملت، مردم مجتمعند.

اسلام مساجد را سنگر قرار داد و وسيله شد از باب اينکه از همين مساجد، از همين جمعيتها، از همين جمعات، از همين جمعه ها و جماعات، همه امورى که اسلام را به پيش مى برد و قيام را به پيش مى برد، مهيا باشد و بالخصوص حضرت سيدالشهدا از کار خودش به ما تعليم کرد که در ميدان وضع بايد چه جور باشد و در خارج ميدان وضع چه جور باشد و بايد آنهايى که اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه بکنند، و بايد آنهايى که در پشت جبهه هستند چطور تبليغ بکنند.

کيفيت مبارزه را، کيفيت اينکه مبارزه بين يک جمعيت کم با جمعيت زياد بايد چطور باشد، کيفيت اينکه قيام در مقابل يک حکومت قلدرى که همه جا را در دست دارد، با يک عده معدود بايد چطور باشد، اينها چيزهايى است که حضرت سيدالشهدا به ملت آموخته است و اهل بيت بزرگوار او و فرزند عاليمقدار او هم فهماند که بعد از اينکه آن مصيبت واقع شد، بايد چه کرد.

بايد تسليم شد? بايد تخفيف در مجاهده قائل شد? يا بايد همانطورى که زينب

- سلام اللّه عليها

- در دنباله آن مصيبت بزرگى که تصغر عنده المصائب،(2) ايستاد و در مقابل کفر و در مقابل زندقه صحبت کرد و هر جا موقع شد، مطلب را بيان کرد و حضرت على بن الحسين

- سلام اللّه عليه

- با آن حال نقاهت، آنطورى که شايسته است تبليغ کرد.

حفظ اسلام، تکليف بزرگ ما امروز در مقابل اينهمه تبليغاتى که در عالم دارد مى شود بر ضدمان، در مقابل آنها واقع هستيم.

در مقابل مطبوعات، در مقابل راديوها، در مقابل سخنرانيها، در مقابل سازمانها: ما در مقابل اينها واقع هستيم و ما منافع آنها را از دستشان گرفته ايم و دست آنها را از کشورمان قطع کرده ايم و براى ادامه اين نهضت، بايد کوشش کنيم.

يک نعمتى است خدا به ما داده است، ما بايد اين نعمت را حفظ کنيم.

اسلام که مى رفت در عصر رژيم منحوس پهلوى از بين برود، اسلام را برگردانديم و آن که دشمن او بود کنار زديم و امروز بايد اين نعمت را حفظ کنيم.

تکليف همه اين است که اين نعمتى که خداى تبارک و تعالى داده است، به شکر اين نعمت، مجاهده کنيم براى حفظ او.

بحمداللّه، سربازهاى اسلام در جبهه ها، از ارتشى و پاسدار و بسيج و عشاير و اينها گرفته تا آنهايى که کمک به آنها مى کنند، آنها دارند خدمت خودشان را به شايستگى انجام مى دهند و دشمن را روز به روز، ساعت به ساعت عقب مى نشانند.

و ما بايد در پشت جبهه ، همانطورى که توده هاى مردم در پشت جبهه دارند کمک مى کنند به جبهه ها، علماى اعلام، گويندگان بزرگ، خطباى عظيمالشان هم بايد جهاد کنند و جهاد آنها تبليغ است، جهاد آنها فهماندن حجم اين پيروزى است و اين عملى که شما براى او انقلاب کرديد و اين ايده اى که براى او قيام کرديد، فهماندن به ملتها و ملت که مقدار اين پيروزى چقدر است و براى حفظ او بايد چه کرد.

همانطورى که پيروزى حاصل شد به حضور همه جمعيتها در ميدان و در صحنه ، حضور همه در صحنه هاى نبرد جبهه و پشت جبهه ، حفظ اين نعمت بزرگ الهى هم محتاج به اين است که حاضر باشند جوانهاى ما، حاضر باشند که هر وقتى آنها را خواستند، بروند و از اسلام دفاع کنند.

اسلام يک امرى است که انبيا، که نبى اکرم، که اولاد نبى اکرم و اصحاب متعهد نبى اکرم براى او جانفشانىها کردند و براى او زحمتها کشيدند.

اسلام چيزى است که از سوى خدا آمده است و بايد حفظ بشود و اگر

- خداى نخواسته

- اين پيروزى که دنبال اين انقلاب به دست شماآمده است، به واسطه سستى ما، به واسطه ضعف تبليغ ما، به واسطه ضعف حضور ملت ما، به شکست

- خداى نخواسته

- برسد، بدانيد که اسلام تا قرنها ديگر نمى تواند سربلند کند.

تکليف، بزرگ است و همه بايد اين تکليف بزرگ را بپذيريم.

آخر مطلب شهادت است و وصول به لقاءاللّه و حضور در محضر حضرت سيدالشهدا و امثال او، و اين غايت آمال اشخاصى است که عشق به خدا دارند.

و ما مى بينيم در جبهه ها، براى ما نقل مى کنند از جبهه ها که اين جوانهاى عزيز در جبهه ها شب چه حالى دارند، چه ذکر و فکر و دعايى دارند و نمازى و روز با چه نشاطى به جبهه ها مى روند.

اين چيزى است که خداى تبارک و تعالى، نعمتى است که خداى تبارک و تعالى به اين ملت عطا فرموده است.

اين اين نعمت را حفظ کنيد.

شهادت بيمه کننده پيروزى اسلام شما آقايان روحانيون و همه روحانيونى که در کشور هستند، همه مکلفند به اينکه اين نعمت خدا را، اين عطيه الهى را حفظ کنند و شکر اين نعمت را برآورند و شکر به اين است که تبليغ کنند.

آنچه که سيدالشهدا عمل کرد و آن ايده اى که او داشت و آن راهى که او رفت و آن پيروزى که بعد از شهادت براى او حاصل شد و براى اسلام حاصل شد، به مردم روشن کنند و بفهمانند به همه که مسئله مجاهده در راه اسلام آن است که او کرد.

مى دانست که با يک عده قليل کمتر از صد نفر نمى شود مقابله با يک همچو ظالمى داراى همه چيز کرد، در صورتهاى مادى، لکن مى دانست که همين شهادت پيروز کرد اسلام را و اسلام را تجديد کرد.

همين شهادت اين پيرمردهاى محراب از مدنى،(3)

- رحمه اللّه

- گرفته تا اين شهيد اخير ما، همين شهادتها پيروزى را بيمه مى کند.

همين شهادتهاست که دشمن شما را رسوا مى کند در دنيا، هر چند که همه دنيا با آنها موافق باشد.

همين سازمان عفو بينالمللى که آن همه دروغپردازى کرده است، سند صحيح هم دارد، سند صحيحش اين است که منافقين اينطور مى گويند، مستند اين است که در نوشته هاى منافقين اين امور هست، آنهايى که دشمن اسلامند، آنهايى که دشمن ملت هستند، دشمن مسلمانان هستند، آنهايى که ديوانه شدند براى اينکه نرسيدند به آن اهدافى که داشتند و او سلطه بدتر از سلطه محمدرضا بر اين کشور بود.

شما بايد تبليغ کنيد آقا! محرم است.

اين محرم را زنده نگه داريد.

ما هر چه داريم از اين محرم است و از اين مجالس.

مجالس تبليغ ما هم از محرم است، از اين قتل سيدالشهداست و شهادت اوست.

ما بايد به عمق اين شهادت و تاثير اين شهادت در عالم برسيم و توجه کنيم که تاثير او امروز هم هست.

اگر اين مجالس وعظ و خطابه و عزادارى و اجتماعات سوگوارى نبود، کشور ما پيروز نمى شد.

همه در تحت بيرق امام حسين

- سلام اللّه عليه

- قيام کردند.

الان هم مى بينيد که در جبهه ها وقتى که نشان مى دهند آنها را، همه با عشق امام حسين است که دارند جبهه ها را گرم نگه مى دارند.

لکن در اين اجتماعاتى که در محرم و صفر مى شود و در ساير اوقات، مبلغين عزيز و علماى اعلام و خطباى معظم بايد مسائل روز را، مسائل سياسى را، مسائل اجتماعى را و تکليف مردم را در يک همچو زمانى که گرفتار اينهمه دشمن ما هستيم، معين کنند، به مردم و به کشور بفهمانند که ما در بين راه هستيم و بايد تا آخر راه انشاءاللّه، برويم.

ما با اين ترتيبى که تاکنون بوده است و کشور ما و افراد کشور ما بحمداللّه، حاضر بودند، با اين ترتيب اگر پيش برويم، آخر کارمان به پيروزى مطلق مى رسد.

لکن نبايد سست بشويم.

ما تحت حمايت هيچ قدرتى نيستيم جز خداى تبارک و تعالى اين کشور ما که قيام کرد، از اول هم که قيام کرد، جمهورى اسلامى و استقلال کامل و نه شرقى و نه غربى را اعلام به دنيا کرد و از اول اعلام کرد به دنيا که ما نه تحت حمايت امريکا و نه تحت حمايت شوروى و نه تحت حمايت هيچ قدرتى نيستيم، ماييم و تحت عنايات خداى تبارک و تعالى و پرچم توحيد که همان پرچم امام حسين

- عليه السلام

- است.

وقتى اين اعلام را شما به دنيا کرديد و معلوم است پشت سر اين اعلام، دنيا بر ضد شما خواهند قيام کرد، از اول بايد توجه به اين معنا بکنيد که ما هم همانطورى که سيدالشهدا در مقابل آنهمه جمعيت و آنهمه اسلحه اى که آنها داشتند، قيام کرد تا شهيد شد.

ما هم همينطور، ما هم براى شهادت حاضريم.

الان هم مى بينيد که در عين حالى که عده اى از بزرگان جمعه را از بين بردند، آنهايى که الان هستند، تمام با روى گشاده اعلام مى کنند که ما تا مرز شهادت اين پست را داريم و حاضريم.

همه بايد اينطور باشند.

فراگيرى موج انقلاب ايران در جهان اگر نهضت شما و قيام شما و اينها مثل قيامهاى ديگر بود که براى رسيدن به يک چيزهاى دنيوى بود، قيام کرده بوديد که فراوانى باشد، قيام کرده بوديد که ارزانى باشد، قيام کرده بوديد که رفاه باشد، قيام کرده بوديد که مجالس لهو و لعب باشد، اگر براى اينها قيام کرديد، خوب حق دارند که آنهايى که مى خواهند شکوه کنند، شکوه کنند.

البته توده مردم شکوه ندارند، آنى که دارد، آنهايى است که از آن مجالس لهو و لعب بازمانده اند، لکن توده اى که قيام کرده است براى خدا بوده و از اول هم غير از اينکه ما براى اسلام و جمهورى اسلامى قيام کرده ايم، ديگر آمال و آرزويى نداشتيم.

اين ملت خسته نمى شود.

اين ملت اينطور نيست که بگويد حالا که نرسيديم به آن، پس برويم سراغ کارمان.

اين ملت مى بيند رسيده به آن.

الان موج اين نهضت شما و انقلاب شما، در عالم اين موج رفته است، در همه جاى دنيا اين موج پيروزى شما سايه افکن است.

ايرانى که مطرح نبود در مجامع دنيا، جز اينکه يک عضوى است از اعضاى نوکرهاى امريکا، امروز در همه دنيا آنهايى که انصاف دارند، تصديق مى کنند که اين جمهورى اسلامى پيروز است و پيروزى او هم ادامه دارد.

مايوس نبودن از رحمت خدا برادران عزيز، مايوس نباشيد: لا تياسوا من روحاللّه.(4) از آن چيزهايى که خدا عنايت به شما مى کند و از آن عنايات الهى مايوس نباشيد و نيستيد و شما پيروزيد و در دنيا سرافرازيد.

شما ملتى هستيد که اصل مبارزه هستيد. اگر يک ملتى بود که کارى از او نمى آمد، گوشه گيرى کرده بود، انعزال کرده بود، نه امريکا با او مخالف بود، نه شوروى هم و نه ساير قدرتها، همانطورى که در زمان سابق، مثل بره مردم را خوابانده بودند و آنها هم به جان اين بره افتاده بودند، سرش را او مى بريد و دستش را او مى بريد.

بله ، شکم براى يک عده اى تا اندازه اى جور بود، درست بود، اما محرومين چطور بودند? در آنوقت، محرومين را برويد حساب کنيد.

ملت ما که همان يک دسته نيستند که دور و بر

- مثلا

- قدرتهاى در اينجا پروبال بزنند واستفاده کنند.

ملت ما اکثرش اين محرومينى هست که سرتاسر کشور هستند و در آن زمان، اصلا براى آنها کارى نشده بود و امروز در همين مدت کم، بيشتر از آن مدتى که آنها بودند در اين کارها، کار انجام گرفته است، در صورتى که ايده شما اين نبوده است، اينها از توابع هست.

آن چيزى که شما مى خواستيد اسلام بود.

آن چيزى که شما مى خواستيد، جمهورى اسلام بود.

آن چيزى که شما مى خواستيد، نه شرقى و نه غربى بود و اين حاصل است.

اين را حفظش کنيد.

الان اشخاصى هستند که عقيده شان اين است که ما بايد باز يا برويم آن طرف يا برويم آن طرف، لکن ملت ما قبول نمى کند ديگر اين معانى را.

ملت ما از اول قيام کرد براى اينکه جمهورى اسلامى بدون اينکه بوى شرق يا غرب را بدهد مطلوب اوست.

حالا که اينهمه جوان داده است و اينهمه خون داده است و اينهمه عزيزان را از دست داده است، حالا ديگر نمى آيد بگويد که خير، حالا همه ما را کشتيد، دست شما درد نکند، بسماللّه! ما تا آخرين وقت و تا آخرين نفس ايستاده ايم و ملت ايستاده است و بحمداللّه، با قدرت دارد پيش مى رود.

شما قدرت نمايى در دنيا کرديد.

غافل از اين قدرت نمايى نباشيد.

اينهمه دشمنها براى همين است که اين يک قدرتى در مقابل دنياست و متحيرند بايد چه کرد با اين قدرت.

شما يک قدرتى نشان داديد به دنيا که تاکنون هيچ جمعيت قليلى نتوانسته است اين قدرت را در جمعيتهاى بزرگ ايجاد کند.

بايد اين را حفظش کنيد.

اسلام را زنده کرديد، بايد زندگى او را ادامه بدهيد.

ادامه اش به عهده همه است، از آن کسى که شخص اول روحانيون هست و مراجع هستند تا آن طلبه بچه اى که مشغول است در درس خواندن.

خطبا تکليف دارند که با خطبه و با صحبت، مردم را بيدار کنند و حفظ کنند.

علما و ائمه جمعه و جماعات با آن سنگرهايى که دارند، مردم را در سنگر حفظ کنند و خود مردم هم بحمداللّه، حاضر هستند و ما بايد از آنها تشکر کنيم و انصافا ما رهين منت اين توده هاى بزرگوارى هستيم که همه چيزشان را مى دهند و چيزى هم نمى خواهند.

از آن پيرزنها که آن چيزى که در طول عمرشان تهيه کردند، حالا مى آيند براى اسلام مى دهند تا آن اشخاصى که قلکشان را مى شکنند و پولش را مى آورند براى اسلام مى دهند.

من نمى توانم توصيف کنم از اين ملت و نمى توانم تجليل کنم.

ما واگذار مى کنيم تا خداى تبارک و تعالى به آنها عنايت خاص خودش را اعطا بفرمايد.

خداوند، همه شما را حفظ کند و در اين سنگرها محکم پا برجا نگه دارد و مجالس را، مجالس عزا را، دسته جات را به طور کامل و شايسته انشاءاللّه، حفظ کنيم.

1- شهيد عطاءاللّه اشرفى اصفهانى نماينده امام و امام جمعه کرمانشاه که در محراب عبادت، به و برکاته دست يکى از منافقين به شهادت رسيد.

2- مصيبتها، پيش آن کوچک مى شود.

3- شهيد سيد اسداللّه مدنى، نماينده امام و امام جمعه تبريز که به دست يکى از منافقين در محراب عبادت شهيد شد.

/ 206